جنگ و بازتولید انسجام اجتماعی
تقی آزاد ارمکی
جامعهشناس
هر جامعهای به لحاظ اجتماعی این استعداد را دارد که تحت هر شرایطی همبستهتر شود. در شرایط طبیعی و عادی آن چیزی که انسجام اجتماعی را ممکن میکند، سهولت انجام کار است، به عنوان مثال، هنگامی که جنگ، بحران، تحریم و مشکلات اقتصادی وجود ندارد، میزان ارتباط افراد با یکدیگر و مناسبات اجتماعی برای کنش اجتماعی تسهیل میشود و جامعه همبستهتر خواهد شد. مثلاً کشورهای اروپایی که در معرض جنگ نیستند، همانند اروپای شمالی یا کشور کانادا چون انجام کار به سهولت اتفاق میافتد، میزان انسجام اجتماعی هم بالاتر میرود و گروههای قومی، فرهنگی و نژادی متفاوت چون سهولت کار و زیست دارند، جامعه نیز متنوع همگرا میشود. به لحاظ تاریخی در ایران هم همینگونه بوده است و در دورههایی، همبستگی اجتماعی بدون ظهور جنگ داشتهایم. شرایطی که طبیعی بوده و زیست و عمل مردم به سهولت انجام میشده است. آنجایی که اخلاق، فرهنگ، خانواده، گروههای اجتماعی و خاندانها، ضرورتهای زیستی و امثالهم، انسجام اجتماعی ایجاد میکردند و جامعه نیز تقویت میشد، این در حالی است که در دوره جنگ و بحران، برنامه منظم جامعه به هم میریزد و سهولت کار و زیست امکانپذیر نیست و شیرازه امور از هم پاشیده میشود، زیرا یا کشور اشغال شده یا امکان اشغال شدن کشور وجود دارد و همه در معرض هجوم هستند، همین عامل میتواند صورت جدیدی از انسجام را بروز دهد و در واقع با شکل دیگری از انسجام در دوره بحران روبهرو میشویم.
انسجام اجتماعی در دوره جنگ، بحران و یا حتی در دوره شیوع بیماری کرونا از جمله اشکال مختلف ظهور انسجام ملی در کشور هستند. بحران جنگ در واقع سبب گسست روابط پیشین شده و روابط جدیدی را ایجاد میکند تا جامعه بتواند از وضعیت بحرانی عبور کند. جنگها در بیشتر کشورها برخلاف تصور عموم که فکر میکنند با جنگ یک جامعه از هم گسسته میشود، برعکس عاملی میشود که مسبب انسجام و اتحاد ملی و اجتماعی ناشناخته خواهد بود.
در جنگ عراق علیه ایران هم شاهد چنین اتفاقی بودیم که اگر جنگ اتفاق نمیافتاد، احتمالاً منازعات بعد از انقلاب میتوانست اوضاع و احوال آشفته جامعه ایرانی را تشدید کند و با یک جامعه متزاحم دیگری روبهرو میشدیم ولی جنگ سبب شد، تزاحمها کنار رفته و ضرورت انسجام جدید اجتماعی برای برون رفت از فضای جنگ و دشمن پیش آید و این امر همبستگی جدیدی را ایجاد کند. البته این مقوله در کل اتفاقی نادر است. برخی به اشتباه تصور میکنند اگر در هر شرایطی جنگ ایجاد کنند، انسجام اجتماعی تقویت میشود، در حالی که به هیچ عنوان اینطور نیست. جنگها، وقتی خودشان معنا پیدا میکنند که افرادی که به برخی عوامل اعتقاد دارند، دور یکدیگر جمع شده، از مسائل حاشیهای فارغ شده و انسجام اجتماعی بین آنها در کوتاه مدت یا درازمدت ایجاد خواهد شد. در برخی جنگها، چنانچه فلسفه وجودی جنگ از دست داده شود، انسجام اجتماعی به هم ریخته و اختلافات درونی بین صاحبان جنگ پیش خواهد آمد. تا زمانی که جنگ منطق، معنا و مشروعیت خود را نگه دارد، انسجام اجتماعی باقی خواهد ماند و برخی از جنگها میتوانند به شکل طولانی باقی مانده و انسجام اجتماعی را نیز بازتولید کنند.
جامعهشناس
هر جامعهای به لحاظ اجتماعی این استعداد را دارد که تحت هر شرایطی همبستهتر شود. در شرایط طبیعی و عادی آن چیزی که انسجام اجتماعی را ممکن میکند، سهولت انجام کار است، به عنوان مثال، هنگامی که جنگ، بحران، تحریم و مشکلات اقتصادی وجود ندارد، میزان ارتباط افراد با یکدیگر و مناسبات اجتماعی برای کنش اجتماعی تسهیل میشود و جامعه همبستهتر خواهد شد. مثلاً کشورهای اروپایی که در معرض جنگ نیستند، همانند اروپای شمالی یا کشور کانادا چون انجام کار به سهولت اتفاق میافتد، میزان انسجام اجتماعی هم بالاتر میرود و گروههای قومی، فرهنگی و نژادی متفاوت چون سهولت کار و زیست دارند، جامعه نیز متنوع همگرا میشود. به لحاظ تاریخی در ایران هم همینگونه بوده است و در دورههایی، همبستگی اجتماعی بدون ظهور جنگ داشتهایم. شرایطی که طبیعی بوده و زیست و عمل مردم به سهولت انجام میشده است. آنجایی که اخلاق، فرهنگ، خانواده، گروههای اجتماعی و خاندانها، ضرورتهای زیستی و امثالهم، انسجام اجتماعی ایجاد میکردند و جامعه نیز تقویت میشد، این در حالی است که در دوره جنگ و بحران، برنامه منظم جامعه به هم میریزد و سهولت کار و زیست امکانپذیر نیست و شیرازه امور از هم پاشیده میشود، زیرا یا کشور اشغال شده یا امکان اشغال شدن کشور وجود دارد و همه در معرض هجوم هستند، همین عامل میتواند صورت جدیدی از انسجام را بروز دهد و در واقع با شکل دیگری از انسجام در دوره بحران روبهرو میشویم.
انسجام اجتماعی در دوره جنگ، بحران و یا حتی در دوره شیوع بیماری کرونا از جمله اشکال مختلف ظهور انسجام ملی در کشور هستند. بحران جنگ در واقع سبب گسست روابط پیشین شده و روابط جدیدی را ایجاد میکند تا جامعه بتواند از وضعیت بحرانی عبور کند. جنگها در بیشتر کشورها برخلاف تصور عموم که فکر میکنند با جنگ یک جامعه از هم گسسته میشود، برعکس عاملی میشود که مسبب انسجام و اتحاد ملی و اجتماعی ناشناخته خواهد بود.
در جنگ عراق علیه ایران هم شاهد چنین اتفاقی بودیم که اگر جنگ اتفاق نمیافتاد، احتمالاً منازعات بعد از انقلاب میتوانست اوضاع و احوال آشفته جامعه ایرانی را تشدید کند و با یک جامعه متزاحم دیگری روبهرو میشدیم ولی جنگ سبب شد، تزاحمها کنار رفته و ضرورت انسجام جدید اجتماعی برای برون رفت از فضای جنگ و دشمن پیش آید و این امر همبستگی جدیدی را ایجاد کند. البته این مقوله در کل اتفاقی نادر است. برخی به اشتباه تصور میکنند اگر در هر شرایطی جنگ ایجاد کنند، انسجام اجتماعی تقویت میشود، در حالی که به هیچ عنوان اینطور نیست. جنگها، وقتی خودشان معنا پیدا میکنند که افرادی که به برخی عوامل اعتقاد دارند، دور یکدیگر جمع شده، از مسائل حاشیهای فارغ شده و انسجام اجتماعی بین آنها در کوتاه مدت یا درازمدت ایجاد خواهد شد. در برخی جنگها، چنانچه فلسفه وجودی جنگ از دست داده شود، انسجام اجتماعی به هم ریخته و اختلافات درونی بین صاحبان جنگ پیش خواهد آمد. تا زمانی که جنگ منطق، معنا و مشروعیت خود را نگه دارد، انسجام اجتماعی باقی خواهد ماند و برخی از جنگها میتوانند به شکل طولانی باقی مانده و انسجام اجتماعی را نیز بازتولید کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه