داستانهای علمی و تخیلی تنها بخشی از پاندمی اخیر را پیشگویی کردهاند
قصه کرونا هنوز شروع نشده است
علیالله سلیمی
نویسنده و منتقد ادبی
با گذشت ماهها از فراگیر شدن ویروس کرونا در سراسر جهان هنوز آثار ادبی شاخص و قابل توجهی در این زمینه خلق نشده و البته این مسأله کاملاً طبیعی است، چون خلق یک اثر ادبی شاخص و ماندگار معمولاً به ماهها و حتی سالها وقت نیاز دارد تا ایده اولیه شکل بگیرد، از صافی ذهن نویسنده عبور کرده، مرحله به مرحله مکتوب شود و سرانجام وارد حوزه نشر شود. نکته کلیدی مهم در این زمینه، اهمیت فاصلهگذاری بین زمان واقعه و زمان خلق آثار ادبی مرتبط با این واقعه است، چرا که آثار ادبی تألیف شده در بحبوحه واقعه یا حتی نزدیک به زمان وقوع حادثه معمولاً بار احساسی و هیجانی بالایی دارد و عمق نگاه بیطرفانه در آن کم است. بنابراین، گزینه مناسب برای زمان تألیف آثار ادبی مرتبط با هر واقعهای، مدتی بعد از زمان وقوع آن اتفاق است تا گرد و غبار حاصل از وقوع حادثه به طور کامل فرو بنشیند و شفافیت و وضوح بیشتری بر صحنه واقعه حاکم شود. البته این رویکرد بیشتر برای نویسندگان و آثاری است که نگاه واقعگرایانه به موضوعات دارند و به بیان دیگر، ادبیات رئالیستی را شامل میشود.
نشانههای امروز در آثار ادبی فردا
بدون شک شیوع ویروس کرونا، مرزبندیهای جدیدی را در جهان امروز ایجاد کرده است که شاید بخشی از آن برای همیشه در رفتارهای روزمره آدمها نهادینه شود و باقی بماند. مانند استفاده از ماسک در اجتماعات انسانی پرتراکم یا رعایت فاصلهگذاری اجتماعی در برخی فعالیتهای جمعی که از نشانههای دوران کرونایی است و امکان دارد به این زودیها از رفتارهای روزمره افراد جامعه حذف نشود. یقیناً همین نشانههای دوران کرونایی را در آینده نزدیک در داستانها و رمانهای جدید خواهیم دید. طبیعی است که نویسندگان برای ساخت فضای داستان و خلق شخصیتهای داستانی که بخشی از وقایع زندگی آنها در دوران کرونا و حتی پساکرونایی سپری میشود از نشانههای این دوران به عنوان بخشی از فضاسازی و شخصیتپردازی داستان خود استفاده کنند. همچنین نشان دادن خانهنشینی و انزوای آدمها در این دوران بخش جداییناپذیر از موقعیتهای خاص داستانی خواهد بود که نویسندگان در توصیف موقعیتهای بکر داستانی از آنها نخواهند گذشت، چرا که به باورپذیری داستانهای آنها کمک شایانی میکند و حس همذاتپنداری را در خوانندگان این آثار تقویت خواهد کرد. به عبارت دیگر، نادیده گرفتن نشانههای دوران کرونایی و حتی پساکرونایی در آثاری که بعد از این دوران خلق خواهد شد به نوعی نقطهضعف این آثار محسوب میشود که البته نویسندگان برجسته اشراف کامل بر این موضوع دارند.
تکیه بر تحقیق و بهرهگیری از تخیل
در شرایط فعلی به دلیل قرار گرفتن در بحبوحه فراگیری ویروس کرونا در جهان که هنوز مجالی برای تهنشین شدن رفتارهای احساسی و هیجانی مرتبط با این موضوع فراهم نشده، انتظار خلق داستانهای کوتاه و رمانهای ماندگار با موضوع کرونا کمی دور از ذهن است. از طرفی، با توجه به اینکه هنوز همه ابعاد این ویروس فراگیر برای محققان و پژوهشگران روشن نشده و درمان قطعی هم برای آن پیدا نشده است نمیتوان با قاطعیت پایان ماجرا را حدس زد. بنابراین، قصه کرونا هنوز به پایان نرسیده و باید به انتظار نشست تا پایان ماجرا رقم بخورد و بعد داستانهای مرتبط با این واقعه به مرور خلق شود. البته این انتظار برای داستان واقعگراست، اما در دنیای داستانهای فراواقعی آثار ادبی متعددی در حوزه داستان خلق شده که در آنها نشانههایی از پاندمی اخیر دیده میشود. در این آثار ادبی که اغلب در ژانر علمی و تخیلی قرار دارند، گاه اشارههای نزدیکی به واقعه امروزی فراگیر شدن ویروس کرونا در جهان میشود که نشان از قدرت و جایگاه این ژانر ادبی در جهان امروز دارد. اغلب نویسندگان این حوزه با تکیه بر تحقیقات و پژوهشهای دانشمندان و بهرهگیری از قدرت تخیل و قلم خود آثاری را در دهههای قبل خلق کردهاند که اکنون نزدیکترین روایت از حال و روز جهان امروز است.
همبستگی در مقابل یک ویروس ناشناخته
در ماههای اولیه شیوع ویروس کرونا، بسیاری از خوانندگان ادبیات داستانی در جستوجوی آرشیو ذهنی خود که آثاری با حال و هوای این ایام را پیدا کنند به رمان«طاعون» آلبر کامو برخوردند که درباره فراگیر شدن یک بیماری مسری (طاعون) در شهر ساحلی اُران الجزایر و متعاقب آن قرنطینه شهر و ساکنانش است. در نگاه اول، تصویر این واقعه نزدیکترین تصویر به واقعه فراگیر شدن یک ویروس فراگیر در دنیای امروز و قرنطینه شهرها و ساکنانشان بود. البته جزئیات داستان طاعون که با هجوم موشها به روی زمین و مرگ دستهجمعی و ناگهانی آنها آغاز میشود، همخوانی چندانی با نوع شیوع و فراگیری ویروس کرونا که از یک بازار ماهیفروشان در ووهان چین آغاز میشود ندارد اما حال و هوای حاکم بر اثر که اتحاد و همدلی آدمها در مقابل یک ویروس ناشناخته و مرگبار است، با روح زمانه ما نزدیکی بیشتری دارد. نویسنده طاعون، همبستگی را تنها راه نجات انسان از شرایط بحرانی معرفی میکند و درباره این کتاب در نامهای به رولان بارت نوشته است: «طاعون گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزههایش شرکت کرد.» آلبر کامو نویسنده الجزایری- فرانسوی رمان «طاعون» موفق به کسب جایزه نوبل شد، وی رمان طاعون را در سال1947 به چاپ رساند.
ارتباط دوسویه ادبیات و زندگی
رابطه بین ادبیات و زندگی، اغلب دوسویه است و این دو در بسیاری از جهات وامدار همدیگر هستند. ادبیات سوژههایش را معمولاً از زندگی میگیرد و زندگی هم گذشته، حال و آیندهاش را در ادبیات میبیند. «گذشته» زندگی رنگ تجربه دارند و «حال» آینه اکنون است و «آینده» تصوری محتمل که امکان وقوع دارد؛ مانند برخی آثار ادبی ژانر علمی و تخیلی که این روزها با شیوع ویروس کرونا رنگ و بوی واقعیت به خود گرفتهاند. هر چند پیشگویی دقیقی در این آثار نسبت به وقایع اخیر نیست اما همین که کلیت موضوع را دستمایه کار قرار دادهاند، قابل توجه است. از بین آثار ادبی متعددی که در ماههای اخیر و با فراگیر شدن ویروس کرونا در جهان سر زبانها افتادهاند، رمان «چشمان تاریکی» دین کونتز بیش از بقیه رمانهای علمی و تخیلی خوانندگان این نوع آثار را حیرتزده کرده است. کونتز در این رمان که حدود چهار دهه از تألیف و انتشار آن میگذرد به موضوع یک ویروس عالمگیر اشاره میکند و در بازنویسی رمان- هشت سال بعد از انتشار اولیه اثر- از ووهان چین نام میبرد که مرکز سرایت این ویروس کشنده به اقصی نقاط جهان است.
نزدیکترین روایت به شرایط فعلی
چاپ نخست رمان«چشمان تاریکی» در سال ۱۹۸۱ و اوج دوران جنگ سرد دو بلوک امریکا و شوروی منتشر شد. در آن زمان، دین کونتز برای چاپ کتابش از نام مستعار لی نیکولز استفاده کرد و از ویروس مورد نظر خود با عنوان بیماری عفونی گورکی -۴۰۰ یاد کرد که در شوروی ساخته شده و خاستگاهش شهر گورکی («نیژنی نووگورود» فعلی) است که در آن زمان از مراکز مهم تحقیقاتی و آزمایشگاهی شوروی سابق بود. اما در چاپ دوم کتاب که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد، این بار دین کونتز از نام واقعی خود استفاده کرد. حالا دیگر اوج فروپاشی اتحاد شوروی بود و هراس از شوروی جاذبه داستانی نداشت. بنابراین، نویسنده در این چاپ نام ویروس را به ووهان ۴۰۰ تغییر داد و منشأ آن را شهر ووهان چین معرفی کرد که از دهه ۱۹۶۰ از مراکز مهم علمی و آزمایشگاهی چین بود. با وجود شباهتهای زیادی که بین ویروس ووهان ۴۰۰ و ویروس جدید کرونا وجود دارد، این دو ویروس تفاوتهایی هم دارد؛ ویروس ووهان ۴۰۰ در رمان چشمان تاریکی یک ویروس انسانساز بوده که در آزمایشگاههای بیولوژیک ساخته شده، اما ویروس کرونا- آنطور که تحقیقات تاکنون نشان میدهد- منشأیی غیر آزمایشگاهی دارد و از بازار خرید و فروش حیوانات وحشی منتشر شده است. تفاوت بعدی این دو ویروس درباره میزان مرگبار بودن آنهاست؛ میزان مرگ و میر مبتلایان به ویروس ووهان ۴۰۰ در رمان چشمان تاریکی صددرصد است، اما بیش از ۹۰ درصد مبتلایان به ویروس کرونا بهبود مییابند. همچنین دوره نهفتگی در دو ویروس یاد شده متفاوت است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه