حضور در قلب مردم
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
شامگاه یکشنبه ششم مهرماه و در اختتامیه شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت از یک عمر فعالیت سینمایی جمشید هاشمپور تجلیل شد. بخشی از کارنامه حرفهای این بازیگر با سینمای دفاع مقدس گره خورده و نقطه عطف این بخش حضور در فیلمهای رسول ملاقلیپور است. هاشمپور که در دهه شصت و هفتاد ستارهای محبوب و پرفروش بود هرگاه فرصت همکاری با کارگردانهای شاخص را به دست آورد، هر وقت که در نقشی ویژه مقابل دوربین رفت، درخشید. توانایی او در بازیگری و انعطافش مقابل دوربین بر خلاف اغلب بازیگرها در پرکاری از بین نرفت و مخدوش نشد. او در چهار فیلم با ملاقلیپور همکاری و در هر یک از این فیلمها نقشی متفاوت بازی کرد. در «هیوا» دوران جوانی و میانسالی رحیم، رزمندهای را بازی کرد که هنوز گذشته را از یاد نبرده، در «قارچ سمی» که فیلمی آشفته اما افشاگرانه است، نقش دومان قهرمانی از نفس افتاده و تنها را ایفا کرد که جامعه درکش نمیکند و در «مزرعه پدری» بدون دیالوگ تصویری تأثیرگذار و به یادماندنی از مردانی ترسیم کرد که در کوران جنگ از دست میروند.
او بازیگری است مردمی و بیحاشیه. به سختی تن به مصاحبه میدهد و همواره تلاش کرده از جنجالها دور بماند. به همین دلیل آنگونه که باید قدر ندیده است. بازیگرانی کم اثرتر از او در بخش تجاری و بازیگرانی کم استعدادتر از او در این چهل سال بسیار بیش از هاشمپور ستایش شدند، چرا که او سالها انگ بازیگر سینمای تجاری خورد و تجربههای درخشانش در «پرده آخر»، «مادر»، «هیوا»، «مسافر ری»، «مزرعه پدری» و «قارچ سمی» جدی گرفته نشد. هاشمپور در ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر میتوانست نامزد دریافت سیمرغ بلورین باشد و برای «مزرعه پدری» و «قارچ سمی» آن را دریافت کند. اما به شکلی عجیب داورهای جشنواره هم او را ندیدند، همان طور که منتقدان و نویسندگان سینمایی سالهای سال جدیاش نگرفتند.
پیشفرضها و تحلیلهای نادرست در ارزیابی عملکرد بازیگران همواره باعث شده معیارهای غلط آنها را به بازیگر خوب و بد تقسیم کند. اغلب منتقدان، روزنامهنگارها و حتی داورهای جشنوارهها و محافل سینمایی بازیگرانی را ستایش میکنند که گاهی فقط یک تیپ را بارها اجرا کردهاند. بازیگرانی که روی چرخه اقتصادی و جذب مخاطب تأثیر دارند اغلب نادیده گرفته شده و بیارزش محسوب میشوند، در حالی که همین بازیگران هستند که سینما را زنده نگه میدارند و همه آنها متعلق به جریان سطح پایین و مبتذل نیستند. عمر محبوبیت بازیگرها در سینمای ایران طولانی نیست. تعداد بازیگرانی که یک دهه در سطح اول سینما حضور دارند، محبوب هستند و مردم برای دیدنشان بلیت میخرند و به سینما میروند روز به روز کمتر میشود. نسل بازیگری این روزها، خوب میداند که باید در ارتباط با رسانهها خودش را بولد کند و همراهی آنها را برای روز مبادا داشته باشد. شبکههای اجتماعی هم فرصت دیده شدن به چهرهها را دادهاند و باعث شدهاند آنها از ذهن مخاطبان نروند. اما عیار حرفهای بازیگران وقتی مشخص میشود که گذر زمان فرصت بررسی دوباره کارنامه آنها را فراهم میکند. بدون تأثیرپذیرفتن از جو و بازیهای زمانه و در این بازنگری اگر منصف باشیم جمشید هاشمپور بازیگری است حرفهای، محبوب و با چند نقطه اوج به یادماندنی.
روزنامهنگار
شامگاه یکشنبه ششم مهرماه و در اختتامیه شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت از یک عمر فعالیت سینمایی جمشید هاشمپور تجلیل شد. بخشی از کارنامه حرفهای این بازیگر با سینمای دفاع مقدس گره خورده و نقطه عطف این بخش حضور در فیلمهای رسول ملاقلیپور است. هاشمپور که در دهه شصت و هفتاد ستارهای محبوب و پرفروش بود هرگاه فرصت همکاری با کارگردانهای شاخص را به دست آورد، هر وقت که در نقشی ویژه مقابل دوربین رفت، درخشید. توانایی او در بازیگری و انعطافش مقابل دوربین بر خلاف اغلب بازیگرها در پرکاری از بین نرفت و مخدوش نشد. او در چهار فیلم با ملاقلیپور همکاری و در هر یک از این فیلمها نقشی متفاوت بازی کرد. در «هیوا» دوران جوانی و میانسالی رحیم، رزمندهای را بازی کرد که هنوز گذشته را از یاد نبرده، در «قارچ سمی» که فیلمی آشفته اما افشاگرانه است، نقش دومان قهرمانی از نفس افتاده و تنها را ایفا کرد که جامعه درکش نمیکند و در «مزرعه پدری» بدون دیالوگ تصویری تأثیرگذار و به یادماندنی از مردانی ترسیم کرد که در کوران جنگ از دست میروند.
او بازیگری است مردمی و بیحاشیه. به سختی تن به مصاحبه میدهد و همواره تلاش کرده از جنجالها دور بماند. به همین دلیل آنگونه که باید قدر ندیده است. بازیگرانی کم اثرتر از او در بخش تجاری و بازیگرانی کم استعدادتر از او در این چهل سال بسیار بیش از هاشمپور ستایش شدند، چرا که او سالها انگ بازیگر سینمای تجاری خورد و تجربههای درخشانش در «پرده آخر»، «مادر»، «هیوا»، «مسافر ری»، «مزرعه پدری» و «قارچ سمی» جدی گرفته نشد. هاشمپور در ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر میتوانست نامزد دریافت سیمرغ بلورین باشد و برای «مزرعه پدری» و «قارچ سمی» آن را دریافت کند. اما به شکلی عجیب داورهای جشنواره هم او را ندیدند، همان طور که منتقدان و نویسندگان سینمایی سالهای سال جدیاش نگرفتند.
پیشفرضها و تحلیلهای نادرست در ارزیابی عملکرد بازیگران همواره باعث شده معیارهای غلط آنها را به بازیگر خوب و بد تقسیم کند. اغلب منتقدان، روزنامهنگارها و حتی داورهای جشنوارهها و محافل سینمایی بازیگرانی را ستایش میکنند که گاهی فقط یک تیپ را بارها اجرا کردهاند. بازیگرانی که روی چرخه اقتصادی و جذب مخاطب تأثیر دارند اغلب نادیده گرفته شده و بیارزش محسوب میشوند، در حالی که همین بازیگران هستند که سینما را زنده نگه میدارند و همه آنها متعلق به جریان سطح پایین و مبتذل نیستند. عمر محبوبیت بازیگرها در سینمای ایران طولانی نیست. تعداد بازیگرانی که یک دهه در سطح اول سینما حضور دارند، محبوب هستند و مردم برای دیدنشان بلیت میخرند و به سینما میروند روز به روز کمتر میشود. نسل بازیگری این روزها، خوب میداند که باید در ارتباط با رسانهها خودش را بولد کند و همراهی آنها را برای روز مبادا داشته باشد. شبکههای اجتماعی هم فرصت دیده شدن به چهرهها را دادهاند و باعث شدهاند آنها از ذهن مخاطبان نروند. اما عیار حرفهای بازیگران وقتی مشخص میشود که گذر زمان فرصت بررسی دوباره کارنامه آنها را فراهم میکند. بدون تأثیرپذیرفتن از جو و بازیهای زمانه و در این بازنگری اگر منصف باشیم جمشید هاشمپور بازیگری است حرفهای، محبوب و با چند نقطه اوج به یادماندنی.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه