تابش نور بر عمق رودخانه
سریا داودی حموله
خداوندا!/ مَلکی بفرست/ سرم را بخاراند./ شعرِ «نفت سفید»
مجموعه شعر «با پریان گریخته از شیشههای عطر» بهمن ساکی شامل پنج دفتر با عناوین «مراثی کشتی بیلنگر، گریختن به مفاجاه، گره بر حبلِ ورید، تنیدن بر مچِ بیساعت، جغرافیا یک نقشه بود» است. این مجموعه حاوی شعرهای بلند و کوتاه است. سرشار از تخیل شاعرانه است که در راستای همان ذهن و زبان کارهای قبلی است. شاعر دفترهای دیگری نظیر «آهوان پیر» و «تا انتهای خستگی ماه»را در کارنامه دارد. همچنان کار پژوهشی دوجلدی «فرهنگ گونههای نوپدید در شعر معاصر فارسی» که برای ادبیات فارسی یک رفرنس ادبی است. این شاعر خوزستانی چندین دهه در عرصه ادبی فعال بوده و با این پژوهش میدانی تعریف قانعکنندهای از فرم و قالبهای ادبی به رشته تحریر درآورده است و درک امکانات تازهای برای شناخت جریانهای شعری ارائه داده است. از زوایای مختلف میتوان به شعر بهمن ساکی نور تاباند. طی این چند دهه با نگاه پرسشگرایانه به مرگ، عشق و جهان هستی ساختاری متفاوت آفریده است و در تلاش است که مفاهیم کشف نشده انسانی را به تصویر بکشاند:
نصف این راهها که میروم اضافی ست/ نصف آنها که نمیروم/ نصف پشههایی که با فیزیک هالیدی میکشم/ نصف سرعت نور/ نصف سرم که درد میکند/ برای چای غلیظ
به جای خندههای تو شب کش میآید/ و من برای گوشههایی از سرم برنامه ندارم/ شب کش میآید و من دستم معطل است/ کنار دیوانگان دویده در لیوان/ برگشتگان سراسیمه از خیال و قیاس و گمان و وهم/ نصف خبرهای بد/ نصفِ نیمههایی از آن مرغِ طرب.
شعر «راه» بهواسطه ساختار زیباشناسانه دارای مؤلفههای لازم برای جذب مخاطب است، از منظر ساختاری سطرها بههمپیوستهاند. ارتباط حسی و مفصلبندی بین کلمات برقرار است. آنچنانکه موشکافانه در لایههای عمیقتر معانی ظریفی را پنهان شده است. سطرها از منطق مضمونی تبعیت میکنند. کاربرد افعال، استمرار در زمان را نشان داده است که با واقعیتهای وجود حیات آدمی سازگارتر است. چند زمان متوالی بهصورت مستمر در این تصویرگری تکرار میشود که از اتمسفر معنایی و مفهومی برخوردار است. تناسبهای لفظی موجب ارتباط معنایی بین سطرها میشود. در این راستا مراعات نظیر بین واژگان «پشه و هالیدی، سرعت و نور، سردرد و چای غلیظ، مرغ و طرب، کش آمدن و معطل ماندن...» از شاخصههای بنیانی محسوب میشود. تعارض بین دو فعل «میروم و نمیروم» نوعی تردید را میرساند. همچنان تکرار واژه «نصف» (7 مرتبه) و ضمیر متصل و منفصل «من» فاعلی (7 مرتبه) از عمق دلتنگیها و سرگردانیها حکایت دارد. ترکیب «اضافی ست» در سطرهایی به قرینه حذف شده است.
برخی واژهها نظیر «سرم، آن»، بهصورت دوتایی تکرار شدهاند که علت و معلول را به هم پیوند میدهند. تکرار سطر «شب کش میآید» بازتاب سرگردانی انسان معاصر است. در شعرِ «راه» فردی برای مخاطب فرضی به گفتوگو نشسته است. به پیرامونش از دریچه عینیت مینگرد. نگاه ایدهآلیستی و واقعگرایانه به کلمات دارد. البته در این نگاه اعتراضی به خود سعی دارد بیهودگی و سرگردانی انسان قرن را به نمایش بگذارد. اگرچه با سطرهای متعارف به سمت واقعیتگرایی میرود، اما با حضور آگاهانه توصیف عینی از موقعیت دارد: «به جای خندههای تو شب کش میآید/ و من برای گوشههایی از سرم برنامه ندارم»
در این راستا بهواسطه ساختار باورمندانه، بین خواننده و گوینده تعامل برقرار است. مضمون گرایی نقطه روشن شعر است. آنچنانکه این نوع عینیت نگری برای انتقال مفاهیم ضروری است.
هسته اصلی شعر رویکردی معترضانه و انتقادی است. بهطوریکه آشناییزدایی معنایی بازنمود بارز دارد.
در اجرای شعر «کش آمدن شب، و دیوانگان دویده در لیوان، معطل بودن دست» تردید بین دو فضای عین و ذهن به تصویر کشیده میشود و بهواسطه صفات اشاره دور و نزدیک «آن ـ این» مشابهتهایی بین دو روایت «هست و نیست» برقرار کرده است. این شعرِ غنایی و اجتماعی ساختار انتقادی تعارضی دارد. دارای گرهافکنی تأملبرانگیز است. مرگ و سرگردانی و بیهودگی و بیماری و رنج از موتیفهای همیشگی است. در این جهت واژههایی به کار گرفته شدهاند که بار معنایی بیشتری دارند:
تشنه به خونم بیا/ و در هیاهوی هفت میلیارد بهمنِ دیگر/ از زیر آوار نجاتم بده/ از شلوغی عدهای در سرم دارم/ که در سرهایشان غُدههایی بهاندازه سرم دارند/ و عدهای که نمیدانم از کجا/ خبر شدهاند/ سرطان/ خرچنگهایش را بسیج کرده به خونم چنگ بیندازد.
ماهیت مضمونی بُعدهای مختلفی را دربرمیگیرد. عناصر کنایهآمیز در لایههای زبانی نمود عینی دارد. ساختار زبان معطوف به عصیانگری است. از لحاظ تکنیکی محتوا و فرم موازی هم هستند. تناسبهای لفظی موجب ارتباط معنایی بین سطرها میشود. ساختار ساده و روان فرم طبیعی را نشان میدهد. آشناییزدایی معنایی برخی سطرها را از تک بعدی خارج میکند و سبب دگرگونی ساختار روایی میشود. آنچنان که بار معنایی این شعر بر دوش «سرطان» است: «سرطان/ خرچنگهایش را بسیج کرده به خونم چنگ بیندازد.»
تناسب و تناظرهای معنایی سبب پیوستگی کلی بین سطرهاست. این نوع بیان روایی مضمونهای مختلفی را در برمیگیرد. ارتباط سطرها به لحاظ روایتگری است.
برای مردهام از هند خاکستر بریزان/ برای برادر گمکرده گورم/ از فرط انگور/ قطار قطار/ حرف از درخت سبزم نمیکند/ و نه دستم بهجایی دور میرسد/ سفر در جمجمههای سنگین، سنگین سفر میکند.
شعرِ «کلکته» هارمونی ساده و طبیعی دارد. یکدستی و هماهنگی خاصی به چشم میخورد. ایجازهای کلامی بهواسطه ساختار باورمند شکل میگیرد و ساختار معنایی در خط روایی اتفاق میافتد. بهمن ساکی با مجموعه «با پریان گریخته از شیشههای عطر» شاعریاش را استمرار بخشیده است. در این جهت، شعرش مثل تابش شعاعهای نور بر عمق رودخانهای است که در ذهن هر بینندهای بازتاب متفاوتی دارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه