یار مهربان در قاب شیشهای
مازیار معاونی
منتقد
در مأموریتهای برشمرده سیما به عنوان تنها رسانه مجاز تلویزیونی کشور، افزون بر اطلاعرسانی کامل و بموقع اخبار در حوزههای مختلف و سرگرمی، رسالت مهم دیگری که درنظر گرفته شده، لزوم پخش برنامههای آموزشی در تمام عرصههای فرهنگی، هنری، علمی و... است، مأموریتی که اگرچه زیر سایه سنگین و جذابیت وسوسهکننده آثار نمایشی، برنامههای ترکیبی چالشی و پخشهای زنده ورزشی، کمتر توجه مخاطبان و حتی تصمیمسازان رسانه
(در سطوح فراگیرتر از تلویزیون ایران) را به خود معطوف میکند ولی در یک نگاه عمیقتر و رویکرد مبتنی بر برنامهریزیهای درازمدت، تولید و پخش مستمر چنین برنامههایی، البته مشروط به لحاظ کردن جذابیتهای رسانهای، ارزش و اهمیت خود را بیش از پیش نشان میدهد. اما اگر بخواهیم به مناسبت فرارسیدن هفته کتاب، نگاه جزئیتری به عملکرد سیما در حوزه ترویج فرهنگ کتابخوانی داشته باشیم، قاعدتاً باید به آرشیو شبکههای تلویزیونی، و بسیار مهمتر از آن به آرشیو ذهنی خودمان به عنوان بیننده رجوع نماییم تا دستکم برنامههای شاخص ساخته شده در این حوزه، ظرف چهار دهه پس از انقلاب را از دست ندهیم. از سریالهای نمایشی آغاز میکنم که طبیعتاً در ردیف پرطرفدارترین برنامههای تلویزیونی به حساب میآیند؛ نگاهی به فهرست صدها سریال پخش شده ظرف این دوره چهل ساله، نشان میدهد که استراتژی بلندمدت و دقیقی برای ساخت مجموعههایی که ضمن حفظ اصول دراماتیک، چنین هدف مهمی را هم در پس زمینه خود داشته باشند وجود نداشته است. البته نباید از یاد برد که در هنرهای نمایشی، اولویت دادن پیام آموزشی و مضمون بر چگونگی ارائه آن به بیننده، یکی از بدترین اشتباهات ممکن است که هزینهاش را هم در دهههای قبل بویژه در آثار سینمایی پرداخت کردهایم اما در عین حال میتوان با ظرافت، پیام را به شکلی باورپذیر و بدون مخدوش کردن اصول هنر نمایش، در بطن درام گنجانید. به بحث بازگردیم، سریال «کتابفروشی هدهد» ساخته مرضیه برومند که در پاییز سال هشتاد و پنج از طریق شبکه سوم سیما پخش میشد تنها مجموعهای بود که میتوان آن را مجموعهای با مأموریت مستقیم ترویج فرهنگ کتابخوانی در میان میلیونها بیننده تلویزیون بویژه کودکان و نوجوانان ارزیابی کرد، حکایت دلنشین یک اتوبوس که به همت راننده جوانش (امیرحسین صدیق) به یک کتابفروشی سیار تبدیل شده بود و هر روز یکی از محلات تهران را میهمان کتابهای خواندنیاش میکرد. البته در دل بسیاری از دیگر سریالهای تلویزیونی بویژه آثاری که مختص گروههای سنی مدرسهرو ساخته میشدند، میشد پیام مبتنی بر اهمیت مطالعه و کتابخوانی را رصد کرد ولی نه در اندازههای آشکار و نه در حدی که بتوان یک سیاست برنامهریزی شده را در پس آن مشاهده کرد؛ آثاری نظیر «قصههای مجید»، «بچههای مدرسه همت» و «پشت کنکوریها» در این رسته بودند که البته رویکرد غلیظ طنز و دیگر وجوه ساختاریشان بر بُعد آموزشی و مروجانه آنها سایه افکنده بود. در حیطه برنامههای ترکیبی و گفتوگو محور تلویزیونی به نمونههای بیشتری برخورد میکنیم، منصور ضابطیان در تمام برنامههای شبانهای که ظرف ده سال گذشته برای شبکههای چهار، آموزش و شما ساخت (رادیو هفت، رادیو شب و صد برگ) حتماً یک آیتم جذاب معرفی کتاب و یا قرائت بخشهایی از یک کتاب را لحاظ میکرد که بسیار دلنشین و اثرگذار بود، شبکه اول سیما در سال نود و یک با برنامه عصرگاهی «نون و کتاب» که روحالله کمانی اجرایش را برعهده داشت همین مسیر را در شکلی جمع و جورتر دنبال میکرد و سرانجام برنامه شاخص و باکیفیت «کتابباز» که چند سالی است در کنداکتور شبکه نسیم جای خود را بهخوبی باز کرده و به جهت برخورداری از یک اتاق فکر خوب، مجری مسلط و با انگیزه و میهمانانی که درست و بجا دعوت میشوند پرچمدار برنامههای کنونی سیما در عرصه ترویج فرهنگ کتابخوانی است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه