موانع پیش روی زنان در عرصههای اجرایی
دکتر فهیمه نظری
مدرس و پژوهشگر مسائل اجتماعی
یکی از نشانگان عدالت و برابری در جامعه دستیابی برابر افراد به پستهای مدیریتی است. تحقق این عدالت زمانی است که استفاده از هر دو جنس در پستهای مدیریتی دیده شود. وعدهای که رئیس جمهوری در چهار سال گذشته جهت چشمانداز 1400 ارائه کردند یعنی افزایش سهم 30 درصدی زنان برای تصدی پستهای مدیریتی. بنا بر دستورالعمل و ابلاغ رئیس جمهوری در سال 1396 مبنی بر انتخاب و انتصاب مدیران حرفهای و افزایش تعداد مدیران زن در دستگاههای اجرایی به ۳۰ درصد تا پایان برنامه ششم؛ این پرسش همچنان مطرح است که آیا این دستورالعمل تحقق پیدا کرده است؟ با توجه به آن که به پایان دوره ریاست جمهوری آقای دکتر روحانی نزدیک میشویم، چند درصد از زنان جامعه به پستهای مدیریتی دسترسی پیدا کردهاند؟ تحقق این دستورالعمل با چه موانعی روبهروست؟
هرچند اختصاص این درصد به جایگاه مدیریتی برای زنان بسیار مثبت ارزیابی میشود و زمینه ایجاد فرصت برابر به زنان در کنار مردان میدهد اما بهتر است به تحقق یا عدم تحقق آن توجه نشان دهیم. در همان آغاز، رئیس جمهوری به وعده خویش عمل کرد و مسئولیتهای جدیای از جمله ریاست محیط زیست، میراث فرهنگی، امور زنان و معاونت حقوقی و مدیریت کتابخانه ملی را به زنان واگذار نمود. بنابراین زمینه لازم برای حضور زنان فراهم شد اما در متن و بستر جامعه واقعیتهای دیگری وجود دارد.
بدون شک این اصل ضروری است که انتصاب بانوان در پستهای مدیریتی بر طبق یک فرآیند اجرایی مدون با تشکیل کمیته انتصابات و پس از برگزاری جلسات توجیهی و طی مراحل شناسایی و ارزیابی با نظر مدیران ارشد هر استان و هر دستگاه اجرایی، براساس شایستگیها و توانمندیها انجام میگردد. به عبارت دیگر، مهمترین توجهات در شناسایی مدیران و اختصاص دادن تصدی و پست به زنان در جامعه با در نظر گرفتن توانمندیها، ظرفیتها و شایستگیها و تخصصها و کارآمدی آنان میباشد که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. مطالعات و تحقیقات مختلف در این زمینه نشان میدهند: روحیه فروتنی یکی از مهمترین ویژگیهای مدیر و رهبر گروه در نظر گرفته میشود و زنان بر حسب طبیعت یا ویژگی زنانه بسیار بیشتر از مردان این ویژگی را دارند. هوش احساسی در زنان بیشتر از مردان است. در نتیجه زنان بیشتر از مردان از استراتژیها و راهبردهای رهبری مؤثر بهره میگیرند و از زیردستان و اطرافیان احترام کسب میکنند. روحیه تشویق در زنان بیشتر بوده و نظارت دقیقتری بر کار دارند و مسائل را با انعطاف بیشتر و البته خلاقانه پیش میبرند. بنابراین وجود این شاخصها میتواند آنها را در کسب پستهای مدیریتی موفقتر نشان دهد.
اما در سالیان گذشته به دلیل نگاههای جنسیتی و موانع قانونی در اجرا، بانوان فعال، مستعد و توانمند از پستهای مدیریتی و جایگاه واقعی خود دور ماندهاند. در این میان باید به مهمترین موانعی که زنان در رسیدن به پستهای بالا در ادارات با آن مواجه هستند توجه نشان داد از جمله:
نخست) باید بپذیریم که طی این چند دهه زنان در عرصههای مختلف پیشرفتهای خوب و مطلوبی داشتهاند اما به موازات پیشرفت آنها، فرهنگ و رویکرد جامعه رشد و پیشرفت نداشته است از جمله آن این که هنوز در جامعه ما اختصاص دادن صندلی مدیریت به زنان با تردید روبهرو است و اگر هم پستی به زنان داده شود بلافاصله مدیریت زنان در مقایسه با مدیریت مردان قرار میگیرد و عملکرد زنان بیشتر زیر ذرهبین می رود. نقایصی که بهطور طبیعی در هر کاری اعم از مرد و زن وجود دارد در کار زنان پررنگتر نشان داده میشود و دقیقاً آن نقایص یا کاستیها را به ویژگی زنان و جنسیت آنان نسبت میدهند. به عبارت دیگر در صورت مشاهده ناتوانی در عملکرد مدیریت خانمها، به سایر خانمهای جامعه تعمیم داده میشود در حالی که در عملکرد مردان اینگونه ملاحظه نمیشود.
دوم) موانع ساختاری که از گذشته تاکنون بر سر راه ارتقای شغلی زنان در ادارات، سازمانها و وزارتخانهها وجود داشته است. از جمله نادیده گرفته شدن استعدادهای بانوان که موجب دور شدن جامعه از دیدن و در نظر گرفتن ظرفیتهای خلاقانه و تعاملات اثربخش آنان میشود. در واقع در جامعه ما این باور وجود دارد که این مردان هستند که به عنوان نیروی کارآمد و توانمند در نظر گرفته میشوند در صورتی که این نگاه به بانوان کمتر دیده میشود. دلیل عمده این نگاه عدم باور به توانمندی زنان در حوزههای مدیریتی است، زیرا این باور و اعتقاد وجود دارد که مدیریت نیاز به خلاقیت، نوآوری و تفکر پویا و در عین حال زور بازوی مردانه دارد.
سوم) موانع فرهنگی از دیگر مشکلات جامعه ماست که بر سر راه ارتقای شغلی زنان وجود دارد. با توجه به فضای فرهنگی حاکم در کشورمان محدودیتهای جذب زنان در حوزههای پست مدیریتی بهطور جدی وجود دارد. به عنوان مثال در برخی از سازمانها یا وزارتخانهها این تعریف از قبل وجود دارد که محیط مردانه است. گاهی اوقات نیز عبور زنان از موانع و مشکلات نیازمند حمایت و مانعزدایی مسئولین ارشد سازمانها و ارگانها که غالباً مردان هستند؛ میباشد. این موانع را میتوان در بخشهای خصوصی و دولتی به شکل جدی ملاحظه کرد. لذا تا این موانع از سر راه برداشته نشود تبدیل قابلیتهای زنان به کارکرد و عدم تعادل بین قابلیتها و فرصتها صورت نمیپذیرد.
چهارم) عدم باورپذیری در زنان خود به خود موجب شده تا آنان نتوانند به راحتی به مناصب بالاتر راه پیدا کنند. به نظر میرسد پیشفرضهایی در جامعه ما از گذشته وجود دارد که «زنان نمیتوانند» و پذیرش این امر موجب شده تا خود زنان به سهم اندکشان در عرصههای گوناگون راضی باشند. پذیرش این امر در درازمدت موجب شده تا زنان سرخورده شوند و توسعه در بلندمدت اتفاق نیفتد.
پنجم) بخش اعظم جمعیت شاغلین کشور را زنان تشکیل میدهند پس میتوانند حدود یک سوم جایگاههای مدیریتی را نیز کسب کنند. در این خصوص همانطور که اشاره کردیم اعتماد آنها به خودشان در وهله اول و بعد اعتماد سازمان به آنان در وهله بعد را به عنوان اولین قدم برای تحقق این امر باید در نظر گرفت. در این راه باید این آموزش به مدیران داده شود که به زنان توانمند و مستعد اعتماد کنند و به آنان فرصت دهند تا بتوانند قابلیتهای مدیریتی خود را به اثبات برسانند.
در آخر میتوان به نتایج بسیاری از پژوهشها و تحقیقات ارجاع نماییم که حاکی از آن است برخی از پستهای مدیریتی و منصب بالای سازمانی بهتر است در دست زنان باشد چرا که زنان از روحیه مشارکت جویانه، صبر و بردباری و ظرافت بیشتری برخوردار هستند. تصدی در پستهای مدیریتی در آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و اقتصاد نیاز به چنین شاخصههایی دارد.
لذا منطقی به نظر میرسد تا در این راستا جهت تعیین سهم و جایگاه دقیق و مناسب زنان در پستهای مدیریتی و سهم 30 درصدی که رئیس جمهور وعده آن را در چند سال گذشته داده بود بسیاری از موانع بهطور اساسی برطرف شوند و دستگاههای مربوطه برای تحقق آن تلاش کنند. این امر نه تنها موجب میشود تا تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب سرعت بخشیده شود بلکه توسعهای برابر و متوازن برای جامعه حاصل شود.
به هرحال به دلیل آن که تاکنون از ظرفیتها و پتانسیلهای زنان جهت تصدی پست های مدیریتی و موقعیتهای تصمیمسازی و تصمیمگیریهای سازمانی کمتر استفاده شده ، دگرگونی و تحول در ساختار مدیریتی بانوان در سازمانها نیز به کندی انجام شده است. ضرورت دارد بپذیریم مشارکت و موفقیت زنان در حوزه مدیریت هنگامی امکانپذیر خواهد بود که جامعه توانمندیهای زنان را باور کرده و به این قشر توانا اعتماد کند. بیتردید دست یافتن به این هدف میسر نمیگردد مگر اینکه اعتماد به نفس و ارائه گسترده توانمندیهای نهفته بانوان توسط خودشان صورت پذیرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه