به بهانه سالروز تولد استاد بیژن نعمتی شریف و عروسکهایش
مردی که با دستهایش فکر میکرد
اردشیر صالحپور
استاد دانشگاه
بیژن نعمتی شریف (1326- 1391)، شریف و نجیب بود. خلاق و مهربان، تمام زندگیاش در دستان خلاقش خلاصه میشد، مبتکر و سازنده، همواره آن چهره صمیمی و مهربانش در یادها خواهد ماند. دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و گرایش عروسک، مدام در کارگاه بود و از اره و چسب و چوب و پارچه و سرانجام عروسکهایی که به مهربانی در دستان پر مهر او زاده شد، جان میگرفت. همچون پدر ژپتو... در کانون هم مدام در کارگاه بود، کسی باور نمیکرد در پس آن چهره مهربان و صمیمی این همه خلاقیت و ابتکار نهان باشد.
شتابان از پلههای دانشگاه بالا میآمد و یکراست میرفت داخل کارگاه و کلاس درسش هم همانجا بود و تا دیروقت میماند. همیشه فضای کارگاه سرشار از بوی چسب و تینر و ذرات یونولیت و فومی به هوا بلند شده بود و در سر میزکارش، مدام چاییاش یخ میکرد. از چوب و پارچه و یونولیت و فوم عروسکی را خلاق میساخت که انتظارش را نداشتی و حالا مانده بود که آن را نمایشی کند و به حرکت درآورد. آن هنر دومش بود. عروسکها گاه «بازیچهای»اند گاه نمایشی؛ این کارهای «بیژن» هر دو حالت و خصلت را داشت. تکیهگاه و پایگاهی برای هنرمندان عروسکی بود هر کارگردان و نمایشنامهنویسی اول به سراغ او میرفت و راجع به عروسک که صحبت میکرد، «بیژن» روی هوا عروسک را تو ذهنش میساخت و بعد تبدیلش میکرد به پارچه و چسب و چوب و سرانجام حرکاتش را از دل کار درمیآورد و بخشی از حال شیرین خودش را به او هدیه میکرد.
او جزو آخرین نسل از عروسکسازان طلایی «کانون» بود که هم مجموعهسازیها را بخوبی میشناخت و هم هنر و هنرمندی را، مثل زنده یاد استاد نصرت کریمی با دستان خلاقش از گل و خمیر حالات شخصیتها را بازآفرینی میکرد و به آنها جان و زندگی میبخشید. جدا از نسل خیمهشببازان عروسکی، نظیر استاد احمد خمسهای و استاد اصغر احمدی که از دودمان عروسکهای سنتی ایرانی بودند، حیات و احیای عروسک و عروسکسازی مدیون همین نسل کانونیهاست که حیات و تعریف تازهای به عروسک دادند. برای «بیژن» کانون و دانشکده هنرهای زیبا و دانشکده هنرهای دراماتیک و دانشکده هنر فرقی نداشت. هر جا عروسک بود، بیژن هم بود و فروتنی او باعث میشد که نظیری نداشته باشد. عروسک که ساخته میشد دیگر کسی به فکر خالق و آفریننده او نبود. خود عروسک دلبری میکرد سازنده مثل مادری که بند ناف را قطع کرده باشد، جدا میشد و عروسک در حضور سازنده به زندگی خود ادامه میداد. همین امر سبب شد تا کمتر «بیژن نعمتی شریف» به چشم بیاید. پشت صحنه همیشه مغضوب فراموشی شد اما اهالی نمایش عروسکی و خانوادههای نمایشگران عروسکی بخوبی قدر اهمیت و منزلت او را میدانستند.
آخرین دستاوردهای عروسکی او را به یاد دارم، عروسکهای «خیمه شببازی قاجاری» به اهتمام بهروز غریبپور که برای جشنواره یونیما بازسازی شده بود، کپی برابر اصل، خلاقانه و زیبا. او فروتنانه شاگردان زیادی را تربیت کرد و آموزههای بسیاری را به آنان سپرد. تجارب مجسمهسازی که تخصص اصلی او بود. به همراه صفای صمیمانه شخصیت دوست داشتنیاش و حضور مداوم و پیوسته با عروسکها او را منحصر بهفرد کرده بود. در زمینه مجسمهسازی از استاد پرویز تناولی بهرههای بسیاری را بهعنوان شاگرد آموخته بود و عیناً همانها را به همراه تجارب شخصی، بیدریغ، به دانشجویان رشته عروسکی منتقل میکرد. عروسک نمایشها، فیلمها، سریالها و... خاطرات به یاد ماندنی دستان توانمند بیژن نعمتی شریف بود که به صحنههای نمایش عروسکی جان میگرفت و در یاد و خاطره میماند.
اما چقدر همه چیز زود فراموش میشود. چقدر حافظه انسانها کوتاه است تا همین دهههای اخیر بیژن نعمتی شریف یکی از نام آورترین استادان عروسک ساز نمایشهای ایران بود و حالا چه زود از یاد رفته است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه