مستند غیررسمی و گام مهم در سیاست رسانهای
ادامه از صفحه اول
و امروز نقش رسانهها در تحکیم رابطه ملت – دولت (به معنای عام) تأثیر فزایندهای دارد. از این رو سیاستگذاری در عرصه رسانهها و برای رسانهها نیازمند ترسیم استراتژیها و چشماندازهای دقیق و جامع است. عرصههای سیاستگذاری رسانهها، اتفاقاً در عصر رسانههای اجتماعی، پیچیدهتر و دقیقتر شدهاند و شکلگیری مفاهیم و مسائل جدید در عرصه رسانههای نوین، خصوصاً جایگزینی «ارتباطات تعاملی» با «ارتباطات یکسویه»ی رسانههای سنتیتر نیازمند سیاستگذاریهای دقیقتر و جامعتر است. درواقع حکومت به معنای عام با سیاستگذاری معنا مییابد و اساساً نمیتواند در عرصه گستردهای همچون رسانهها، منفعل عمل کند و از «قدرت» برآمده از آن چشمپوشی کند. از طرف دیگر، وجوه تعاملی مخاطبان امروز، آنان را به متن تولید محتوا و تأثیرگذاری بر گفتمانهای رسانهای وارد کرده است. به نظر میرسد نگرش منفعل به عرصه سیاستگذاری و عدم تغییر در سیاستهای پیشین، اثرات سویی خواهد داشت، بنابراین نیازمند گشایش وتغییر خواهد بود. از اینرو پخش مستند «غیررسمی» را باید از این منظر تحلیل کرد. این مستند نشانه یک سیاستگذاری تازه رسانهای و شناختی از فهم و نیاز جدید مخاطبان (و در اینجا افکار عمومی) است و درواقع روایت غیررسمی از کیفیت دیدارهای رهبری انقلاب (برخلاف آنچه تاکنون در اخباررسمی منتشر شده است) و به عبارتی دیگر نمایان شدن روایتی رسمی است از آنچه تاکنون از دید افکار عمومی پنهان بود.
هرچند از سالها پیش کم وبیش روایتهایی از دیدارها و گفت وشنودهای رهبرانقلاب با اهالی فرهنگ و علم منتشر شده است (همانند دیدار با شعرا یا دیدار با دانشجویان و استادان دانشگاه در شبهای ماه مبارک رمضان) اما آن روایتها کوتاه، گذرا و رسمی بوده است. مثلاً این پرسش همواره مطرح بوده که چرا وقتی رهبر انقلاب - که یک کتابخوان و کتابشناس حرفهای است - به نمایشگاه کتاب میروند، دیالوگها و گفتوگوهای ایشان با ناشران و نویسندگان پخش نمیشود و یک خبر چند ثانیهای ماحصل دیدار سه - چهار ساعته شده است. تاکنون تلویزیون ایران که دارای تصاویر خاص و منحصر به فرد از دیدارهای رهبری است تصویری یکنواخت در قابهای کاملاً رسمی از رهبرانقلاب پخش کرده است. اما مستند غیررسمی روایتی دیگر و صمیمانهتری را نشان میدهد. هرچند عنوان غیررسمی خود نیز جای تأمل دارد که بهتر بود عنوان مناسبتری برای آن انتخاب میشد مگر نه اینکه رهبر انقلاب همین هستند که در این مستند نشان داده میشود پس چرا غیررسمی؟
به هر حال بازتابهای این مستند که راوی اتفاقات و خاطرات و گفت وگو های صمیمانه حواشی جالب و خارج از کلیشههای رایج و ارائه تصویری متفاوت و البته حقیقی از آنچه جامعه تاکنون آن را ندیده ، نشان میدهد که جای روایتهای جدید و در عین حال بدون فیلتر چقدر در کنداکتور رسانهای رسمی کشور خالی بوده است و این تأخیر، مخاطب را از روایت چه بخشهایی محروم کرده و البته این تأخیر خود تبعات منفی نیز همواره بهدنبال داشته است. چندی پیش مستندی از یکی از رسانههای فارسی زبان خارج از کشور در باب شخصیت رهبر معظم انقلاب - که به اتکای اندک تصاویر پراکنده و بازنمایی سوگیرانه و در بخشهایی واژگون برساخته شد - نشان داد که صداو سیما به عنوان یک رسانه رسمی که دسترسی آسانتری به آرشیو اخبار و تصاویر دارد، در پی غفلت از سیاستهای جدید رسانهای، چگونه از رقیبان عقب میافتد و همین استفاده نکردن از فرصتها خود به یکی از عوامل تحریک رسانههای رقیب برای پر کردن آن خلأها البته با سوگیریهای مورد نظر خود تبدیل میشود. به نظر میرسد که هم رسانهایها و هم مسئولان متوجه آرایش جدید رسانهای نیستند. اگر متوجه بودند، میدان را به دیگران واگذار نمیکردند.
به نظر میرسد اقدام جدید دفتر رهبر معظم انقلاب در تغییر سیاستهای رسانهای را که قطعاً یکی از حساسترین مأموریتهای رسانهای در تراز ملی و جهانی است باید به فال نیک گرفت. این اقدام و اتخاذ ترتیبات جدید رسانهای، با توجه به تنوع مخاطبان و پیچیدگیهای موجود نظام رسانهای گامی روبه جلو و آموزنده برای سایر مسئولان و مقامات است. بدون شک برخورداری از نگاه منظومهای، فرآیندی، تحلیلمحور واستفاده از تمامی ظرفیتهای رسانهای امروز باید در دستور کار همه ارکان رسانهای کشور باشد. باید آرایش جدید رسانهای را درک کنیم و بر اصول و تاکتیکهای موجود مسلط شویم.
و امروز نقش رسانهها در تحکیم رابطه ملت – دولت (به معنای عام) تأثیر فزایندهای دارد. از این رو سیاستگذاری در عرصه رسانهها و برای رسانهها نیازمند ترسیم استراتژیها و چشماندازهای دقیق و جامع است. عرصههای سیاستگذاری رسانهها، اتفاقاً در عصر رسانههای اجتماعی، پیچیدهتر و دقیقتر شدهاند و شکلگیری مفاهیم و مسائل جدید در عرصه رسانههای نوین، خصوصاً جایگزینی «ارتباطات تعاملی» با «ارتباطات یکسویه»ی رسانههای سنتیتر نیازمند سیاستگذاریهای دقیقتر و جامعتر است. درواقع حکومت به معنای عام با سیاستگذاری معنا مییابد و اساساً نمیتواند در عرصه گستردهای همچون رسانهها، منفعل عمل کند و از «قدرت» برآمده از آن چشمپوشی کند. از طرف دیگر، وجوه تعاملی مخاطبان امروز، آنان را به متن تولید محتوا و تأثیرگذاری بر گفتمانهای رسانهای وارد کرده است. به نظر میرسد نگرش منفعل به عرصه سیاستگذاری و عدم تغییر در سیاستهای پیشین، اثرات سویی خواهد داشت، بنابراین نیازمند گشایش وتغییر خواهد بود. از اینرو پخش مستند «غیررسمی» را باید از این منظر تحلیل کرد. این مستند نشانه یک سیاستگذاری تازه رسانهای و شناختی از فهم و نیاز جدید مخاطبان (و در اینجا افکار عمومی) است و درواقع روایت غیررسمی از کیفیت دیدارهای رهبری انقلاب (برخلاف آنچه تاکنون در اخباررسمی منتشر شده است) و به عبارتی دیگر نمایان شدن روایتی رسمی است از آنچه تاکنون از دید افکار عمومی پنهان بود.
هرچند از سالها پیش کم وبیش روایتهایی از دیدارها و گفت وشنودهای رهبرانقلاب با اهالی فرهنگ و علم منتشر شده است (همانند دیدار با شعرا یا دیدار با دانشجویان و استادان دانشگاه در شبهای ماه مبارک رمضان) اما آن روایتها کوتاه، گذرا و رسمی بوده است. مثلاً این پرسش همواره مطرح بوده که چرا وقتی رهبر انقلاب - که یک کتابخوان و کتابشناس حرفهای است - به نمایشگاه کتاب میروند، دیالوگها و گفتوگوهای ایشان با ناشران و نویسندگان پخش نمیشود و یک خبر چند ثانیهای ماحصل دیدار سه - چهار ساعته شده است. تاکنون تلویزیون ایران که دارای تصاویر خاص و منحصر به فرد از دیدارهای رهبری است تصویری یکنواخت در قابهای کاملاً رسمی از رهبرانقلاب پخش کرده است. اما مستند غیررسمی روایتی دیگر و صمیمانهتری را نشان میدهد. هرچند عنوان غیررسمی خود نیز جای تأمل دارد که بهتر بود عنوان مناسبتری برای آن انتخاب میشد مگر نه اینکه رهبر انقلاب همین هستند که در این مستند نشان داده میشود پس چرا غیررسمی؟
به هر حال بازتابهای این مستند که راوی اتفاقات و خاطرات و گفت وگو های صمیمانه حواشی جالب و خارج از کلیشههای رایج و ارائه تصویری متفاوت و البته حقیقی از آنچه جامعه تاکنون آن را ندیده ، نشان میدهد که جای روایتهای جدید و در عین حال بدون فیلتر چقدر در کنداکتور رسانهای رسمی کشور خالی بوده است و این تأخیر، مخاطب را از روایت چه بخشهایی محروم کرده و البته این تأخیر خود تبعات منفی نیز همواره بهدنبال داشته است. چندی پیش مستندی از یکی از رسانههای فارسی زبان خارج از کشور در باب شخصیت رهبر معظم انقلاب - که به اتکای اندک تصاویر پراکنده و بازنمایی سوگیرانه و در بخشهایی واژگون برساخته شد - نشان داد که صداو سیما به عنوان یک رسانه رسمی که دسترسی آسانتری به آرشیو اخبار و تصاویر دارد، در پی غفلت از سیاستهای جدید رسانهای، چگونه از رقیبان عقب میافتد و همین استفاده نکردن از فرصتها خود به یکی از عوامل تحریک رسانههای رقیب برای پر کردن آن خلأها البته با سوگیریهای مورد نظر خود تبدیل میشود. به نظر میرسد که هم رسانهایها و هم مسئولان متوجه آرایش جدید رسانهای نیستند. اگر متوجه بودند، میدان را به دیگران واگذار نمیکردند.
به نظر میرسد اقدام جدید دفتر رهبر معظم انقلاب در تغییر سیاستهای رسانهای را که قطعاً یکی از حساسترین مأموریتهای رسانهای در تراز ملی و جهانی است باید به فال نیک گرفت. این اقدام و اتخاذ ترتیبات جدید رسانهای، با توجه به تنوع مخاطبان و پیچیدگیهای موجود نظام رسانهای گامی روبه جلو و آموزنده برای سایر مسئولان و مقامات است. بدون شک برخورداری از نگاه منظومهای، فرآیندی، تحلیلمحور واستفاده از تمامی ظرفیتهای رسانهای امروز باید در دستور کار همه ارکان رسانهای کشور باشد. باید آرایش جدید رسانهای را درک کنیم و بر اصول و تاکتیکهای موجود مسلط شویم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه