پایان 2020، لحظه آموختن از اشتباهها
خاویر سولانا
دبیرکل سابق ناتومترجم: بنفشه غلامی
اغلب کسانی که این مطلب را میخوانند، احتمالاً به یاد میآورند که با چه شور و شوقی وارد قرن بیستویکم شدیم. آن زمان، زمان امیدهای بسیار، سرمقالههای باشکوه و جسارتهای بیبدیل بود. با این حال در چشم به هم زدنی حتی پیش از پاندمی کرونا، همه چیز تغییر کرد و سرخوردگیهای زیادی در نقاط مختلف جهان بهوجود آمد و اکنون بسیاری نه با اطمینان که با ترس به آینده مینگرند.
دو دهه پیش، دم دستترین پاسخی که به هر پرسش استراتژیکی داده میشد، جهانیسازی بیشتر بود، هرچند این هدف، هدفی قابل ستایش بود، اما در ساخت و پیشبرد آن موفق شدیم. اما بلایایی جهانی مثل تبعات رکود اقتصادی 2008 و پاندمی کرونا نشان داده است که جهانیسازی و در هم تنیدگی بیشتر، میتواند ریسک سرایت خطرات را چه در مسائل اقتصادی و چه ویروسها افزایش دهد.
در سال 2000 زمانی که اولین تلاش دونالد ترامپ برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری امریکا شکست خورد، کمتر کسی میتوانست تصور کند او 16 سال بعد دیگر بار وارد این معرکه میشود و زمام حزب جمهوریخواه را به دست میگیرد و مقابل تجارت آزاد قد علم میکند.
در آغاز قرن بیستویک بهنظر نمیرسید امریکا کشوری در مسیر ناامنی باشد، اما حملات تروریستی 11 سپتامبر به دوران طلایی هژمونی امریکا خاتمه داد. جورج دبلیو بوش که تازه رئیس جمهوری امریکا شده بود و از تنشهای ژئوپلتیک آینده بیخبر بود، شروع به ستایش همتای روسی خود، ولادیمیر پوتین کرد؛ در آن زمان روسیه از اعضای متعهد گروه هشت بود، کره شمالی هنوز بهطور رسمی پایبند به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای بود و چین که اقتصادی بسیار عقبتر از امریکا داشت، عضو سازمان تجارت جهانی نبود.
در دو دهه اخیر جهان اقداماتی مخرب انجام داد که اثر فیزیکی قابل توجهی داشت؛ در سال 2001 امریکا مسئول انتشار 23 درصد از دی اکسید کربن جهان بود. در حالی که سهم چین از انتشار این گاز مضر به 13 درصد میرسید؛ از اوایل سال 2006 جای این دو کشورعوض شد. اکنون نیز جدیدترین آمارها نشان میدهد، امریکا تولید کننده 15 درصد گازهای گلخانهای جهان وچین تولید کننده 28 درصد آن است. (هرچند که سرانه تولید گاز گلخانهای در چین، بسیار کمتر از امریکا است.) این وضعیت باعث تغییرات اقلیمی شده که از تهدیدهای نوظهور است و قرن بیست و یکم نیازمند پاسخ فوری به آن است.
در طول 20 سال گذشته انقلابی نیز در نوع روابط اجتماعی ما با دیگران رخ داده است. اینترنت در همه جا در دسترس است و شبکههای اجتماعی تبدیل به سنگ بنای مناسبات شدهاند. بهار عربی در سال 2010 محصول همین شبکههای اجتماعی بود و پتانسیل این فناوری جدید را نشان داد؛ اما اکنون میدانیم که ابزارهای دیجیتالی ممکن است تأثیراتی مخرب همانند آنچه داشته باشند که در حملات سایبری و کمپینهای گستردهای که اخبار و اطلاعات جعلی را منتشر میکنند، دیده میشود.
در بین تمامی مناطق جهان اروپا بیش از همه از جنبههای منفی دیجیتالی شدن رنج برده است. در سالهای اخیر پوپولیسم ملیگرا با رشد روز افزون خود، جوامع را مسموم کرده است. شادیهای هنگام معرفی فیزیکی یورو در سال 2002 و گسترش کشورهای عضو اتحادیه اروپا در سال 2004 طولی نکشید تا جای خود را به وضعیت اضطراری دائمی از بحران یورو گرفته تا بحران پناهندگان و برگزیت بدهد.
با این حال نباید اجازه دهیم ناآرامیها و تنشها دستاوردهایی را که همه در کنار هم بهدست آوردهایم، زیر سایه خود محو کند؛ بین سالهای 2001 تا 2019 امید به زندگی از 67 سال به 73 سال افزایش یافته و بهطور خاص در آفریقا از 53 به 63 سال رسیده است. حضور زنان در عرصههای قدرت نیز قابل توجه است و اکنون 19 رئیس دولت در جهان زن هستند که البته ناکافی است.
علاوه بر این با پیروزی جو بایدن در انتخابات امریکا، از ماه ژانویه دیگر بار همه کشورها از توافق آب و هوایی پاریس حمایت خواهند کرد. اتحادیه اروپا هم با همگراییهایی که داشته در حال غلبه بر مشکلات خود است؛ در ارتباط با کرونا هم قرار است یک صندوق کمکی ایجاد شود که کمک هزینههایی را توزیع کند.
در این بین بهتر است تأملی هم به سناریوهای غیر واقعی داشته باشیم تا به بهبود دیدگاههای ما کمک کند، بهعنوان مثال اقتصاد جهان چگونه میخواست بدون محرکهای اقتصادی چین که صدها میلیون نفر را از فقر خارج کرده، از رکود اقتصادی 2008 خارج شود؟ و چه میشد اگر پاندمی کنونی 20 سال قبل که فاقد فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی لازم بودیم، رخ میداد؟
اکنون با نزدیک شدن به پایان سال 2020 و شروع دهه سوم از قرن بیستویکم، وقت آن است با دقت بیشتری به ارزیابی دو دهه گذشته بپردازیم؛اما زمانی که به آینده نگاه میکنیم، باید فارغ از احساس خوشبینانه سال 2000 و احساس ترس و نگرانی سالهای ترامپ باشیم.
در سالهای پیش رو باید چند قطبی ژئوپلتیک با صلح و همکاری بینالمللی عجین شود. این بهترین تضمین برای توسعه انسانی است. ما همچنین باید شکافهای موجود در جوامع دیجیتال خود را از بین برده و به تعادلی پایدار در طبیعت و محیط زیست خودمان دست یابیم، زیرا همه چالشهایی که داریم قابل کنترل هستند و این ما هستیم که باید تعیین کنیم، آیا پایان سال 2020 برایمان لحظهای از یادگیری از قرنی پرتلاطم است یا مقدمهای است بر رویدادهایی بدتر.
منبع: project syndicate
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه