با مرور پوستر جشنواره شعر فجر و در غیاب «هویت بصری»
شعر شرط ندارد
ارمغان بهداروند
شاعر
اعتباربخشی به یک رویداد پیشتر از خود رویداد باید اتفاق بیفتد و این پیشاندیشگی وقتی به تمامی محقق میشود که همه هندسه ایجاد شده رویداد، به خلق هویتی هماهنگ تدوین شده و همه اضلاع آن مُقوّم هم باشند. طراحی جشنواره برای «شعر» که به عادت عزلت و انزوا مبتلا بوده است، باید به بلوغ اجتماعی و همهگیری آن منتهی شود و عاملیت ادبیات را در هدایتگری جامعه و نقشآفرینی در تحولات پیش چشم داشته باشد. شاید تلقی رقابتی بودن یک جایزه سهمی در نشاط شاعران یا لااقل بخشی از جمعیت متکثر آن داشته باشد اما لزوماً عنصر «رقابت» نمیتواند هدف غایی تلقی شود و فضیلتِ جشنواره را باید در تعمیم ادبیات و رابطهبخشی با تودهها و کارکرد اجتماعی آن جستوجو کرد.
کارکرد غایبی که در ادوار جایزه شعر فجر، متأثر از اطلاق دولتی بودن و فقدان دبیرخانه مستقل، امکان ورود تام و تمام به فضای ادبی و جلب اعتماد شاعران را نداشته است. رویدادی ادبی که منتهیالیه چالشهایش نه تولید ادبی و تربیت شاعر و توسعه کیفی شعر که انتخاب هیأتهای علمی و دبیر و دربرگیری انتفاع همه سهم خواهان از این جایزه بوده است. در چرخه برگزاری دورههای اخیر که با واگذاری تولیت اجرایی جشنواره به مؤسسه غیردولتی شعر و ادبیات داستانی ایرانیان توأمان بوده است، نشانههای امیدوار کنندهای همچون «بهرهمندی از توان نیروهای تازهنفس» و «توجه به نسل نوی شعر»، «تخصیص اعتبار مالی بهنام شعر»، «تدوین نظام تقویمی جشنواره» و «دربرگیری جریانات ادبی» به چشم میخورد که به خودی خود شعر و خاصه جشنواره شعر را از خاموشیهای خبری و برگزاری در سکوت خارج کرده است. بهبودی حداقلی که باید با توجهبخشی بهنگامتر و بیشتر به اراده شاعران و توسعه مقبولیت حرفهای خویش، راه دور اقبال و استقبال عام مخاطبان را پشت بگذارد و به فراخور ادبیات کوشنده امروز، به روزآمدی خود و رابطهآفرینی با شاعران بیشتر بیندیشد. این مسئولیت بر عهده نظام دبیرخانهای جشنواره شعر فجر است که باید با تأکید بر اصالت شعر، اولویت مخاطب و تمرکز بر مسئولیت مدنی شعر بدان جامه عمل بپوشاند. «هویت بصری» جشنواره از مهمترین این پیشاندیشیهاست که به تناسب فراخوان اثر باید شکل بگیرد و دعوتنامه سرگشادهای برای همه شاعران باشد. قاعدتاً حرکت به سمت حرفهای شدن جایزه از همین تعمیم اندیشه اجرایی و کارکرد مدنی در قالب نشانههایی هم چون «پوستر» آغاز میشود. اولویتی که قطعاً باید با مشاوره متخصصان هنرهای تجســــــــمی و بر اساس فرضیات جشنواره و افقمحوری تدارک دیده شود و بیش از هر چیز از چنان ارزشی برخوردار باشد که بهعنوان یک اثر هنری در خاطر باقی بماند.
آنچه در این دوره بهعنوان پوستر و شاخصه بصری جشنواره با آن مواجهیم به هیچ وجه نمیتواند مؤید ســــــــــزاواری شعر و شایسته پویایی و جویایی شعر امروز باشد. تمکین به عناصر کلیشهای و مستعمل در اثر، سهلانگاریهای اجرایی، فقدان جذابیت هنری و مفقود بودن شعر چنان مشهود است که ناخودآگاه میتواند یادآور ضربالمثل «سالی که نکوست از بهارش پیداست» باشد. پوشیده نیست که شعر بواسطه جایگاه الهامبخش هنرهای تجسمی از چنان ارزشی در میان طراحان عالیقدر و صاحباعتبار برخوردار هست که به اشتیاق در این رویداد مشارکت کنند و عاقبتی آبرومندانهتر بر جای بگذارند که هم به خوشاحوالی مخاطبان شعر و هم به ارزشافزوده جشنواره شعر فجر ختم شود. امیدوار بودم در این دوره با تأکید بر کیفیت مفهومی منطبق با رسالت شعر، رسایی و رسانگی ادبیات و بهرهمندی از نشانههای بصری معقول و مربوط و ناموارهآفرینی متمایز، انگارهای از هنر ایرانی خلق شود که نشد. دریغ این داستان را با آرزو و توقع نواندیشیهای در اجرای جایزه و مداومت بر حضور پررنگتر شاعران شریف و خلق یک اتفاق کمسابقه از یاد خواهیم برد که به قول حافظ: گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد/ ما را غم نگار بُوَد مایه سرور
شاعر
اعتباربخشی به یک رویداد پیشتر از خود رویداد باید اتفاق بیفتد و این پیشاندیشگی وقتی به تمامی محقق میشود که همه هندسه ایجاد شده رویداد، به خلق هویتی هماهنگ تدوین شده و همه اضلاع آن مُقوّم هم باشند. طراحی جشنواره برای «شعر» که به عادت عزلت و انزوا مبتلا بوده است، باید به بلوغ اجتماعی و همهگیری آن منتهی شود و عاملیت ادبیات را در هدایتگری جامعه و نقشآفرینی در تحولات پیش چشم داشته باشد. شاید تلقی رقابتی بودن یک جایزه سهمی در نشاط شاعران یا لااقل بخشی از جمعیت متکثر آن داشته باشد اما لزوماً عنصر «رقابت» نمیتواند هدف غایی تلقی شود و فضیلتِ جشنواره را باید در تعمیم ادبیات و رابطهبخشی با تودهها و کارکرد اجتماعی آن جستوجو کرد.
کارکرد غایبی که در ادوار جایزه شعر فجر، متأثر از اطلاق دولتی بودن و فقدان دبیرخانه مستقل، امکان ورود تام و تمام به فضای ادبی و جلب اعتماد شاعران را نداشته است. رویدادی ادبی که منتهیالیه چالشهایش نه تولید ادبی و تربیت شاعر و توسعه کیفی شعر که انتخاب هیأتهای علمی و دبیر و دربرگیری انتفاع همه سهم خواهان از این جایزه بوده است. در چرخه برگزاری دورههای اخیر که با واگذاری تولیت اجرایی جشنواره به مؤسسه غیردولتی شعر و ادبیات داستانی ایرانیان توأمان بوده است، نشانههای امیدوار کنندهای همچون «بهرهمندی از توان نیروهای تازهنفس» و «توجه به نسل نوی شعر»، «تخصیص اعتبار مالی بهنام شعر»، «تدوین نظام تقویمی جشنواره» و «دربرگیری جریانات ادبی» به چشم میخورد که به خودی خود شعر و خاصه جشنواره شعر را از خاموشیهای خبری و برگزاری در سکوت خارج کرده است. بهبودی حداقلی که باید با توجهبخشی بهنگامتر و بیشتر به اراده شاعران و توسعه مقبولیت حرفهای خویش، راه دور اقبال و استقبال عام مخاطبان را پشت بگذارد و به فراخور ادبیات کوشنده امروز، به روزآمدی خود و رابطهآفرینی با شاعران بیشتر بیندیشد. این مسئولیت بر عهده نظام دبیرخانهای جشنواره شعر فجر است که باید با تأکید بر اصالت شعر، اولویت مخاطب و تمرکز بر مسئولیت مدنی شعر بدان جامه عمل بپوشاند. «هویت بصری» جشنواره از مهمترین این پیشاندیشیهاست که به تناسب فراخوان اثر باید شکل بگیرد و دعوتنامه سرگشادهای برای همه شاعران باشد. قاعدتاً حرکت به سمت حرفهای شدن جایزه از همین تعمیم اندیشه اجرایی و کارکرد مدنی در قالب نشانههایی هم چون «پوستر» آغاز میشود. اولویتی که قطعاً باید با مشاوره متخصصان هنرهای تجســــــــمی و بر اساس فرضیات جشنواره و افقمحوری تدارک دیده شود و بیش از هر چیز از چنان ارزشی برخوردار باشد که بهعنوان یک اثر هنری در خاطر باقی بماند.
آنچه در این دوره بهعنوان پوستر و شاخصه بصری جشنواره با آن مواجهیم به هیچ وجه نمیتواند مؤید ســــــــــزاواری شعر و شایسته پویایی و جویایی شعر امروز باشد. تمکین به عناصر کلیشهای و مستعمل در اثر، سهلانگاریهای اجرایی، فقدان جذابیت هنری و مفقود بودن شعر چنان مشهود است که ناخودآگاه میتواند یادآور ضربالمثل «سالی که نکوست از بهارش پیداست» باشد. پوشیده نیست که شعر بواسطه جایگاه الهامبخش هنرهای تجسمی از چنان ارزشی در میان طراحان عالیقدر و صاحباعتبار برخوردار هست که به اشتیاق در این رویداد مشارکت کنند و عاقبتی آبرومندانهتر بر جای بگذارند که هم به خوشاحوالی مخاطبان شعر و هم به ارزشافزوده جشنواره شعر فجر ختم شود. امیدوار بودم در این دوره با تأکید بر کیفیت مفهومی منطبق با رسالت شعر، رسایی و رسانگی ادبیات و بهرهمندی از نشانههای بصری معقول و مربوط و ناموارهآفرینی متمایز، انگارهای از هنر ایرانی خلق شود که نشد. دریغ این داستان را با آرزو و توقع نواندیشیهای در اجرای جایزه و مداومت بر حضور پررنگتر شاعران شریف و خلق یک اتفاق کمسابقه از یاد خواهیم برد که به قول حافظ: گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد/ ما را غم نگار بُوَد مایه سرور
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه