میرزای نایینی عصر ما
احسان مکتبی
استاد دانشگاه
استاد داوود فیرحی پژوهشگر حوزه علمیه و اندیشمند علوم سیاسی بیش از چهل روز است که دنیا را واگذار کرده است، فقدان او موجی از گفتوگو و بحث را در جامعه اندیشهای ایران برانگیخت، برخی در نقد او و بسیاری در ستایش اندیشههای او بسط سخن دادند، اما فیرحی چه میگفت و چه میخواست و بهدنبال کدام غایت رهسپار بود؟
بسیاری بدرستی میگویند که فیرحی بهدنبال نسبت سنجی فقه و دنیای مدرن بود؛ آنگونه که در «قدرت، دانش و مشروعیت»کوشیده بود تا ریشههای تأثیرگذاری قدرت بر نص و سنت را واکاوی نماید و نشان دهد چگونه قدرت میتواند برمنابع تأثیر بگذارد. فیرحی در قدرت، دانش و مشروعیت بهدنبال آن بود که میزان تأثیر شمشیر یا به تعبیر امروزی قدرت و عوامل دیگر را بر دانش واکاوی نماید، او سپس کوشید این تجربه را به دنیای معاصر تسری دهد، به این خاطر بنیان پژوهشهای خود در انقلاب مشروطه را بر شناخت دقیق عناصر تولید دانش و قدرت گذاشت.
علت آن نیز آشکار بود زیرا مشروطه از دورههای درس آموز تاریخی ملت ایران است که میتواند درسهای بسیاری برای جامعه ایرانی داشته باشد، اما با این همه، همچنان زوایای بسیاری از آن پنهان مانده است. فیرحی کوشید، با مطالعه دقیق تاریخ معاصر و کنکاش پیرامون اصطلاحات نو آمده راهی در این میانه بگشاید، به این خاطر به شرح تنبیه الامه میرزا حسین نایینی همت گماشت پیش از او آیت الله محمود طالقانی نیز شرح مختصری بر این کتاب با عنوان حکومت در اسلام نوشته بود.
داوود فیرحی پس سالها با بازگشت به نایینی کوشید نشان دهد اسلام به مثابه آیین میتواند با حذف و اصلاح خوانشهای غیر حقوق بشری و با تأکید بر خردمندی انسان، بسان درختی پرشکوه ریشه در سنت داشته باشد ودر همان حال شاخ و برگهایش در هوای مدرنیته رشد و نمو کند. بنابر این در شناخت ریشههای فکری فیرحی باید او را استمرار مراجع نجف در عصر مشروطه، ادامه محقق ارجمند میرزا حسین نایینی و
آیت الله سید محمود طالقانی در دوران معاصرنامید. او بسان اسلاف خود میکوشید نسبتی از مفاهیم مدرن را با لایههایی ازفقه شیعه پیوند بزند، فیرحی میاندیشید که تجربههای فقهی و دینی ما دارای این ظرفیت هست که مفاهیم مدرن را درخود بازنمایی نماید و بر اساس شناختی که از جامعه ایرانی داشت گمان میکرد چنانچه این نسبت بدرستی تبیین شود، میتوان امیدوار بود که جامعه ایرانی در تلاقی سنت و مدرنیسم با حفظ لایههایی از سنت به دیدار مدرنیسم برود و باور داشت با نگهداری هویتهای دینی و فرهنگی جامعه ایرانی آینده روشنتری را در برخورد با مدرنیسم خواهد داشت. به همین خاطر مفاهیمی مانند مساوات، آزادی، استبداد و حکومت مشروطه را در ترازوی فقه سنجه میکرد، فیرحی بسان نایینی و طالقانی میکوشید نشان دهد فقه شیعه توان روز آمد شدن را دارد و میتواند پاسخگوی مشکلات جامعه باشد، به این جهت آنگونه که نایینی در تنبیه الامه میخواست نسبتی از فقه را با نسبتی از دنیای مدرن پیوند دهد و از این رهگذر بین سنت و مدرنیسم آشتی بر قرار نماید، فیرحی نیز در این مسیر گام برمیداشت.
استاد داوود فیرحی در کتابهایش( فقه و حکمرانی حزبی، فقه و سیاست و تاریخ تحول دولت و...)مدام در پی راهی بود تا از تصادم سنت و مدرنیسم در ذهن جامعه ایرانی بکاهد و در پی آن بود که جامعه ایرانی به گونهای منطقی با حفظ داشتههای خود به دیدار میهمانان نو آمده برود. توجه به ادبیات فیرحی نشانگر آن است که او در سالهای پایان زندگی کوتاهش به قرارداد در زندگی اجتماعی میاندیشید؛دیدگاه ها و اندیشههایش درباره نوع حکمرانی پیامبر(ص)و ماهیت حکمرانی ایشان و تأکید بر اینکه پیامبر(ص) در طول زمامداریشان دهها قرارداد با قبایل مختلف منعقد کرده است ، نشان میدهد که فیرحی در طول سالها ممارست و تلاش فکری در حوزه سنت و پژوهش دردنیای جدید به حکمرانی مبتنی بر قراردادی که مورد توافق همه شهروندان باشد رسیده بود و معتقد بود، قرارداد میتواند منجر به حکمرانی مورد تأیید شرع و عرف شود. و در نهایت قانونی که مورد توافق همگان باشد را در این مسیر راهگشا میدانست. به این خاطر به نظرمی آید فیرحی در پی آن بود تا نشان دهد که قرارداد میتواند نوعی حجت شرعی برای متدینین و در همان حال نوعی الزام اجتماعی برای شهروندان مدرن باشد و به اینگونه ضمن پاسداشت شرع، ملاکی برای التزام در دنیای مدرن را به دست دهد تا دغدغه صد و بیست ساله جامعه ایرانی را بر طرف نماید.
استاد دانشگاه
استاد داوود فیرحی پژوهشگر حوزه علمیه و اندیشمند علوم سیاسی بیش از چهل روز است که دنیا را واگذار کرده است، فقدان او موجی از گفتوگو و بحث را در جامعه اندیشهای ایران برانگیخت، برخی در نقد او و بسیاری در ستایش اندیشههای او بسط سخن دادند، اما فیرحی چه میگفت و چه میخواست و بهدنبال کدام غایت رهسپار بود؟
بسیاری بدرستی میگویند که فیرحی بهدنبال نسبت سنجی فقه و دنیای مدرن بود؛ آنگونه که در «قدرت، دانش و مشروعیت»کوشیده بود تا ریشههای تأثیرگذاری قدرت بر نص و سنت را واکاوی نماید و نشان دهد چگونه قدرت میتواند برمنابع تأثیر بگذارد. فیرحی در قدرت، دانش و مشروعیت بهدنبال آن بود که میزان تأثیر شمشیر یا به تعبیر امروزی قدرت و عوامل دیگر را بر دانش واکاوی نماید، او سپس کوشید این تجربه را به دنیای معاصر تسری دهد، به این خاطر بنیان پژوهشهای خود در انقلاب مشروطه را بر شناخت دقیق عناصر تولید دانش و قدرت گذاشت.
علت آن نیز آشکار بود زیرا مشروطه از دورههای درس آموز تاریخی ملت ایران است که میتواند درسهای بسیاری برای جامعه ایرانی داشته باشد، اما با این همه، همچنان زوایای بسیاری از آن پنهان مانده است. فیرحی کوشید، با مطالعه دقیق تاریخ معاصر و کنکاش پیرامون اصطلاحات نو آمده راهی در این میانه بگشاید، به این خاطر به شرح تنبیه الامه میرزا حسین نایینی همت گماشت پیش از او آیت الله محمود طالقانی نیز شرح مختصری بر این کتاب با عنوان حکومت در اسلام نوشته بود.
داوود فیرحی پس سالها با بازگشت به نایینی کوشید نشان دهد اسلام به مثابه آیین میتواند با حذف و اصلاح خوانشهای غیر حقوق بشری و با تأکید بر خردمندی انسان، بسان درختی پرشکوه ریشه در سنت داشته باشد ودر همان حال شاخ و برگهایش در هوای مدرنیته رشد و نمو کند. بنابر این در شناخت ریشههای فکری فیرحی باید او را استمرار مراجع نجف در عصر مشروطه، ادامه محقق ارجمند میرزا حسین نایینی و
آیت الله سید محمود طالقانی در دوران معاصرنامید. او بسان اسلاف خود میکوشید نسبتی از مفاهیم مدرن را با لایههایی ازفقه شیعه پیوند بزند، فیرحی میاندیشید که تجربههای فقهی و دینی ما دارای این ظرفیت هست که مفاهیم مدرن را درخود بازنمایی نماید و بر اساس شناختی که از جامعه ایرانی داشت گمان میکرد چنانچه این نسبت بدرستی تبیین شود، میتوان امیدوار بود که جامعه ایرانی در تلاقی سنت و مدرنیسم با حفظ لایههایی از سنت به دیدار مدرنیسم برود و باور داشت با نگهداری هویتهای دینی و فرهنگی جامعه ایرانی آینده روشنتری را در برخورد با مدرنیسم خواهد داشت. به همین خاطر مفاهیمی مانند مساوات، آزادی، استبداد و حکومت مشروطه را در ترازوی فقه سنجه میکرد، فیرحی بسان نایینی و طالقانی میکوشید نشان دهد فقه شیعه توان روز آمد شدن را دارد و میتواند پاسخگوی مشکلات جامعه باشد، به این جهت آنگونه که نایینی در تنبیه الامه میخواست نسبتی از فقه را با نسبتی از دنیای مدرن پیوند دهد و از این رهگذر بین سنت و مدرنیسم آشتی بر قرار نماید، فیرحی نیز در این مسیر گام برمیداشت.
استاد داوود فیرحی در کتابهایش( فقه و حکمرانی حزبی، فقه و سیاست و تاریخ تحول دولت و...)مدام در پی راهی بود تا از تصادم سنت و مدرنیسم در ذهن جامعه ایرانی بکاهد و در پی آن بود که جامعه ایرانی به گونهای منطقی با حفظ داشتههای خود به دیدار میهمانان نو آمده برود. توجه به ادبیات فیرحی نشانگر آن است که او در سالهای پایان زندگی کوتاهش به قرارداد در زندگی اجتماعی میاندیشید؛دیدگاه ها و اندیشههایش درباره نوع حکمرانی پیامبر(ص)و ماهیت حکمرانی ایشان و تأکید بر اینکه پیامبر(ص) در طول زمامداریشان دهها قرارداد با قبایل مختلف منعقد کرده است ، نشان میدهد که فیرحی در طول سالها ممارست و تلاش فکری در حوزه سنت و پژوهش دردنیای جدید به حکمرانی مبتنی بر قراردادی که مورد توافق همه شهروندان باشد رسیده بود و معتقد بود، قرارداد میتواند منجر به حکمرانی مورد تأیید شرع و عرف شود. و در نهایت قانونی که مورد توافق همگان باشد را در این مسیر راهگشا میدانست. به این خاطر به نظرمی آید فیرحی در پی آن بود تا نشان دهد که قرارداد میتواند نوعی حجت شرعی برای متدینین و در همان حال نوعی الزام اجتماعی برای شهروندان مدرن باشد و به اینگونه ضمن پاسداشت شرع، ملاکی برای التزام در دنیای مدرن را به دست دهد تا دغدغه صد و بیست ساله جامعه ایرانی را بر طرف نماید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه