خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
ترسیم خطوط فعالیت ترکیه در سوریه
بعد از ورودم به آنکارا در ساعت 35 و 4 دقیقه عصر به وقت محلی، پمپئو تلفن کرد و گفت: ترامپ از یک گزارش روزنامه نیویورک تایمز ناراحت است، گزارشی که بسیار بالاتر از حد معمول در آن مطالب اشتباه وجود داشت و به اصطلاح به نقل از مقامات دولتی سیاستهای متضاد و متناقض ما را در قبال سوریه سیاهه کرده بود. البته بسیاری از تناقضها به شخص ترامپ باز میگشت و پمپئو هم با این برداشت موافق بود و چند اظهار نظر نیز در تکمیل و تأیید حرفهای من داشت (از جمله اینکه گفته بود ما اجازه نخواهیم داد ترکیه کردها را سلاخی کند. این اظهارات وزیر خارجه پوشش رسانهای زیادی نداشت ولی مطمئناً خشم ترکها را بر میانگیخت). من و پمپئو بر این نظر بودیم که سفارت ما در آنکارا نباید برای ملاقات من با اردوغان التماس کند. شاید ما به آن لحظه حساسی که میدانستیم لاجرم اتفاق خواهد افتاد، رسیده بودیم، لحظهای که اشتیاق ترامپ برای خروج از سوریه با اظهارات او درباره ضرورت حفاظت از کردها (بهعنوان دو خواسته متضاد) با هم تلاقی کرده بودند. محافظت از کردها چیزی نبود که اردوغان آن را تحمل کند. حدود یک ساعت بعد ترامپ مجدداً تلفن کرد. ترامپ درکل انتشار علنی اختلاف نظرهای درون دولت را دوست نداشت ولی او بیشتر نگران این بود که آیا وزارت دفاع آنگونه که لازم است روی «طرح دو هفته ای» شکست خلافت داعش کار میکند یا نه. من از رئیس جمهوری خواستم برای اطمینان خاطر بیشتر شخصاً با شاناهان صحبت کند و همچنین گفتم که بزودی دانفورد را در آنکارا میبینم و نحوه پیشرفت «طرح دو هفتهای» را از او هم پیگیری خواهم کرد. در کمال شگفتی روز بعد روزنامه واشنگتن پست با ناراحتی گزارش داد که در واقع نظرات من و ترامپ در قبال سوریه یکسان است. واشنگتن پست به این دلیل ناراحت بود که روز قبل گزارشی کاملاً متناقض و متضاد با گزارش امروز خود منتشر کرده بود. این همه گزارشهای رسانهای گیج کننده و متناقض هم بیثباتی و تباین را در تفکر خود ترامپ نشان میداد و هم نقصهای پوشش رسانهای مبتنی بر منابع خبری دست دوم و دست سوم را آشکار میکرد. این وضعیت تحت مدیریتِ رئیس جمهوری که میزان نامتناسبی از وقت خود را صرف تماشای نحوه پوشش دولتش در رسانهها میکرد، وخیمتر هم شده بود. واقعاً پیگیری یک سیاست پیچیده در یک منطقه بحرانی و پرتنازع (نظیر خاورمیانه) بسیار دشوار است، بویژه وقتی که این سیاستها دم به دم و بر اساس درک و فهم رئیستان از اطلاعات غیردقیق و اغلب کهنهای که در رسانهها منتشر میشود، تغییر کند. در حالی که همه میدانند نویسندگان رسانهها اصولاً اهمیتی به منافع دولت نمیدهند. کار کردن در چنین شرایطی مثل این بود که طراحی و اجرای یک سیاست و برنامه مهم را به جای اینکه در بال غربی کاخ سفید انجام دهید، به یک «دستگاه پینبال» بسپارید (دستگاه یا ماشین پینبال که در فارسی به آن ماشین ساچمه پران هم میگویند معمولاً در قمارخانهها و شهرهای بازی برای سرگرمی و پول درآوردن استفاده میشود). در همین حال، جیم جفری (نماینده وزارت خارجه و سفیر پیشین در ترکیه) بر خلاف مفاد بیانیه توافق شده میان بخشهای مختلف دولت موسوم به «بیانیه اصول»، نقشهای کدگذاری و رنگ آمیزی شده را دست به دست میکرد. این نقشه پیشنهادی نشان میداد که ترکیه اجازه دارد چه بخشهایی از شمال شرق سوریه را اشغال کند و در مقابل، کردها در چه بخشهایی میتوانند حضور داشته باشند. دانفورد به هیچ وجه از آنچه این نقشه پیشنهاد میکرد، خوشش نیامد. من پرسیدم مگر نه اینکه هدف ما باید نگه داشتن کامل ترکها در پشت مرزهای خود با سوریه در شرق فرات باشد؟ که دانفورد در پاسخ گفت نظر او هم دقیقاً همین است. گفتم منطقه شمال شرق سوریه دقیقاً باید به شکل کنونی آن حفظ شود، با این تفاوت که دیگر نیروهای امریکایی در آن منطقه حضور نخواهند داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه