یک گام تا نبوغ فاصله داشت



شیرین احمدلو
همسر ناصر چشم‌آذر
مثل یک نقطه اوج، آدم را به‌کمال می‌رساند. استعدادش با خلاقیت ارتباط عمیقى داشت و احساسات را عمیق‌تر از هرکسی دریافت می‌کرد. فروتن بود و خواسته‌های موسیقى را کاملاً می‌دانست. اصلاً خود موسیقى بود، حرف می‌زد، موسیقى بود، راه می‌رفت، موسیقى بود، دست به هرچه می‌زد موسیقى بود، به رازها و جادوى طبیعت احترام می‌گذاشت، عاشق سیاره‌ها بود و همیشه امید، عشق، صلح، زندگى و دوست داشتن را در کارها و رفتارش به مردم اخطار می‌داد و به دنیا یادآورى می‌کرد که «عشق مهمه». اینکه می‌شناختمش براى من افتخار بود، همین دیدار و آشنایى بود که سرفصل زندگى عاشقانه ما شد. عشقی که کم‌کم جلو آمد، هر روز نزدیک و نزدیکتر، انگار براى هم پیدا شده بودیم و اتفاقى که شاید نه و شاید هم باید، رخ نمی‌داد، رخ داد و حالا من مادر رعنا و همسر ناصر چشم‌آذر هستم. شانس من بود درک زندگى متفاوت با مردى متفاوت که خودش مهم‌ترین اتفاق زندگى من بود. او یک گام تا نبوغ فاصله داشت. هرچند زندگى با این نابغه در دنیایى با ویژگی‌های خاص درونی‌اش ساده نبود، اما روحیه کودکانه و معصوم‌اش که بسرعت نسبت به دردها و احساسات انسانى واکنش نشان می‌داد و مدام یادآورى می‌کرد که انسان هستیم و نباید نسبت به عواطف و دردهاى بشر بی‌تفاوت باشیم، زندگی‌ام را سرشار می‌کرد. ناصر چشم‌آذر در حالت عادى و زندگى روزمره کم‌طاقت بود و خیلى زود از اتفاقات عصبانى می‌شد، چنانکه هیچ‌کس تاب و طاقت شور و جنون‌اش را نداشت؛ اما در لحظه‌ها و ساعت‌ها و روزهاى انجام کارش صبور و باحوصله و حساس با موسیقى برخورد می‌کرد. این رفتار نشانگر حرمت او به موسیقى بود. رفتارى ظریف و عاشقانه مانند رفتار او با سازش. ناصر فقط آهنگساز و هنرمند نبوده، بیش‌از همه همسر خوبی براى من بوده و پدرى کم‌نظیر براى رعنا. فرزندى بوده که تا آخرین نفس‌های مادر و خواهرش با عشق و حساسیت از آنها مراقبت کرده و رفیق و دوستى که از احساس و محبت کم نمی‌گذاشت. کوچک‌ترین محبت را همیشه به یاد داشته و قدر می‌دانسته و می‌بخشیده. در زندگى شرافتمندانه‌اش، هرگز احساس پاکش را نه به پول، نه به قدرت و نه به هیچ چیز و هیچکس نفروخته و در عوض همه هستی‌اش را به پاى اعتقادش حراج کرد. ناصر چشم‌آذر تا نبوغ یک‌قدم فاصله دارد: یکرنگ و زلال زلال. همیشه سعى کردم باورت کنم تا اینکه شنیده باشمت. عاشقانه رها شدى. تو عاشقانه هستى و خواهی ماند.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7531/14/564992/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها