بیلبوردهای بیهودگی...
نقدی بر فاصلهگذاری بین هنرمندان و اجتماع
ارمغان بهداروند
شاعر
اندیشهورزی اگر مقصد موعود هنر امروز محسوب شود نباید صرفاً در قامت یک فرضیه که باید سلول به سلول در تولیدات هنر موجودیت بیابد که جامعه جویای روزگار ما بیشاز همیشه به دانایی و آگاهی، جان و جهت میگیرد. نبردهای نوشتاری موافقان و مخالفان تعهد در هنر به هر سرانجامی که رسیده باشد، ما معاصران ملتی هستیم که «هنر» را به هر شکل و شمایل، جهانتاب میدانند و از هنر به مثابه یکی از منجیان هویت خود در جدالها و جنجالها یاد میکنند. اگر در عصر مشروطه «شاعران با طرح موضوعاتی همچون وطن، ملت، قانون، آزادی، حقوق زنان و... در ساخت و پرداخت ایدئولوژی تجدد برای ایجاد انسجام ملی درگذار از سنت به مدرنیته مشارکت داشتند»*، هنرمندان این روزگار نیز خواهند توانست به غلبه امر اجتماعی در آثار تولیدی و تأکید بر مسئولیت شهروندی خویش، مخاطبان خود را در اشتراکاتی مبتنی بر ارادهای عام و ارائه کارکردی کارا از هنر متمرکز نمایند. ترسیم افقی که فردیت هنرمند را نه در عزلت و انزوا که در کیفیت همزیستی با جامعه و تلاش برای سعادت جمعی محک بزند. اکنون، ما معاصران برساختههای فکری افراط و تفریطها هستیم و دشواری پیش رو، جستوجوی رستگاری و نجات جامعهای است که بیسلاح و سپر در میدان انتخاب، راه میجوید و نمییابد. تأثیر هنرمندان در پیمایش تناقضات اجتماعی و تضادهای اندیشه باید تبلیغ شود و رابطه اجتماعی هنر با واقعیات ملموستر اتفاق بیفتد. این نگرانی بیشتر از این حیث تولید شده است که خلاقیات فردی شمار غالبی از هنرمندان با آنچه از آن بهعنوان رابطه اجتماعی یاد کردیم نمیتواند منطبق باشد و نظام جامعهشناسی مخاطب نه بر مبنای واقعیات موجود که در خوشبینانهترین شکل ممکن در غیاب مطالبات عمومی شکل گرفته است.
روند تبدیلی چهرههای هنر به مبلّغان کالا و خدمات، برنامهسازیهای فانتزی تلویزیونی و شبکهای و اغراقآمیز نشان دادن زندگی هنرمندان نتیجهای جز تخلیه هنرمندان از توان اجتماعی خویش در پی نخواهد داشت و جز به فرصتسوزی امکان هنر و مزیتهای اجتماعی آن ختم نخواهد شد. گزارههای تبلیغی شاید معدود هنرمندانی را به فیض رفاهیات و آوردههای مالی نائل نماید اما در نهایت با تضییع موقعیت و فقدان مفهومسازی مواجه خواهد ساخت. مراقبت از امکان مقدس هنر و پاسداشت فضلیت هنرمند بودن، به قاعده منجر به خلق الگوهایی انسانی میشود که هرگز تن به تنزّل اخلاقی و نادیده گرفتن مخاطبانِ به هزار مصیبت مبتلای خویش نمیدهد و با زمانآگاهی و مخاطباندیشی، به تولید هنر و تصحیح وضعیت و بهبود حال و احوال مردم میاندیشد. انتظار میرود استراتژی هنر بیش از آنکه محدود به تولید سرمایه و دستمایه مافیاهای پولشویی شود، به آمایش و پیمایش هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی و تولید زندگی و زشتیزدایی منجر گردد. شیء شدگی در هنر متولد نظام موزهداری است و هنرمند وقتی میتواند در خاطره جمعی مخاطبان خود حتی پس از مرگ نفس بکشد که با تأویل و تحلیل به قضاوت روزگار خویش تلاش کرده باشد و از سرسپاری به سیطره سرمایهداری منزّه باقی مانده باشد. تطمیع هنرمندان به شهرت و ثروت، به تولید نسلی که از فقدان بینش اجتماعی رنج میبرد منتهی خواهد شد. این بلیه را در این روزها میتوان به کثرت تولیدات سفارشی، تولیدات جشنوارهپسند، تولیدات بیلبوردی بهتر لمس کرد. سوگند نانوشته هنرمندان، مراقبت از فرهنگ و اخلاق و آزادی است و اگر جز این بیندیشیم، از قضاوت تاریخ نباید برنجیم.
*حافظ موسوی، آنتولوژی شعر اجتماعی ایران. نشر ورا
شاعر
اندیشهورزی اگر مقصد موعود هنر امروز محسوب شود نباید صرفاً در قامت یک فرضیه که باید سلول به سلول در تولیدات هنر موجودیت بیابد که جامعه جویای روزگار ما بیشاز همیشه به دانایی و آگاهی، جان و جهت میگیرد. نبردهای نوشتاری موافقان و مخالفان تعهد در هنر به هر سرانجامی که رسیده باشد، ما معاصران ملتی هستیم که «هنر» را به هر شکل و شمایل، جهانتاب میدانند و از هنر به مثابه یکی از منجیان هویت خود در جدالها و جنجالها یاد میکنند. اگر در عصر مشروطه «شاعران با طرح موضوعاتی همچون وطن، ملت، قانون، آزادی، حقوق زنان و... در ساخت و پرداخت ایدئولوژی تجدد برای ایجاد انسجام ملی درگذار از سنت به مدرنیته مشارکت داشتند»*، هنرمندان این روزگار نیز خواهند توانست به غلبه امر اجتماعی در آثار تولیدی و تأکید بر مسئولیت شهروندی خویش، مخاطبان خود را در اشتراکاتی مبتنی بر ارادهای عام و ارائه کارکردی کارا از هنر متمرکز نمایند. ترسیم افقی که فردیت هنرمند را نه در عزلت و انزوا که در کیفیت همزیستی با جامعه و تلاش برای سعادت جمعی محک بزند. اکنون، ما معاصران برساختههای فکری افراط و تفریطها هستیم و دشواری پیش رو، جستوجوی رستگاری و نجات جامعهای است که بیسلاح و سپر در میدان انتخاب، راه میجوید و نمییابد. تأثیر هنرمندان در پیمایش تناقضات اجتماعی و تضادهای اندیشه باید تبلیغ شود و رابطه اجتماعی هنر با واقعیات ملموستر اتفاق بیفتد. این نگرانی بیشتر از این حیث تولید شده است که خلاقیات فردی شمار غالبی از هنرمندان با آنچه از آن بهعنوان رابطه اجتماعی یاد کردیم نمیتواند منطبق باشد و نظام جامعهشناسی مخاطب نه بر مبنای واقعیات موجود که در خوشبینانهترین شکل ممکن در غیاب مطالبات عمومی شکل گرفته است.
روند تبدیلی چهرههای هنر به مبلّغان کالا و خدمات، برنامهسازیهای فانتزی تلویزیونی و شبکهای و اغراقآمیز نشان دادن زندگی هنرمندان نتیجهای جز تخلیه هنرمندان از توان اجتماعی خویش در پی نخواهد داشت و جز به فرصتسوزی امکان هنر و مزیتهای اجتماعی آن ختم نخواهد شد. گزارههای تبلیغی شاید معدود هنرمندانی را به فیض رفاهیات و آوردههای مالی نائل نماید اما در نهایت با تضییع موقعیت و فقدان مفهومسازی مواجه خواهد ساخت. مراقبت از امکان مقدس هنر و پاسداشت فضلیت هنرمند بودن، به قاعده منجر به خلق الگوهایی انسانی میشود که هرگز تن به تنزّل اخلاقی و نادیده گرفتن مخاطبانِ به هزار مصیبت مبتلای خویش نمیدهد و با زمانآگاهی و مخاطباندیشی، به تولید هنر و تصحیح وضعیت و بهبود حال و احوال مردم میاندیشد. انتظار میرود استراتژی هنر بیش از آنکه محدود به تولید سرمایه و دستمایه مافیاهای پولشویی شود، به آمایش و پیمایش هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی و تولید زندگی و زشتیزدایی منجر گردد. شیء شدگی در هنر متولد نظام موزهداری است و هنرمند وقتی میتواند در خاطره جمعی مخاطبان خود حتی پس از مرگ نفس بکشد که با تأویل و تحلیل به قضاوت روزگار خویش تلاش کرده باشد و از سرسپاری به سیطره سرمایهداری منزّه باقی مانده باشد. تطمیع هنرمندان به شهرت و ثروت، به تولید نسلی که از فقدان بینش اجتماعی رنج میبرد منتهی خواهد شد. این بلیه را در این روزها میتوان به کثرت تولیدات سفارشی، تولیدات جشنوارهپسند، تولیدات بیلبوردی بهتر لمس کرد. سوگند نانوشته هنرمندان، مراقبت از فرهنگ و اخلاق و آزادی است و اگر جز این بیندیشیم، از قضاوت تاریخ نباید برنجیم.
*حافظ موسوی، آنتولوژی شعر اجتماعی ایران. نشر ورا
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه