درباره نمایش «آپ.آرت.مان» به کارگردانی امیر شاه علی
تکاپوی بورژوازی مستغلات در تصرف شهر
محمدحسن خدایی
خبرنگار
دیگر باید پذیرفت که سرمایهداری مستغلات برای انباشت ثروت، به راههای خلاقانهتری روی آورده تا مکانهای تصرفنشده در گوشه و کنار شهر را به مالکیت خویش درآورد و با ساختوساز حداکثری به نان و نوایی برسد. نمایش «آپ.آرت.مان» بخوبی این تقلای خزنده و دائمی را روایت میکند. اینکه یک خانه فرسوده با ورود دختری جوان و اغواگریهایش، چنان مناسباتاش دگرگون شود که در نهایت شاهد خروج مستأجران و تخریب ساختمان به قصد نوسازی باشیم، نشان از پیچیدگی برنامههای بورژوازی وطنی در کلانشهری چون تهران است برای کسب منابع کمیاب ثروت، منزلت و قدرت. حضور یک زن اغواگر همچون عاملی برای تغییرات عمل میکند و شکلی از خودآگاهی و بحران اخلاقی را نزد ساکنان این خانه دامن میزند. بنابراین جای تعجب ندارد که در انتهای نمایش، صدای بیل و کلنگ کارگران ساختمانی بر کالبد فیزیکی این خانه شنیده شود و مستأجران با رضایت یا از سر اجبار، آن مکان را ترک کنند. بحران اخلاقی در این عمارت نسبت بیواسطهای دارد با روابط پیدا و پنهان زن اغواگر با مردان این خانه. سه مرد از سه نسل که در مقابل رفتار این زن، به درجاتی تأثیر پذیرفته و دچار لغزش و انحراف شدهاند. البته که زن جوان در طول مأموریت خویش، تغییراتی میکند و حتی در مواجهه با پسر جوان، شکلی از عشق را بروز میدهد، اما با تمامی این فراز و فرودها، تلاش او در نهایت قرار است به موفقیت بورژوازی مستغلات منتهی شود. مکان و تصاحب آن در این نمایش امری است استراتژیک. صحنه چنان طراحی شده که گویا هر سه خانواده در آپارتمانی شبیه یکدیگر روزگار میگذرانند. سه نسل در کنار هم زندگی میکنند و گویی مسائل و مصایبشان شبیه است. با آنکه هر سه خانواده ملال و رنج مخصوص به خود را تجربه میکند اما از طریق حضور زن اغواگر است که چشمانداز آنان اشتراکاتی مییابد و سرنوشت آنان در خروج از خانه، گویی یکسان میشود.
کمدی اجتماعی «آپ.آرت.مان» نشان داده که همچنان میتوان به درام ایرانی امیدوار بود و با روایتی به نسبت ساده و سرراست، مسائل جامعه را با زبان طنز بیان کرد. اجرا بخوبی این نکته را عیان میکند که چگونه بحران اخلاق میتواند تحت تأثیر شیوه اجتماعی تولید جامعه تشدید شود. وقتی کسب حداکثر سود با هر وسیله، تبدیل به میلی جمعی شود نباید از زوال اخلاقی جامعه متعجب شد. امیر شاه علی در مقام کارگردان و سپیده قربانی در جایگاه نویسنده، تلاش دارند روایتی انتقادی نسبت به این وضعیت داشته باشند. سه خانواده به تناوب بازنمایی میشوند تا در نهایت فرآیند تصاحب خانه روایت شود. این سفر خروج برای ساکنان البته که محنتافزاست اما به خودآگاهی آنان یاری میرساند تا که در این زمانه عسرت و حسرت، طرحی نو دراندازند و به سلامت از این مهلکه گذر کنند. نمایش «آپ.آرت.مان» به اندازه است و میتوان گفت عنایت قابل قبولی به رئالیسم سرخوشانه اجتماعی دارد؛ خصلتی که در این دوره و زمانه نایاب است.
خبرنگار
دیگر باید پذیرفت که سرمایهداری مستغلات برای انباشت ثروت، به راههای خلاقانهتری روی آورده تا مکانهای تصرفنشده در گوشه و کنار شهر را به مالکیت خویش درآورد و با ساختوساز حداکثری به نان و نوایی برسد. نمایش «آپ.آرت.مان» بخوبی این تقلای خزنده و دائمی را روایت میکند. اینکه یک خانه فرسوده با ورود دختری جوان و اغواگریهایش، چنان مناسباتاش دگرگون شود که در نهایت شاهد خروج مستأجران و تخریب ساختمان به قصد نوسازی باشیم، نشان از پیچیدگی برنامههای بورژوازی وطنی در کلانشهری چون تهران است برای کسب منابع کمیاب ثروت، منزلت و قدرت. حضور یک زن اغواگر همچون عاملی برای تغییرات عمل میکند و شکلی از خودآگاهی و بحران اخلاقی را نزد ساکنان این خانه دامن میزند. بنابراین جای تعجب ندارد که در انتهای نمایش، صدای بیل و کلنگ کارگران ساختمانی بر کالبد فیزیکی این خانه شنیده شود و مستأجران با رضایت یا از سر اجبار، آن مکان را ترک کنند. بحران اخلاقی در این عمارت نسبت بیواسطهای دارد با روابط پیدا و پنهان زن اغواگر با مردان این خانه. سه مرد از سه نسل که در مقابل رفتار این زن، به درجاتی تأثیر پذیرفته و دچار لغزش و انحراف شدهاند. البته که زن جوان در طول مأموریت خویش، تغییراتی میکند و حتی در مواجهه با پسر جوان، شکلی از عشق را بروز میدهد، اما با تمامی این فراز و فرودها، تلاش او در نهایت قرار است به موفقیت بورژوازی مستغلات منتهی شود. مکان و تصاحب آن در این نمایش امری است استراتژیک. صحنه چنان طراحی شده که گویا هر سه خانواده در آپارتمانی شبیه یکدیگر روزگار میگذرانند. سه نسل در کنار هم زندگی میکنند و گویی مسائل و مصایبشان شبیه است. با آنکه هر سه خانواده ملال و رنج مخصوص به خود را تجربه میکند اما از طریق حضور زن اغواگر است که چشمانداز آنان اشتراکاتی مییابد و سرنوشت آنان در خروج از خانه، گویی یکسان میشود.
کمدی اجتماعی «آپ.آرت.مان» نشان داده که همچنان میتوان به درام ایرانی امیدوار بود و با روایتی به نسبت ساده و سرراست، مسائل جامعه را با زبان طنز بیان کرد. اجرا بخوبی این نکته را عیان میکند که چگونه بحران اخلاق میتواند تحت تأثیر شیوه اجتماعی تولید جامعه تشدید شود. وقتی کسب حداکثر سود با هر وسیله، تبدیل به میلی جمعی شود نباید از زوال اخلاقی جامعه متعجب شد. امیر شاه علی در مقام کارگردان و سپیده قربانی در جایگاه نویسنده، تلاش دارند روایتی انتقادی نسبت به این وضعیت داشته باشند. سه خانواده به تناوب بازنمایی میشوند تا در نهایت فرآیند تصاحب خانه روایت شود. این سفر خروج برای ساکنان البته که محنتافزاست اما به خودآگاهی آنان یاری میرساند تا که در این زمانه عسرت و حسرت، طرحی نو دراندازند و به سلامت از این مهلکه گذر کنند. نمایش «آپ.آرت.مان» به اندازه است و میتوان گفت عنایت قابل قبولی به رئالیسم سرخوشانه اجتماعی دارد؛ خصلتی که در این دوره و زمانه نایاب است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه