گفت‌و‌گو با غفور اسکندری سبزی، احیا کننده یکی از خطوط فراموش شده خوشنویسی ایران

دوست دارم به‌عنوان «تعلیق نویس» شناخته شوم‌


گروه فرهنگی/ «رساله خط سخن‌دری» نخستین رساله نظم و نثر معاصر درباره خط و خوشنویسی است که غفور اسکندری سبزی آن را نوشته و گردآوری کرده است. غفور اسکندری سبزی به‌عنوان احیاگر خط فراموش شده تعلیق در خوشنویسی ایران شناخته می‌شود و یکی از چهره‌های شاخص هنر خط در کشور است. «رساله خط سخن‌دری» با مقدمه‌ای از یدالله کابلی خوانساری از استادان بنام خوشنویسی معاصر ایرانی منتشر شده است و همین نشان از اهمیت این رساله دارد. گفت‌و‌گو با غفور اسکندری سبزی را درباره خوشنویسی و رساله‌اش می‌خوانید:

 چه چیزی شما را به سوی خوشنویسی و خطاطی کشاند؟
ابتدا باید بگویم فضای پیرامونی هر فرد، در زندگی اش تأثیر‌گذار است و من هم در یک خانواده‌ روستایی پرورش پیدا کردم. پدرم به موسیقی علاقه خاصی داشت و بر آواهای بختیاری (بزرگری، صیادی خوانی و...) تسلط داشت. من هم از همان کودکی با فضای هنری انس و الفت گرفتم. دیری نپایید که سر از دنیای خط و خوشنویسی در آوردم. زمانی که توانستم بخوانم و بنویسم حس خیلی خوبی به من دست داد، گویی که می‌خواستم چیزی شبیه معنا در جان و لا‌به‌لای کلمات در بیاورم. با کوچ ما به شهر فصل تازه‌ای در زندگی‌ام شروع شد. کلاس چهارم دبستان عشق و علاقه‌ام به خط بیش از پیش نمایان شد. اندک سطرهایی از خط نستعلیق در کتاب فارسی‌‌مان بود که مدام از آنها مشق می‌کردم. با ورود به مدرسه راهنمایی عطش من به خط بیشتر شد. معلمانی چون زنده یاد ایوب کیانی، علی‌حسین صانعی، ایرج خواجوی و منوچهر امیرزاده تأثیر زیادی در روند و رشد هنرجویی‌ام داشتند و بسیار از محضرشان آموختم. اولین مدرس رسمی من استاد حسین کی‌منصور بود که حق فراوانی بر بنده دارد اما پس از گذراندن مرحله‌ای کوتاه شرایط من تغییر کرد و وارد دوره سربازی شدم. زمانی که در تهران مشغول گذراندن سربازی بودم خدمت استاد محمدرضا یزدانی رسیدم و بهره‌ها بردم و توانستم مدرک ممتاز را دریافت کنم. اما نقطه عطف زندگی هنری‌ام راه یافتن به‌محضر استاد یدالله کابلی خوانساری چهره ماندگار خوشنویسی بود که در آن زمان مدرک فوق ممتاز را گرفتم و از سویی درس عشق و معرفت آموختم.
شما در کنار خط و خوشنویسی با شعر و ادبیات مأنوس هستید. کمی درباره کتاب «رساله خط سخن‌دری» و یادداشت مقالات خود بگویید. آیا در دوره معاصر هم نوشتن رساله منظوم مرسوم است یا خیر؟
هنر، روح و معنویت است و صد البته تفکیک‌ناپذیر. از این‌رو خط، شعر، ادبیات و موسیقی در هم تنیده‌اند و در طول تاریخ نیز بسیاری به هنرهای گوناگون آراسته بوده و اکنون نیز هستند. اگر چه بنده از بحر بی کران شعر و ادبیات تنها سر سوزن ذوقی دارم اما بنا بر آیین گذشته یک رساله منظوم و مختصر نوشته‌ام که سال‌های گذشته در دو مرحله با تیراژی اندک به چاپ رسیده و یادداشت‌هایی نیز در حوزه خط و ادبیات نوشته‌ام که در سایت‌ها و روزنامه‌ها درج شده است اما متأسفانه امروزه خوشنویسان رساله‌ای به سبک و سیاق قدیم ندارند که البته شناخت شعر و تسلط بر خط و خوشنویسی لازمه این گام مهم است.
 خط و خوشنویسی چه نقشی در زندگی شما داشته است؟
خط و خوشنویسی برای من یک موهبت خدایی بوده و نقش بسزایی در زندگی‌ام داشته که در اینجا حکایت سعدی علیه الرحمه مصداق پیدا می‌کند: «هنرمند هر جا رود قدر بیند و  بر صدر نشیند.» اگر چه از داشتن مادیات و تعلقات دنیوی ناکام مانده‌ام لیک غمی نیست چرا که لطف حق شامل حالم شده است.
شرط ورود هنرجو به عرصه خط و خوشنویسی چیست؟
«در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی.» بی‌شک یک کشش درونی هست که ما را به‌سمت زیبایی می‌برد و لذا وارد شدن به دنیای خوشنویسی فقط عشق و دلدادگی می‌خواهد و بس.
شما دو دهه است که در عرصه خط تعلیق تلاش می‌کنید. درباره این خط و احیای آن بگویید.
 لازم است با این ابیات که در کتاب رساله خط من هم آمده شروع کنم؛ «تا که فلک بوده و این کردگار / چون تو نیاورد خداوندگار / تا بدهد نظم و نظامی چنین / بر خط تعلیقِ وزین و ثمین / خط تو داده ست گل و لاله‌ام / عاشق تعلیق همان واله ام» این خط تمام عیار ایرانی که ریشه خطوط شکسته و نستعلیق است حدود دو قرن فراموش شده بود. مرحوم استاد حبیب‌الله فضائلی می‌گوید: «آخرین تعلیق نویس آقا محمد کاظم واله اصفهانی بود که با نوشتن سنگ مزار خود در حدود 200 سال پیش به کاروان تعلیق پایان داد. لذا از آنجایی که من شکسته نویس بودم و خط شکسته بازگشتی است به اصل خودش یعنی خط تعلیق و بسیاری از حروف و کلمات در این دو خط مشترک‌اند و من با خط تعلیق بیگانه نبوده‌ام و سال ۱۳۷۳ درتهران، در خط دوم (شکسته) قبولی ممتاز گرفتم لذا اینکه چه موقع به تعلیق روی آوردم می‌توان این دو را یک موضوع و مقوله دانست. بنابراین ابتدا خواستم بدانم که خط شکسته تا چه میزان وام دار خط تعلیق است اما بعد که مطالعه و آن را تجربه کردم دیدم «گر به معنی نظر کنی همه اوست.» و این دو بسیار به هم نزدیکند که در این خصوص مقاله‌ای نوشتم با عنوان شکسته پیش از نستعلیق یا پس از آن؟! که در بسیاری از سایت‌ها درج شد و در روزنامه‌ها به چاپ رسید. اما به‌طور تخصصی و جدی از اوایل دهه 80 به تعلیق روی آوردم. زمینه آن بر می‌گردد به زمانی که من دوره سربازی را در تهران می‌گذراندم. در آن وقت به خطوط ایرانی اسلامی علاقه‌مند شدم و گهگاه خط دیوانی می‌نوشتم، کسانی که سال ۱۳۷۳ با من در ستاد کل نیروهای مسلح خدمت می‌کردند و خوشنویس هم هستند کاملاً مطلع‌اند. بنابراین شکسته معاصر با تعلیق و شکسته تعلیق ما یکی هست و در آن یادداشت صراحتاً گفته‌ام که شکسته پیش از نستعلیق بوده و نسبت دادن آن به نستعلیق چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. خط تعلیق بسیار زیبا، پیچیده و در هم تنیده است که اگر شاعران همه عمر از آن بگویند باز هم «حرفی است از هزاران.»
شما سال‌ها در خط شکسته و نستعلیق فعال بوده و شاگردان موفقی هم داشته‌اید. چه شد که یک باره به خط تعلیق دل بستید و زندگی‌تان هم تحت تأثیر این خط قرار گرفت؟
به قول شاعر «گه دلم پیش تو و گه پیش اوست / رو که در یک دل نمی‌گنجد دو دوست» اگر چه خط یک زنجیره پیوسته است اما برای من تعلیق دنیای دیگری است و در این دو دهه همیشه سعی کرده‌ام که اگر مردم بخواهند مرا بشناسند به‌عنوان یک تعلیق نویس شناخته شوم زیرا عمر کوتاه است و وقت اندک. هر چند بعضی مواقع ضرورت است که شکسته و نستعلیق و همین طور کارهایی نیز در قالب طغرایی انجام دهم.
اقبال هنرمندان به خط تعلیق بیشتر شده است. پیش‌بینی شما درباره این خط و توجه به آن چیست؟
باعث افتخار است که این خط رقصان و تمام نمای ایرانی طرفداران بسیاری پیدا کرده و امید آن می‌رود که عالم‌گیر شود. اما بنده تصورم این است که احیای خط تعلیق می‌تواند یک نقطه عطف و یک رنسانس در خوشنویسی باشد. خوب به یاد دارم وقتی که تعلیق را شروع کردم این خط حتی برای خواص هم فقط در حد یک نام کم رنگ بود و شناختی از آن نداشتند و وقتی برای حمیدرضا قلیچ‌خانی که خود از بزرگان و پیشگامان عرصه خط تعلیق است خاطره‌ای می‌گفتم او هم به موضوعی مشابه اشاره کرد که معلوم می‌شود خط تعلیق به کلی فراموش شده بود. اکنون جای خوشحالی است که دوباره شاهد رواج و رونق خط تعلیق باشیم. البته در این سال‌ها هم از سوی آقایان و هم بانوان استقبال خوبی نسبت به خط تعلیق صورت گرفت که جای بسی سعادت و خرسندی است.
و اما سخن پایانی؟
رسالت هنر تعالی بخشیدن روح و روان است و آنانی که به این وادی ورود می‌کنند در طریق کمال قدم نهاده‌اند. آنچه باید مد نظر باشد نقش پای رفتگان است و حرمت پیشگامان هنر. پس مواظب باشیم که حرمت‌ها را حفظ و حقوق دیگران را تضییع نکنیم.

برش
استادان به روایت کوتاه

استاد یدالله کابلی خوانساری چهره ماندگار خوشنویسی: «هنرمند خلاق و دل‌سوخته و صاحب عیار روزگار ما که با کمال شعر و ادب و عرفان نیز مأنوس است جناب آقای غفور اسکندری، یکی از هنرمندان خلاقی است که پس از سالیان درازی تجربه آموزی در هنر خوشنویسی و تعلیم آن در حوزه‌های استان خوزستان رسالتی ستودنی و کوشش وافری را در این عرصه با جمع یاران یک دله خود داشته است. بی‌تردید این تشکل ارزشمند تاریخی در روزگار ما مفهوم واقعی استمرار ترویج و تحویل خوشنویسی ایران را به ارمغان آورده است.»
استاد حسین فیض آبادی: «در زمانی که هیچ کس توجهی به خط تعلیق نداشت «استاد اسکندری» عاشقانه و بی‌ادعا در گوشه‌ای از این سرزمین به احیای خط تعلیق می‌پرداخت.»  
استاد رضا زدوار: «غفور اسکندری از نستعلیق شروع کرد، کم‌کم به شکسته دل بست و در شکسته ذوب شد و ذوب شده خود را در قالب تعلیق ریخت و ظرفیت‌های تعلیق را در مظروف هنر معاصر به همه معرفی کرد.»
استاد امیر احمد فلسفی: «ایشان (اسکندری) با درکی صحیح از خط تعلیق، گویی رمز و رموز آن را دریافته و آن را به دست و پنجه خود داده و چنان که ما از آثار ایشان مشاهده می‌کنیم جریان خط تعلیق در دست ایشان وجود دارد و گویی خط تعلیق براحتی به سر انگشتان و قلم ایشان می‌آید و روی کاغذ جریان پیدا می‌کند.»‌

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7588/15/572107/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها