خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
آغاز بحران از حماه
آن هنگام که در یک سیاست روشمند، سلاح میان رفقای بعثی توزیع شد تا با ناصریها رویارو شوند، من هنوز در دانشگاه بودم و سلاح خود را در سوئیت مشترکم با «عبدالله فالح» جا گذاشتم و او نیز همین کار را کرد، زیرا بر این باور بودیم که وظیفه ما افزایش تفاهم و گفتوگو با ناصریها با وجود همه خطاهای آنهاست و نه شلیک متقابل گلوله با آنان. در این درگیریها، برخی از افسران ناصری جان خود را از دست دادند و ما بعثیها هم بخشی از آبروی خود را از دست دادیم که ناشی از حمایتمان از اتحاد عربی بود و از ابتدای انقلاب کوشیده بودیم، در گفتمان سیاسی و بر صفحات روزنامهها آن را حفظ کنیم.
رهبری [حزب بعث] حساب خود را با ناصریستهای سلاح به دست تسویه کرد، بیآنکه جریان ناصری را که به همپیمانی نزدیکتر بود تا دشمنی، از میان بردارد. ضمن اینکه در آن زمان، هر صحبتی از اتحاد بدون مشارکت «مصر» و گفتوگو با «جمال عبدالناصر»، جدی تلقی نمیشد.
این رویدادها هنوز پایان نیافته بود که علائم اولیه [بحران جدیدی در] «حماه» خودنمایی کرد که ویژگی اسلامی آن غلبه داشت. این بحران با روش برخورد تحریکآمیز استاندار وقت «حماه» و سوء تدبیر رهبری در «دمشق»، شدت گرفت و منجر به انتقال بحران به شهرهای دیگر، در قالب تظاهرات و بستن مغازههای تجاری شد. «شورای فرماندهی انقلاب»، این رویدادها را به توطئهای خارجی ربط داد و برخی آن را به «عراق» و برخی دیگر به «مصر» و تعدادی دیگر به تلاشهای «اسرائیل» برای تغییر بستر «رود اردن»، مرتبط دانستند. امری که «امین حافظ» رئیس مجلس ملی را به برگزاری کنفرانسی مطبوعاتی واداشت، تا افکار عمومی را از واقعیت تحولات جاری و پیامدهای محاسبه نشده آن، مطلع کند. اگر چه پس از پایان کنفرانس مطبوعاتی، بیش از آنکه توانایی او در ارائه راه حل و توصیف واقعیت آنگونه که هست، مشخص شود، توانایی محدود او در این زمینهها آشکار شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه