«ایران» از وضعیت موزه هنرهای معاصر در تهران و شهرستان ها گزارش می دهد
شکوفایی هنر با تأسیس و تقویت موزههای هنری شهرستان ها
گروه فرهنگی/ سال 1356 موزه هنرهای معاصر در ضلع غربی پارک لاله با گنجینهای بینظیر از آثار هنرمندان بنام ایرانی و خارجی برپا شد اما زمان زیادی طول کشید تا نیاز به تأسیس موزه معاصر در شهرستان ها احساس شود و از همه مهمتر برای برپایی آن همت شود.
موزه هنرهای معاصر تهران از جمله مراکزی است که میتوانست با تأسیس و حفظ نمونههایی مثل آن در سراسر کشور هم محلی برای حفظ میراث فرهنگی و هنری کشور باشد و هم مکانی برای جذب گردشگران. اکنون در ایران به جز موزه هنرهای معاصر تهران، اصفهان، اهواز، یزد، آبادان و کرمان تنها شهرهای دارای موزه هنرهای معاصر هستند. اما بعضی از این موزهها مثل موزه آبادان اکنون دیگر شکل و شمایل موزه ندارد و توسط دزدان و سارقان تخریب شده و آثار موجود در آن یا سرقت شده یا مثل موزه اهواز آثارش به دلیل بیتوجهی بخش خصوصی در معرض خطر و از بین رفتن است.
محمود شالویی که از سال 87 مدیر موزه هنرهای معاصر تهران بوده و اکنون دبیر شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی است در مورد تأسیس موزه در شهرستانها میگوید: «در دورهای که من مدیریت موزه هنرهای معاصر تهران را به عهده داشتم یعنی از سال 87 تا 91 و نیز مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بودم، 5 موزه هنرهای معاصر کشوری به جز موزه هنرهای معاصر تهران، در استانهای کشور راهاندازی شده بود و این 5 موزه در حال گشایش بودند که موزه اصفهان، اهواز، یزد، کرمان و آبادان از جمله این موزهها هستند. اما اینکه سرنوشت این موزهها به کجا انجامید و اینکه تغییر کاربری یا ادامه حیات دادند به دلیل جابهجایی من در مسئولیت دیگری، اطلاع چندانی از شرایط این روزهای آنها ندارم و ادامه این موضوع را که چه سرنوشتی پیدا کردند، مسئولان امروز بهتر میدانند».
شالویی در ادامه میگوید: «در دورهای که من مدیر هنرهای تجسمی بودم یکی از مهمترین اهداف و برنامههای ما این بود که بتوانیم موضوع تمرکززدایی را با جدیت دنبال کنیم و از تجمع رویدادها و برنامهها و رخدادها و جشنوارهها صرفاً و منحصراً در تهران جلوگیری کرده و افق برنامهها در سراسر کشور گشوده شود. چرا که وقتی سخن از هنر به میان میآوریم به هنرمندان تهرانی محدود و محصور نمیشود بلکه جامعه هنری ایران مد نظر است و تعداد هنرمندان در سایر جغرافیای کشور بسیار بیشتر از تهران از نقطهنظر جمعی است. برای همین برنامههای جشنوارهای را به اقصی نقاط کشور گسیل کردیم.» او در ادامه تصریح کرد: «از جمله این برنامهها جشنواره سفال و سرامیک بود که به شاهرود و سمنان انتقال داده شد. جشنواره دوسالانه یازدهم عکس نیز در یزد برگزار شد و همچنین کاریکاتور به اهواز رفت و در همان زمان یعنی سال 88 برگزاری دوسالانه کاریکاتور در اهواز منجر به گشایش موزه در اهواز شد. دوسالانه نگارگری به اصفهان و نیز دوسالانه نقاشی به نیشابور و مشهد رفت. بقیه برنامهها هم به همین شکل. جشنواره کودک و نوجوان هم در اصفهان برگزار شد. بنابر این سعی کردیم به شکل عادلانه در کشور این جشنوارهها برگزار شود و جنبه اجرایی پیدا کند. نمونههایی از برنامهها و آثار تولید شده هم به تهران بیاید و نمایش داده شود.»
شالویی در مورد نمایش آثار موزه هنرهای معاصر تهران نیز افزود: «بهدنبال این بودیم که موزه هنرهای معاصر تهران را از این حالتی که برای برگزاری جشنوارهها و رویدادهای هنری است در بیاوریم و صرفاً به نمایش آثار موزهای بپردازیم. به همین مناسبت در آن مقطع چندین بار آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران را در گالریهای موزه به نمایش گذاشتیم. از طرفی سعی کردیم جنبههای پژوهشی موزه هنرهای معاصر تهران را قویتر کنیم تا در امر سیاستگذاریهای کلان هنری نقشآفرینی کند.» او همچنین درباره تأثیر تأسیس موزهها در شهرستانها میگوید: «به نظر میرسد اگر بتوان در همه جای کشور به تناسب ظرفیتی که دارند و موقعیت هنرمندان و تعداد هنرمندانشان موزههای متناسب با آن فضاها ایجاد شود، یقیناً در افزایش سطح کیفی هنر ایران و شکوفایی استعدادها تأثیر شگرفی خواهد داشت. یادم میآید موزه صنعتی کرمان در آن زمان جزو موزههای فعال بود که اینها هر کدامشان میتوانند در جایگاه خود تأثیر بسزایی داشته باشند و بههیچ عنوان نباید بهدنبال تمرکز برنامههای هنری در تهران باشیم. اگر چنین اتفاقی روی دهد آنگاه هنرمندان شهرستانی سر از تهران در میآورند و ما شاهد یک مهاجرت از اقصی نقاط کشور به تهران هستیم یا اینکه رونق هنر در شهرستانها تنزل پیدا خواهد کرد. حال اگر تمرکز از تهران برداشته شود، هنر در شهرستانها رونق خواهد گرفت.»
استمرار فرهنگی با موزههای هنرهای معاصر کشور
مجید فروغی
روزنامه نگار
چند موزه با عنوان هنرهای معاصر در کشور وجود دارد که گرچه ممکن است با مشخصههای هنر معاصر متفاوت باشند امــــــــــا مجموعههایی هستند که بخشی از تاریخ و جریان فرهنگی را در خود دارند و تداوم میدهند. هر کدام از موزهها از نظر بنا، آثار گنجینه، شیوه اداره و فعالیت حکایت متمایزی دارند. در کنار موزه هنرهای معاصر تهران که وجوه مختلف آن شناخته شده است، موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان، موزه هنرهای معاصر اهواز، آبادان و اصفهان عنوان موزه هنرهای معاصر دارند. هر کدام از این موزهها از آغاز تاکنون فراز و نشیبها و حکایتهایی داشتهاند؛ مجموعههایی که میتوانند در شهر و استان خود و حتی فراتر از آن در تعامل و جریان اجتماعی و فرهنگی نقش داشته باشند اما مسائلی مانع این نقش شده است. گاهی حتی از نگهداری و اداره این موزهها و آثارشان غفلت شده یا منابع محدود پاسخگو نبوده و یا برنامهریزی برای فعالیتهای منسجم و متناسب با زمینه فرهنگی و اجتماعی هر کدام از موزهها انجام نشده است. البته وضعیت همه موزهها یکسان نیست و موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان و موزه هنرهای معاصر اصفهان فعالیت دارند و نمایشگاه برگزار میکنند اما موزه هنرهای معاصر اهواز و آبادان در تعطیلی هستند. این وضعیت یک نگاه ملی به موزههای هنرهای معاصر را میطلبد که نهادهای مختلف در تعامل و همگرایی برای نگهداری و اداره تخصصی آنها همکاری کنند. شرایط موزهها و آثارشان بررسی و اگر به بازسازی و مرمت نیاز است، انجام و آثار موزهها ثبت شود. دو سال پیش در یک تعامل بین معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استانداری کرمان و تشریح ضرورت مرمت آثار موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان، آثار موزه با حمایت استانداری مرمت شد. یعنی استانداری کرمان در سال 1397 مانند بسیاری از نهادها به جای اینکه جشنوارهای ابداع کند، با حمایت از مرمت آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان از آسیبهای این گنجینه پیشگیری کرد. آثار موزه هم ثبت شد تا در کتابی منتشر شود. این موارد ضرورتهای موزههای هنرهای معاصر است و با نگاه تخصصی و ملی قابل انجام است. طرح شبکه موزه هنرهای معاصر کشور که سال گذشته مطرح شد میتواند حلقه ارتباطی موزههای هنرهای معاصر کشور باشد، آسیبها و نیازهای موزهها را شناسایی و بررسی کند و با استفاده از تجربهها و ظرفیتهای موزه هنرهای معاصر تهران، جریان فرهنگی مستمری را در موزههای هنرهای معاصر کشور فراهم کند.
موزه هنرهای معاصر تهران، از تأسیس تا مرمت
گروه فرهنگی/موزه هنرهای معاصر تهران یکی از جامعترین و مهمترین گنجینههای هنر مدرن در دنیاست، که در سال 1356 در بوستان لاله بنا شد؛ بنایی که کامران دیبا آن را به صورت معماری مدرن و با الهام از بادگیرهای کویری ایران طراحی و ساخت. قطعاً حفظ و نگهداری موزهای که در آن بیش از 3000 اثر ارزشمند از هنرمندان تراز اول تجسمی نگهداری میشود و نزدیک به 400 اثر دارای ارزش ناب هنری هستند و همچنین آثار مهم برخی هنرمندان شاخص جهان همچون گوگن، پیکاسو، پولاک، رنوار و... از اهمیت بالایی برخوردار است.
مرمت موزه هنرهای معاصر تهران که بیش از 2 سال به طول انجامید و در نهایت در روز 14 بهمن ماه 1399 افتتاح شد، یکی از کارهای مهمی بود که تاکنون برای نگهداری این آثار ارزشمند باید انجام میشد. شاید در وهله اول در یک نگاه به نظر بیاید تعمیر و مرمت موزه، کار آنچنان زمان بری نخواهد بود اما وقتی با روند کار روبهرو میشویم به خاطر اینکه وضعیت موزه باید مطابق همان شکل اولیه باشد و تغییری در ظاهر موزه ایجاد نشود بنابر این زمان زیادی برای تطبیق جزئیات با اصل موزه سپری شد. به گفته سید مجتبی حسینی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی «موارد بسیار جزئی هم در این زمینه مورد توجه قرار گرفت و حتی موکتی که هماکنون در موزه نصب شده است، شبیهترین گزینه به نخستین موکتی است که در زمان ساخت موزه در آن نصب شده بود.» به ادعای مدیران و مسئولان موزه به خاطر تعمیرات اساسی و سختافزاری موزه زمان بیشتری صرف مرمت شده است.
اما آنچه اهمیت این مرمت را دوچندان کرده است، ایجاد بانک اطلاعاتی آثار موزه است. در طول ۴۰ سال گذشته امکان دسترسی عموم به آثار گنجینه فراهم نبود اما هماکنون این بانک ایجاد شده و ۳۲۸۲ اثر روی سایت موزه قرار گرفتهاند، مردم میتوانند این اطلاعات را مشاهده کنند. حالا موزه هنرهای معاصر تهران با اهدای آثار هنرمندانی چون جمشید ناصری و منیژه میرعمادی که یکی از معتبرترین کلکسیونرهای ایران هستند، دارای 705 اثر ارزشمند دیگر از هنر معاصر ایران است که به گنجینه ملی اضافه شد و آثاری از هنرمندانی چون حسین زندهرودی، ژازه تباتبایی، قاسم حاجیزاده، علی اکبر صادقی، محمد احصایی، رضا مافی، فریده لاشایی، عباس کیارستمی و... زینت بخش این گنجینه شده است و به اعتبار آن بسیار افزوده است. ایران با داشتن هنرمندان بسیاری در عرصه تجسمی قطعاً به موزههای بیشتری در سراسر کشور نیاز دارد تا از آثار این هنرمندان که میراث گرانبهای کشورند، محافظت و نگهداری شود.
موزه هنرهای معاصر تهران از جمله مراکزی است که میتوانست با تأسیس و حفظ نمونههایی مثل آن در سراسر کشور هم محلی برای حفظ میراث فرهنگی و هنری کشور باشد و هم مکانی برای جذب گردشگران. اکنون در ایران به جز موزه هنرهای معاصر تهران، اصفهان، اهواز، یزد، آبادان و کرمان تنها شهرهای دارای موزه هنرهای معاصر هستند. اما بعضی از این موزهها مثل موزه آبادان اکنون دیگر شکل و شمایل موزه ندارد و توسط دزدان و سارقان تخریب شده و آثار موجود در آن یا سرقت شده یا مثل موزه اهواز آثارش به دلیل بیتوجهی بخش خصوصی در معرض خطر و از بین رفتن است.
محمود شالویی که از سال 87 مدیر موزه هنرهای معاصر تهران بوده و اکنون دبیر شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی است در مورد تأسیس موزه در شهرستانها میگوید: «در دورهای که من مدیریت موزه هنرهای معاصر تهران را به عهده داشتم یعنی از سال 87 تا 91 و نیز مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بودم، 5 موزه هنرهای معاصر کشوری به جز موزه هنرهای معاصر تهران، در استانهای کشور راهاندازی شده بود و این 5 موزه در حال گشایش بودند که موزه اصفهان، اهواز، یزد، کرمان و آبادان از جمله این موزهها هستند. اما اینکه سرنوشت این موزهها به کجا انجامید و اینکه تغییر کاربری یا ادامه حیات دادند به دلیل جابهجایی من در مسئولیت دیگری، اطلاع چندانی از شرایط این روزهای آنها ندارم و ادامه این موضوع را که چه سرنوشتی پیدا کردند، مسئولان امروز بهتر میدانند».
شالویی در ادامه میگوید: «در دورهای که من مدیر هنرهای تجسمی بودم یکی از مهمترین اهداف و برنامههای ما این بود که بتوانیم موضوع تمرکززدایی را با جدیت دنبال کنیم و از تجمع رویدادها و برنامهها و رخدادها و جشنوارهها صرفاً و منحصراً در تهران جلوگیری کرده و افق برنامهها در سراسر کشور گشوده شود. چرا که وقتی سخن از هنر به میان میآوریم به هنرمندان تهرانی محدود و محصور نمیشود بلکه جامعه هنری ایران مد نظر است و تعداد هنرمندان در سایر جغرافیای کشور بسیار بیشتر از تهران از نقطهنظر جمعی است. برای همین برنامههای جشنوارهای را به اقصی نقاط کشور گسیل کردیم.» او در ادامه تصریح کرد: «از جمله این برنامهها جشنواره سفال و سرامیک بود که به شاهرود و سمنان انتقال داده شد. جشنواره دوسالانه یازدهم عکس نیز در یزد برگزار شد و همچنین کاریکاتور به اهواز رفت و در همان زمان یعنی سال 88 برگزاری دوسالانه کاریکاتور در اهواز منجر به گشایش موزه در اهواز شد. دوسالانه نگارگری به اصفهان و نیز دوسالانه نقاشی به نیشابور و مشهد رفت. بقیه برنامهها هم به همین شکل. جشنواره کودک و نوجوان هم در اصفهان برگزار شد. بنابر این سعی کردیم به شکل عادلانه در کشور این جشنوارهها برگزار شود و جنبه اجرایی پیدا کند. نمونههایی از برنامهها و آثار تولید شده هم به تهران بیاید و نمایش داده شود.»
شالویی در مورد نمایش آثار موزه هنرهای معاصر تهران نیز افزود: «بهدنبال این بودیم که موزه هنرهای معاصر تهران را از این حالتی که برای برگزاری جشنوارهها و رویدادهای هنری است در بیاوریم و صرفاً به نمایش آثار موزهای بپردازیم. به همین مناسبت در آن مقطع چندین بار آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران را در گالریهای موزه به نمایش گذاشتیم. از طرفی سعی کردیم جنبههای پژوهشی موزه هنرهای معاصر تهران را قویتر کنیم تا در امر سیاستگذاریهای کلان هنری نقشآفرینی کند.» او همچنین درباره تأثیر تأسیس موزهها در شهرستانها میگوید: «به نظر میرسد اگر بتوان در همه جای کشور به تناسب ظرفیتی که دارند و موقعیت هنرمندان و تعداد هنرمندانشان موزههای متناسب با آن فضاها ایجاد شود، یقیناً در افزایش سطح کیفی هنر ایران و شکوفایی استعدادها تأثیر شگرفی خواهد داشت. یادم میآید موزه صنعتی کرمان در آن زمان جزو موزههای فعال بود که اینها هر کدامشان میتوانند در جایگاه خود تأثیر بسزایی داشته باشند و بههیچ عنوان نباید بهدنبال تمرکز برنامههای هنری در تهران باشیم. اگر چنین اتفاقی روی دهد آنگاه هنرمندان شهرستانی سر از تهران در میآورند و ما شاهد یک مهاجرت از اقصی نقاط کشور به تهران هستیم یا اینکه رونق هنر در شهرستانها تنزل پیدا خواهد کرد. حال اگر تمرکز از تهران برداشته شود، هنر در شهرستانها رونق خواهد گرفت.»
استمرار فرهنگی با موزههای هنرهای معاصر کشور
مجید فروغی
روزنامه نگار
چند موزه با عنوان هنرهای معاصر در کشور وجود دارد که گرچه ممکن است با مشخصههای هنر معاصر متفاوت باشند امــــــــــا مجموعههایی هستند که بخشی از تاریخ و جریان فرهنگی را در خود دارند و تداوم میدهند. هر کدام از موزهها از نظر بنا، آثار گنجینه، شیوه اداره و فعالیت حکایت متمایزی دارند. در کنار موزه هنرهای معاصر تهران که وجوه مختلف آن شناخته شده است، موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان، موزه هنرهای معاصر اهواز، آبادان و اصفهان عنوان موزه هنرهای معاصر دارند. هر کدام از این موزهها از آغاز تاکنون فراز و نشیبها و حکایتهایی داشتهاند؛ مجموعههایی که میتوانند در شهر و استان خود و حتی فراتر از آن در تعامل و جریان اجتماعی و فرهنگی نقش داشته باشند اما مسائلی مانع این نقش شده است. گاهی حتی از نگهداری و اداره این موزهها و آثارشان غفلت شده یا منابع محدود پاسخگو نبوده و یا برنامهریزی برای فعالیتهای منسجم و متناسب با زمینه فرهنگی و اجتماعی هر کدام از موزهها انجام نشده است. البته وضعیت همه موزهها یکسان نیست و موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان و موزه هنرهای معاصر اصفهان فعالیت دارند و نمایشگاه برگزار میکنند اما موزه هنرهای معاصر اهواز و آبادان در تعطیلی هستند. این وضعیت یک نگاه ملی به موزههای هنرهای معاصر را میطلبد که نهادهای مختلف در تعامل و همگرایی برای نگهداری و اداره تخصصی آنها همکاری کنند. شرایط موزهها و آثارشان بررسی و اگر به بازسازی و مرمت نیاز است، انجام و آثار موزهها ثبت شود. دو سال پیش در یک تعامل بین معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استانداری کرمان و تشریح ضرورت مرمت آثار موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان، آثار موزه با حمایت استانداری مرمت شد. یعنی استانداری کرمان در سال 1397 مانند بسیاری از نهادها به جای اینکه جشنوارهای ابداع کند، با حمایت از مرمت آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان از آسیبهای این گنجینه پیشگیری کرد. آثار موزه هم ثبت شد تا در کتابی منتشر شود. این موارد ضرورتهای موزههای هنرهای معاصر است و با نگاه تخصصی و ملی قابل انجام است. طرح شبکه موزه هنرهای معاصر کشور که سال گذشته مطرح شد میتواند حلقه ارتباطی موزههای هنرهای معاصر کشور باشد، آسیبها و نیازهای موزهها را شناسایی و بررسی کند و با استفاده از تجربهها و ظرفیتهای موزه هنرهای معاصر تهران، جریان فرهنگی مستمری را در موزههای هنرهای معاصر کشور فراهم کند.
موزه هنرهای معاصر تهران، از تأسیس تا مرمت
گروه فرهنگی/موزه هنرهای معاصر تهران یکی از جامعترین و مهمترین گنجینههای هنر مدرن در دنیاست، که در سال 1356 در بوستان لاله بنا شد؛ بنایی که کامران دیبا آن را به صورت معماری مدرن و با الهام از بادگیرهای کویری ایران طراحی و ساخت. قطعاً حفظ و نگهداری موزهای که در آن بیش از 3000 اثر ارزشمند از هنرمندان تراز اول تجسمی نگهداری میشود و نزدیک به 400 اثر دارای ارزش ناب هنری هستند و همچنین آثار مهم برخی هنرمندان شاخص جهان همچون گوگن، پیکاسو، پولاک، رنوار و... از اهمیت بالایی برخوردار است.
مرمت موزه هنرهای معاصر تهران که بیش از 2 سال به طول انجامید و در نهایت در روز 14 بهمن ماه 1399 افتتاح شد، یکی از کارهای مهمی بود که تاکنون برای نگهداری این آثار ارزشمند باید انجام میشد. شاید در وهله اول در یک نگاه به نظر بیاید تعمیر و مرمت موزه، کار آنچنان زمان بری نخواهد بود اما وقتی با روند کار روبهرو میشویم به خاطر اینکه وضعیت موزه باید مطابق همان شکل اولیه باشد و تغییری در ظاهر موزه ایجاد نشود بنابر این زمان زیادی برای تطبیق جزئیات با اصل موزه سپری شد. به گفته سید مجتبی حسینی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی «موارد بسیار جزئی هم در این زمینه مورد توجه قرار گرفت و حتی موکتی که هماکنون در موزه نصب شده است، شبیهترین گزینه به نخستین موکتی است که در زمان ساخت موزه در آن نصب شده بود.» به ادعای مدیران و مسئولان موزه به خاطر تعمیرات اساسی و سختافزاری موزه زمان بیشتری صرف مرمت شده است.
اما آنچه اهمیت این مرمت را دوچندان کرده است، ایجاد بانک اطلاعاتی آثار موزه است. در طول ۴۰ سال گذشته امکان دسترسی عموم به آثار گنجینه فراهم نبود اما هماکنون این بانک ایجاد شده و ۳۲۸۲ اثر روی سایت موزه قرار گرفتهاند، مردم میتوانند این اطلاعات را مشاهده کنند. حالا موزه هنرهای معاصر تهران با اهدای آثار هنرمندانی چون جمشید ناصری و منیژه میرعمادی که یکی از معتبرترین کلکسیونرهای ایران هستند، دارای 705 اثر ارزشمند دیگر از هنر معاصر ایران است که به گنجینه ملی اضافه شد و آثاری از هنرمندانی چون حسین زندهرودی، ژازه تباتبایی، قاسم حاجیزاده، علی اکبر صادقی، محمد احصایی، رضا مافی، فریده لاشایی، عباس کیارستمی و... زینت بخش این گنجینه شده است و به اعتبار آن بسیار افزوده است. ایران با داشتن هنرمندان بسیاری در عرصه تجسمی قطعاً به موزههای بیشتری در سراسر کشور نیاز دارد تا از آثار این هنرمندان که میراث گرانبهای کشورند، محافظت و نگهداری شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه