جولان تهیه کنندگان غیرحرفه ای روی آنتن سیما
حسن هدایت
تهیه کننده، کارگردان و فیلمنامهنویس
مدتی است که بعضی سریالها از صداوسیما پخش میشود اما بعد از چند قسمت بهدلیل اعتراض مخاطبان پخش آن ادامه پیدا نمیکند و در این بین هزینه و سرمایه هنگفتی هدر میرود و همچنین اثرات بدی بر جامعه و ذهن مخاطب میگذارد. سؤالی که در این بین ذهن مخاطب را به خود مشغول میکند این است که آیا محبوبیت تهیه کننده یا کارگردان صرفاً میتواند گزینه مناسبی برای ساخت سریالسازی باشد؟ و نهادهای مرتبط و تلویزیون چقدر نظارت دارند تا هزینه ساخت سریالسازی اینگونه هدر نرود؟
برخلاف آنچه در تلویزیونهای همه جای دنیا رایج است، در تلویزیون ایران چه خصوصی و چه دولتی سیستم بسیار متفاوتی داریم. که بسیار عجیب است. مسأله اول این است که در تمام دنیا جایی که برنامهسازی انبوه دارد، آن کسی که در سریالسازی حرف اول را میزند و مورد اعتماد است، فقط تهیه کننده است. آن هم تهیه کنندهای که نه بر اساس روابط بلکه بر اساس توانایی و ضوابط کفایت خود را نشان داده است. این تهیه کننده است که در مورد قصهها، بازیگران و کارگردان نظر میدهد و مسئولیت پای اوست. تلویزیون برخلاف سینما گیشه ندارد. در نتیجه آن چیزی که مهم است اینکه بتوان سریالی را که ضرورت ساخت آن احساس میشود بدرستی و سالم تحویل داد. مشکل اصلی اینجاست که متأسفانه در کشور ما از 15 سال پیش تاکنون یک انحراف فرهنگی در سریالها و برنامه سازیها رخ داده است و آن این است که فکر میکنند اگر بازیگری که شهرت دارد تهیه کننده کار شود، کفایت میکند. و در نتیجه پول بسیار هنگفتی این بازیگرهای اغلب بیاستعداد میگیرند و کارهای سطحی و انبوهسازی غلط انجام میشود.
وقتی تهیه کننده حرفهای نداریم یا اگرهم باشد بسیار اندک است، طبیعی است که نظم اجرایی کار بههم میریزد. سازمان صداوسیما در همه قسمتها شوراهای عریض و طویلی دارد که متأسفانه فقط زمانبر و گاه گداری سلیقههای شخصی اعمال میشود در حالیکه وظیفه شورا ممیزی است نه اینکه کیفیت کار را بررسی کند. کیفیت، به عهده تهیه کننده است و باید آن را تضمین کند. در دنیا بابت این کار از او ضمانت محکمی میگیرند تا کار را درست تحویل دهد. اما در ایران چه کار خوب ساخته شود و چه بد فرقی نمیکند. هم پول و هم کار مجدد هم میدهند. در صورتیکه در هر جای دنیا کار ضعیف باشد تهیه کننده بایکوت میشود و به او دیگر کار نمیدهند. برای همین کار باید حرفهای باشد و تهیه کنندگان سعی میکنند حتی الامکان کاری استاندارد و حتی بالای استاندارد تحویل دهند. از طرفی نکته مهمتر این است که تلویزیون ارزیابیهایی از سلیقه و آگاهیهای مردم باید داشته باشد. و دائم در حال نظرسنجی است. البته آنگونه که ادعا میشود. اما جای تعجب است که این نظرسنجیها چرا نشان نمیدهد که نقاط حساس مردم کجاست؟ ما آزمون و خطاهای بسیار کردیم و میدانیم نقاط ممیزی و حساسی که ممکن است مردم به آن واکنش نشان دهند، چیست. وقتی به آن توجه نمیشود، یعنی آن مرکز آمار و سنجشها یا درست عمل نمیکند یا اصلاً وجود ندارد حتی یک فرد عادی هم که در جامعه زندگی میکند خیلی راحت نقاط حساسیت برانگیز را تشخیص میدهد و اگرهم دست روی آنها میگذارد به نحوی است که اعتراض مردم در پی آن نباشد.
چه کسی باید جوابگوی پولهایی باشد که صرف اینگونه کارها شده؟ گاهی فیلمنامهای را به تهیه کننده میدهند ولی او فیلمنامه دیگری تحویل میدهد. یا کار ضعیف تحویل میدهند که باید آنها را به پای میز محاکمه کشید که معمولاً این کار را نمیکنند. برای همین اغلب تهیه کنندگان ناتوان که بر اساس روابط کار میگیرند، فراوانند. حتی تهیهکنندگانی بسیار جوان و بیتجربه پروژه سنگین گرفتهاند. چرا فکر میکنند که کار فیلمسازی بیارزش و ساده است؟ اتفاقاً از سختترین کارهای دنیاست. برای یک مسابقه ورزشی اینهمه تحقیق میکنند و توانایی افراد را میسنجند. اما برای یک کار فرهنگی که میلیونها نفر میخواهند تماشا کنند خیلی ساده با آن برخورد میشود. سیاستگذاران رسانههای نمایشی باید نقطه ضعف را بدانند و باید به جای اینکه ملاکشان محبوبیت یک هنرمند یا ملاک شخصی باشد، باید نظر کارشناسی در چارچوب اساسنامه تلویزیون بدهد.
تهیه کننده، کارگردان و فیلمنامهنویس
مدتی است که بعضی سریالها از صداوسیما پخش میشود اما بعد از چند قسمت بهدلیل اعتراض مخاطبان پخش آن ادامه پیدا نمیکند و در این بین هزینه و سرمایه هنگفتی هدر میرود و همچنین اثرات بدی بر جامعه و ذهن مخاطب میگذارد. سؤالی که در این بین ذهن مخاطب را به خود مشغول میکند این است که آیا محبوبیت تهیه کننده یا کارگردان صرفاً میتواند گزینه مناسبی برای ساخت سریالسازی باشد؟ و نهادهای مرتبط و تلویزیون چقدر نظارت دارند تا هزینه ساخت سریالسازی اینگونه هدر نرود؟
برخلاف آنچه در تلویزیونهای همه جای دنیا رایج است، در تلویزیون ایران چه خصوصی و چه دولتی سیستم بسیار متفاوتی داریم. که بسیار عجیب است. مسأله اول این است که در تمام دنیا جایی که برنامهسازی انبوه دارد، آن کسی که در سریالسازی حرف اول را میزند و مورد اعتماد است، فقط تهیه کننده است. آن هم تهیه کنندهای که نه بر اساس روابط بلکه بر اساس توانایی و ضوابط کفایت خود را نشان داده است. این تهیه کننده است که در مورد قصهها، بازیگران و کارگردان نظر میدهد و مسئولیت پای اوست. تلویزیون برخلاف سینما گیشه ندارد. در نتیجه آن چیزی که مهم است اینکه بتوان سریالی را که ضرورت ساخت آن احساس میشود بدرستی و سالم تحویل داد. مشکل اصلی اینجاست که متأسفانه در کشور ما از 15 سال پیش تاکنون یک انحراف فرهنگی در سریالها و برنامه سازیها رخ داده است و آن این است که فکر میکنند اگر بازیگری که شهرت دارد تهیه کننده کار شود، کفایت میکند. و در نتیجه پول بسیار هنگفتی این بازیگرهای اغلب بیاستعداد میگیرند و کارهای سطحی و انبوهسازی غلط انجام میشود.
وقتی تهیه کننده حرفهای نداریم یا اگرهم باشد بسیار اندک است، طبیعی است که نظم اجرایی کار بههم میریزد. سازمان صداوسیما در همه قسمتها شوراهای عریض و طویلی دارد که متأسفانه فقط زمانبر و گاه گداری سلیقههای شخصی اعمال میشود در حالیکه وظیفه شورا ممیزی است نه اینکه کیفیت کار را بررسی کند. کیفیت، به عهده تهیه کننده است و باید آن را تضمین کند. در دنیا بابت این کار از او ضمانت محکمی میگیرند تا کار را درست تحویل دهد. اما در ایران چه کار خوب ساخته شود و چه بد فرقی نمیکند. هم پول و هم کار مجدد هم میدهند. در صورتیکه در هر جای دنیا کار ضعیف باشد تهیه کننده بایکوت میشود و به او دیگر کار نمیدهند. برای همین کار باید حرفهای باشد و تهیه کنندگان سعی میکنند حتی الامکان کاری استاندارد و حتی بالای استاندارد تحویل دهند. از طرفی نکته مهمتر این است که تلویزیون ارزیابیهایی از سلیقه و آگاهیهای مردم باید داشته باشد. و دائم در حال نظرسنجی است. البته آنگونه که ادعا میشود. اما جای تعجب است که این نظرسنجیها چرا نشان نمیدهد که نقاط حساس مردم کجاست؟ ما آزمون و خطاهای بسیار کردیم و میدانیم نقاط ممیزی و حساسی که ممکن است مردم به آن واکنش نشان دهند، چیست. وقتی به آن توجه نمیشود، یعنی آن مرکز آمار و سنجشها یا درست عمل نمیکند یا اصلاً وجود ندارد حتی یک فرد عادی هم که در جامعه زندگی میکند خیلی راحت نقاط حساسیت برانگیز را تشخیص میدهد و اگرهم دست روی آنها میگذارد به نحوی است که اعتراض مردم در پی آن نباشد.
چه کسی باید جوابگوی پولهایی باشد که صرف اینگونه کارها شده؟ گاهی فیلمنامهای را به تهیه کننده میدهند ولی او فیلمنامه دیگری تحویل میدهد. یا کار ضعیف تحویل میدهند که باید آنها را به پای میز محاکمه کشید که معمولاً این کار را نمیکنند. برای همین اغلب تهیه کنندگان ناتوان که بر اساس روابط کار میگیرند، فراوانند. حتی تهیهکنندگانی بسیار جوان و بیتجربه پروژه سنگین گرفتهاند. چرا فکر میکنند که کار فیلمسازی بیارزش و ساده است؟ اتفاقاً از سختترین کارهای دنیاست. برای یک مسابقه ورزشی اینهمه تحقیق میکنند و توانایی افراد را میسنجند. اما برای یک کار فرهنگی که میلیونها نفر میخواهند تماشا کنند خیلی ساده با آن برخورد میشود. سیاستگذاران رسانههای نمایشی باید نقطه ضعف را بدانند و باید به جای اینکه ملاکشان محبوبیت یک هنرمند یا ملاک شخصی باشد، باید نظر کارشناسی در چارچوب اساسنامه تلویزیون بدهد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه