زمان نامناسب برای جنگ ایدئولوژیک با چین
توماس پپینسکی و جسیکا چن ویس
مترجم: بنفشه غلامی
بایدن در حالی به اروپا رفته و خواهان تقابل با چین شده که در حال حاضر خطرات رقابت امریکا با چین بیش از مزایای آن و تأکید بر ارزشهای دموکراتیک امریکا به نظر میرسد. البته شاید طرح مسأله رقابت با چین در داخل امریکا روشی جذاب برای حمایت از سرمایهگذاری در تولیدهای داخلی باشد، اما این امر تبعات منفی خود را میتواند داشته باشد. البته دولت امریکا بسیار سعی میکند کلمات را به نوعی انتخاب کند که بین مردم چین و کشور آن تفاوت قائل شود. اما در هر شرایطی این نوع سخنان تنها موجب ترویج بیش از پیش آسیاییستیزی در امریکا میشود. ضمن آنکه زمانی که چین به لحاظ ایدئولوژیکی مورد انتقاد قرار گیرد و حزب کمونیست آن نشانه رفته شود، نتیجهای کاملاً معکوس میدهد و جذابیت ایدئولوژیک چین افزایش مییابد. زیرا در حالی که امریکا تلاش دارد دست به تبلیغات علیه چین به عنوان کشوری کمونیستی بزند، چین در حال توسعه روابط خود با کشورهای مختلف آسیا همچون مالزی به عنوان کشوری مسلمان است. چین در همین راستا توانسته با ابتکار عمل یک جاده یک کمربند، زیرساختهای چینی را وارد بیش از صد کشور کند. چین در حالی که در برخی کشورهایی که زمینههای کمونیسم دارند، با توسل به مسائل ایدئولوژیکی وارد عمل شده، در برخی کشورها که فاقد چنین زمینههایی هستند، تلاش کرده به جای توسل به ایدئولوژی عملگرا باشد. به همین دلیل بود که تا پیش از کودتای میانمار یکی از متحدان مفید آنگ سان سوچی بود. اما بعد از کودتا تمامی همکاریهایش را متوقف کرد. در واقع چین برخلاف آنچه امریکا القا میکند، منافع ژئو استراتژیک را به اشتراکهای عقیدتی ترجیح میدهد. چین در دوره ریاست جمهوری شی جین پینگ بلندپروازانه عمل کرده و در تلاش است خود را به عنوان کشوری حامی نظم بینالمللی معرفی کند نه کشوری که منافع خودکامانه دارد. امریکا در تبلیغات خود علیه چین در حالی بر مسأله دموکراسی انگشت میگذارد که در داخل امریکا نیز بعد از حمله به کنگره و شبهه تقلب در انتخابات، هشدارهای زیادی درباره تخریب پایههای دموکراسی در این کشور مطرح شده است و به نظر میرسد در حال حاضر دغدغه امریکا باید ترمیم دموکراسی در کشور خودش باشد. زیرا در شرایط فعلی که دموکراسی امریکا زیر سؤال است، طرح مسأله مبارزه با اقتدارگرایی در چین و ایجاد دموکراسی در این کشور میتواند نتیجه معکوس دهد و کشورهای دیگر را به پکن نزدیک کند. بویژه که جمهوری خلق چین در سالهای گذشته بر برتری سیستم خود تأکید کرده و آن را به عنوان نمونهای موفق در جهان نشان داده که کشورهای دیگر میتوانند از آن بیاموزند. اگر امریکا بخواهد بر تحرکات خود علیه چین بیفزاید، میتواند واکنش این کشور را برانگیزد تا پکن نیز دست به اقداماتی مشابه زند.
خطر دیگر مبارزه ایدئولوژیک با چین ایجاد اتحاد کردن بین روسیه و چین که از ایدئولوی مشترکی برخوردارند، است. امریکا در دوره جنگ سرد توانست با استفاده از اختلافات بین چین و شوروی بیشترین موفقیت را داشته باشد. اما اگر این دو با هم متحد شوند، دیگر تضمینی برای این موفقیت نیست.
منبع: Foreign Affairs
مترجم: بنفشه غلامی
بایدن در حالی به اروپا رفته و خواهان تقابل با چین شده که در حال حاضر خطرات رقابت امریکا با چین بیش از مزایای آن و تأکید بر ارزشهای دموکراتیک امریکا به نظر میرسد. البته شاید طرح مسأله رقابت با چین در داخل امریکا روشی جذاب برای حمایت از سرمایهگذاری در تولیدهای داخلی باشد، اما این امر تبعات منفی خود را میتواند داشته باشد. البته دولت امریکا بسیار سعی میکند کلمات را به نوعی انتخاب کند که بین مردم چین و کشور آن تفاوت قائل شود. اما در هر شرایطی این نوع سخنان تنها موجب ترویج بیش از پیش آسیاییستیزی در امریکا میشود. ضمن آنکه زمانی که چین به لحاظ ایدئولوژیکی مورد انتقاد قرار گیرد و حزب کمونیست آن نشانه رفته شود، نتیجهای کاملاً معکوس میدهد و جذابیت ایدئولوژیک چین افزایش مییابد. زیرا در حالی که امریکا تلاش دارد دست به تبلیغات علیه چین به عنوان کشوری کمونیستی بزند، چین در حال توسعه روابط خود با کشورهای مختلف آسیا همچون مالزی به عنوان کشوری مسلمان است. چین در همین راستا توانسته با ابتکار عمل یک جاده یک کمربند، زیرساختهای چینی را وارد بیش از صد کشور کند. چین در حالی که در برخی کشورهایی که زمینههای کمونیسم دارند، با توسل به مسائل ایدئولوژیکی وارد عمل شده، در برخی کشورها که فاقد چنین زمینههایی هستند، تلاش کرده به جای توسل به ایدئولوژی عملگرا باشد. به همین دلیل بود که تا پیش از کودتای میانمار یکی از متحدان مفید آنگ سان سوچی بود. اما بعد از کودتا تمامی همکاریهایش را متوقف کرد. در واقع چین برخلاف آنچه امریکا القا میکند، منافع ژئو استراتژیک را به اشتراکهای عقیدتی ترجیح میدهد. چین در دوره ریاست جمهوری شی جین پینگ بلندپروازانه عمل کرده و در تلاش است خود را به عنوان کشوری حامی نظم بینالمللی معرفی کند نه کشوری که منافع خودکامانه دارد. امریکا در تبلیغات خود علیه چین در حالی بر مسأله دموکراسی انگشت میگذارد که در داخل امریکا نیز بعد از حمله به کنگره و شبهه تقلب در انتخابات، هشدارهای زیادی درباره تخریب پایههای دموکراسی در این کشور مطرح شده است و به نظر میرسد در حال حاضر دغدغه امریکا باید ترمیم دموکراسی در کشور خودش باشد. زیرا در شرایط فعلی که دموکراسی امریکا زیر سؤال است، طرح مسأله مبارزه با اقتدارگرایی در چین و ایجاد دموکراسی در این کشور میتواند نتیجه معکوس دهد و کشورهای دیگر را به پکن نزدیک کند. بویژه که جمهوری خلق چین در سالهای گذشته بر برتری سیستم خود تأکید کرده و آن را به عنوان نمونهای موفق در جهان نشان داده که کشورهای دیگر میتوانند از آن بیاموزند. اگر امریکا بخواهد بر تحرکات خود علیه چین بیفزاید، میتواند واکنش این کشور را برانگیزد تا پکن نیز دست به اقداماتی مشابه زند.
خطر دیگر مبارزه ایدئولوژیک با چین ایجاد اتحاد کردن بین روسیه و چین که از ایدئولوی مشترکی برخوردارند، است. امریکا در دوره جنگ سرد توانست با استفاده از اختلافات بین چین و شوروی بیشترین موفقیت را داشته باشد. اما اگر این دو با هم متحد شوند، دیگر تضمینی برای این موفقیت نیست.
منبع: Foreign Affairs
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه