رئالیسم ایرانی؛ این جهان ماست...


امید بلاغتی  / نویسنده و منتقد
او  درباره چند  داستان  محبوب از رئالیست‌های ایران نوشته است
   مدت‌هاست در توضیح و فهم رئالیسم در هنر، از سینما تا ادبیات داستانی و حتی در فیلم مستند بر این باورم که رئالیسم آن تعریف منجمد قدیمی «بازنمایی واقعیت» نیست. هنرمند در نسبت با واقعیت یک آینه صرف یا مشاهده‌گر بی‌قضاوت و بی‌ایده نیست که هر آنچه را نعل به نعل واقعیت است نشان‌مان دهد. چشمان سینماگر و قلم نویسنده دوربین‌ مداربسته بانکی یا ترافیکی نیست که ثبت‌کننده بی‌دخل و تصرف تصویر واقعیت بیرونی باشد. این تعریف واقع‌نمایی است و نه رئالیسم. رئالیسم از دل مواجهه هنرمند با واقعیت خلق می‌شود. روی کلمه مواجهه تأکید ویژه دارم. از دل مواجهه ـ که نوعی گفت‌وگوی مسأله‌دار و چالشی است ـ حقیقت خلق می‌شود. در رئالیسم این مواجهه با «واقعیت» است و هنرمند خالق رئالیسم خود خواهد بود. به‌همین سبب در این نوشته من به سراغ آثار و نویسندگانی رفتم که برایم نماد خلق رئالیسم شگفت ایرانی بودند، جهان ایرانی ما را به تماشا نشستند، با آن مواجه شدند و در دل این مواجهه با واقعیت اجتماعی، تاریخی و سیاسی ایران، از نو ما را به خودمان شناساندند. ایران معاصر ما در آثار آنان چنان حیاتی دارد که اگر 50 سال دیگر بخواهیم آنچه بر ما گذشته درک کنیم اسنادی درخشان در اختیارمان خواهد بود. در این مقدمه تلاشم این بود تا برای شما توضیح دهم چگونه آثاری را که برگزیدم در دل رئالیسم داستانی جا می‌گیرند و ورای این به‌زعم من آثار شاخص ادبیات داستانی ما هستند.

شب یک شب دو/ بهمن فرسی
تصویری غریب از روشنفکری سرگردان، مضطرب و پرشور ایرانی در دهه پنجاه. قصه محکم و استخوانداری که از دل تکنیک نامه‌نگاری روایت می‌شود. فرسی در شب یک، شب دو جسورانه تمام قصه‌اش را از خلال نامه‌هایی که زاوش ایزدیان برای معشوقه‌اش بی‌بی نوشته و پاسخ‌های بی‌بی پیش می‌برد.
در این نامه‌های عاشقانه که بیش از آنکه شرح وصال باشد، شرح فراق دو عاشق است، فرسی تصویر دقیقی از وضعیت ایران دهه پنجاه را پیش چشم‌مان می‌گذارد؛ تصویری البته متمرکز بر زیست سراسر سرگشتگی روشنفکر ایرانی.  سرگشتگی‌ای که در آن زندگی، عشق، آرمانخواهی، آرزوها، رؤیاها و... همچون ذهن راویان رمان فرسی همگی مفاهیمی الکن و پریشانند. شب یک؛ شب دو هنوز زنده و پرخون و از خواندنی‌ترین رمان‌های فارسی است و به گمانم دلیلش وضعیت هنوز سرگشته روشنفکری ایرانی است. رئالیسم فرسی به همین سبب نبوغ‌آمیز است. چرا که پیشگو و آنچنان عمیق است که بعد از پنج دهه انگار هنوز راوی اکنون ماست.

زمستان 62/ اسماعیل فصیح
داستانی از همه آنچه آدمیزاد طبقه متوسط شهری ایرانی در دهه شصت از سر گذراند. رمانی با تمرکز بر دهه شصت و آن تحولات بنیادین و غریبی که یک جنگ خانمانسوز هشت ساله - در فاصله دو سال بعد از یک انقلاب بزرگ- بر سر جزء‌به‌جزء یک سرزمین می‌آورد. جلال آریان شخصیت مهم ادبیات داستانی ما که به شکل غریبی همچون یک سلف‌پرتره از خود فصیح است برای پیدا کردن ادریس، فرزند مستخدم خانه‌اش به آبادان می‌رود. ادریس رزمنده فداکاری در جنگ عراق و ایران بوده که پس از اعزام به جبهه خبری از او نیست. الگوی سفر و آن سیر و سلوک جلال آریان در دل رمان، تلاش‌اش برای یافتن یک گمشده و همه آنچه که در این سفر برای او رقم می‌خورد حاصل مواجهه‌ دقیق، پرجزئیات و ذهن حساس و نگران فصیح در فهم ایران دهه شصت است. فصیح اما اولین نویسنده بزرگ ایرانی بعد از انقلاب است که دوربینش را به شکل متمرکز و با شناختی عمیق روی طبقه متوسط شهری ثابت می‌کند. اولین بار و به‌زعم من عمیق‌ترین نگاه به طبقه متوسط شهری حتی تا به امروز...

چراغ‌ها را من روشن می‌کنم/ زویا پیرزاد
چاپ نخست رمان در سال 1380 منتشر شد. تاریخی مهم در انتشار رمانی مهم در ادبیات داستانی ما. قصه در آبادان و در خانواده‌ای شرکت نفتی می‌گذرد. خانواده ارمنی ایرانی کلاریس در آبادان محور قصه گویی پیرزاد است. زنی خانه‌دار در یک زندگی معمولی که نگرانی‌ها و دلمشغولی‌های ساده‌ای دارد که مهم‎‌ترینش حفظ عنان خانواده و ساختن تصویری از خود به‌عنوان مادر/همسری ایده‌آل است. اما این زندگی معمولی با همسایگی با یک خانواده اسرارآمیز ارمنی به هم می‌ریزد. هنوز هم مواجهه پیرزاد و تحلیل نبوغ‌آمیزش در دل یک قصه ساده از وضعیت زنان ایرانی در پایان دهه هفتاد برایم شگفت‌انگیز است. کلاریسی که آشنایی با همسایه اسرارآمیزش کل نظم قدیمی زندگی‌ و آن تصویر ازلی ابدی‌اش از مفاهیمی همچون مادر بودن، زن بودن، فداکاری، نجابت و... دچار تکانه‌های هولناک می‌شود آیا تصویری هوشمندانه از زیست زن ایرانی در دهه هشتاد و نود نیست؟ رمان پیرزاد روایت تمام این کشاکش‌ها، از نو نگریستن و تحولات بزرگ درونی کلاریس است. اما این رئالیسم نبوغ‌آمیز او در مواجهه با واقعیت زنان ایرانی است که رمانش را شبیه به یک اثر عمیق تاریخی، اجتماعی می‌کند. زنان چیزهای دیگری می‌خواهند و این تازه آغاز راه است...

شریک جرم/ جعفر مدرس صادقی
یکی از سه کتاب از سه‌گانه سفر کسرا، کله اسب و شریک جرم. داستان مردی که به جرمی نکرده- که شاید هم مرتکب شده باشد- بازداشت شده و پس از رهایی از زندان با زندگی دگرگون‌شده‌اش روبه‌رو می‌شود. همسرش، خانواده و خواهر همسرش، دوستانش و تمام زندگی او به پیش و پس از بازداشتش تقسیم شده‌اند. او اما در زمان بازداشت هم‌سلولی‌ای داشته که خود را در کابوس سینماسوزی سینما رکس مقصر می‌داند. هیچ‌گاه اما در کل رمان مشخص نمی‌شود این دو هم‌سلولی یک نفرند یا دو نفر. رئالیسم مدرس صادقی اما تاریخ دهه شصت، فاجعه سینمارکس، اتمسفر دهه شصت و تاریخ‌های مرتبط با همه اینها را به چیزی ورای نقاطی از تاریخ تبدیل می‌کند. شریک جرم مدرس صادقی تصویر ملتی است مبتلابه عذاب وجدان‌های تاریخی از ارتکاب به گناه یا گناهانی که حتی یقین ندارند خودشان مرتکبش شده‌ باشند. اینجاست که رئالیسم در ادبیات داستانی قادر است تصویر بی‌نقصی از زیست تاریخی ما ایرانیان باشد. چنین نیست؟


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7678/16/582210/1
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها