خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
درخواست سوریه برای عذرخواهی انگلیس
در همان روزها یک سفیر بریتانیایی که به عربی سخن میگفت و در منطقه عربی زندگی کرده بود، بدون هیچ هماهنگی قبلی به مقر وزارت خارجه سوریه آمد و با اعلام اینکه فرستاده شخصی مارگارت تاچر نخستوزیر بریتانیا است، خواهان ملاقات با وزیر خارجه شد. من ملاقات با او را نپذیرفتم، زیرا هیچ معرفینامه مکتوبی نداشت و روابط دیپلماتیک دو کشور نیز قطع بود. ضمن اینکه آدم عاقل دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود، حتی اگر آن سوراخ، بریتانیای کبیر باشد! اما به محمد خضر رئیس اداره ذیربط در وزارت خارجه اجازه دادم با این فرد ملاقات کند و او نیز در ملاقات از تمایل تاچر برای پشت سر گذاشتن مسأله هنداوی و بازگشت روابط عادی میان بریتانیا و سوریه خبر داد.
برخی از رهبران عرب در این شرایط برای بازکردن مسیر گفتوگو بین ما و دولت تاچر کوشیدند. از جمله این پیشنهادات، بررسی روابط سوریه و بریتانیا در دیدار پیش روی پادشاه عربستان از این کشور بود. اما رئیسجمهوری اسد از تاچر کینه سختی به دل گرفته بود و تردیدی نداشت که به بهانه موضوع هنداوی، توطئهای بینالمللی علیه سوریه در حال ساخت و پاخت است. از نظر اسد هر گونه توجه بیش از اندازه به این موضوع، یا درخواست میانجیگری، یا گرفتن وکیل برای این پرونده، به دقت همان بهانههایی بود که توطئهگران میخواستند از رئیسجمهوری سوریه بگیرند. در نگاه اسد، پذیرش میانجیگری از سوی وی شبهه دخیل بودن سوریه در این پرونده را در پی میداشت.
از همین رو رئیسجمهوری از ملک فهد خواست از تاچر بخواهد از سوریه عذرخواهی کند، نه اینکه سوریه از بریتانیا عذرخواهی کند.
حدود چهار سال پس از قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور در حالی که سوریه هنوز از تلاش دیپلماتیک برای فاش کردن اشتباهات طرف بریتانیایی در تعامل با این موضوع آرام نگرفته بود، در سپتامبر ۱۹۹۰ و در چهل و پنجمین سالگرد تأسیس سازمان ملل متحد در یکی از راهروهای سازمان در نیویورک با امیر سعود الفیصل و تعدادی از مسئولان عرب ایستاده بودم که با تاچر نخستوزیر بریتانیا که جفری هاو وزیر خارجهاش او را همراهی میکرد، روبهرو شدم.
مترجم: حسین جابری انصاری
درخواست سوریه برای عذرخواهی انگلیس
در همان روزها یک سفیر بریتانیایی که به عربی سخن میگفت و در منطقه عربی زندگی کرده بود، بدون هیچ هماهنگی قبلی به مقر وزارت خارجه سوریه آمد و با اعلام اینکه فرستاده شخصی مارگارت تاچر نخستوزیر بریتانیا است، خواهان ملاقات با وزیر خارجه شد. من ملاقات با او را نپذیرفتم، زیرا هیچ معرفینامه مکتوبی نداشت و روابط دیپلماتیک دو کشور نیز قطع بود. ضمن اینکه آدم عاقل دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود، حتی اگر آن سوراخ، بریتانیای کبیر باشد! اما به محمد خضر رئیس اداره ذیربط در وزارت خارجه اجازه دادم با این فرد ملاقات کند و او نیز در ملاقات از تمایل تاچر برای پشت سر گذاشتن مسأله هنداوی و بازگشت روابط عادی میان بریتانیا و سوریه خبر داد.
برخی از رهبران عرب در این شرایط برای بازکردن مسیر گفتوگو بین ما و دولت تاچر کوشیدند. از جمله این پیشنهادات، بررسی روابط سوریه و بریتانیا در دیدار پیش روی پادشاه عربستان از این کشور بود. اما رئیسجمهوری اسد از تاچر کینه سختی به دل گرفته بود و تردیدی نداشت که به بهانه موضوع هنداوی، توطئهای بینالمللی علیه سوریه در حال ساخت و پاخت است. از نظر اسد هر گونه توجه بیش از اندازه به این موضوع، یا درخواست میانجیگری، یا گرفتن وکیل برای این پرونده، به دقت همان بهانههایی بود که توطئهگران میخواستند از رئیسجمهوری سوریه بگیرند. در نگاه اسد، پذیرش میانجیگری از سوی وی شبهه دخیل بودن سوریه در این پرونده را در پی میداشت.
از همین رو رئیسجمهوری از ملک فهد خواست از تاچر بخواهد از سوریه عذرخواهی کند، نه اینکه سوریه از بریتانیا عذرخواهی کند.
حدود چهار سال پس از قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور در حالی که سوریه هنوز از تلاش دیپلماتیک برای فاش کردن اشتباهات طرف بریتانیایی در تعامل با این موضوع آرام نگرفته بود، در سپتامبر ۱۹۹۰ و در چهل و پنجمین سالگرد تأسیس سازمان ملل متحد در یکی از راهروهای سازمان در نیویورک با امیر سعود الفیصل و تعدادی از مسئولان عرب ایستاده بودم که با تاچر نخستوزیر بریتانیا که جفری هاو وزیر خارجهاش او را همراهی میکرد، روبهرو شدم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه