نگاهی به رمان «کوری» نوشته «ژوزه ساراماگو»
تلنگری برای بازنگری دوباره در زندگی
مریم شهبازی
خبرنگار
چهارراه مملو از ماشینهای منتظر برای عبور از چراغی است که سبز شده، اما او ایستاده! آنهم درست وسط دو لاین خیابان. بوقهای ممتد و حتی داد و بیداد رانندههای دیگر برای حرکتش بینتیجه است. بعضی پیاده میشوند تا ماشینی را که به نظر عیب فنی پیداکرده به سمتی از خیابان هل بدهند تا راهبندان برطرف شود. به سمت راننده میروند، اما او هراسان سرش را به اطراف میچرخاند و چندکلمهای را فریاد میزند: «من کور شدهام!» این ماجرای آغاز رمانی است که «ژوزه ساراماگو»، خالقش را به جایگاه رفیعی از ادبیات جهان رساند. چند سطری که خواندید عیناً از کتاب نیامده، خلاصه یکی-دو صفحه نخست «کوری»، شاهکار این نویسنده پرتغالی و از برندگان نوبل ادبیات است. صحبت از اینکه «کوری» در چه ژانر یا تقسیمبندی موضوعی قرار میگیرد کار سادهای نیست چراکه میتوان آن را از زاویههای مختلف جامعهشناختی، روانشناختی و سیاسی بررسی کرد، اما آن جنبهاش که شاید بیش از همه به کار این روزهای ما بیاید و البته شرایطی که کرونا به جامعه جهانی تحمیل کرده، تأثیری است که از اواسط کتاب بر ذهنمان تلنگر میزند. کوری روایتی از مردمی است که بهیکباره گرفتار شرایط عجیبی میشوند. یکبهیک کور میشوند.کوری همچون ویروس از فردی به فرد دیگر سرایت میکند و بهسرعت همهجا را دربرمیگیرد. دراینبین یک نفر بینا میماند! همسر مرد چشمپزشکی که پیش از همه متوجه شرایط غیرعادی میشود و تلاش میکند به مقامات بالا وضعیت خطرناک پیشرو را هشدار بدهد. تنها زن دکتر است که تا پایان داستان میبیند و او همان کسی است که در نقش منجی ظاهر میشود. آنچه دراینبین بیش از همه خودنمایی میکند چگونگی سقوط یک جامعه متمدن به ورطه سقوط اخلاقی و انسانیت است. بهرغم فجایعی که بر مردم میگذرد اما این کوری دائمی نیست، اما وقتی رهایی از آن آغاز میشود که به دید تازهای از خود و هستی دست پیدا میکنند. شاید بهترین شکل تبلور این تغییر یا شاید بهتر است بگوییم خودشکوفایی آنجا نمایان میشود که زن دکتر میگوید:«من فکر میکنم ما کور نشدهایم. ما کور هستیم. کور، اما بینا.کورهایی که میتوانند ببینند، اما نمیبینند.» او در شرایطی به این بینایی حقیقی دست مییابد که برطرف شدن تدریجی کوری را شاهد میشویم. برای درک بهتر آنچه در «کوری» میگذرد باید به سراغ مطالعهاش بروید. حتی اگر پیشتر آن را خواندهاید بد نیست بازخوانی دوبارهای از آن در شرایط فعلی و در نگاه مجدد به زندگیمان داشته باشیم. خبر خوب برای آنهایی که فرصت مطالعه نسخه چاپی آن را ندارند اینکه در اپلیکیشنهای فروش کتاب همچون «فیدیبو» و «طاقچه» میتوانید از شنیدن نسخه خلاصه شده نمایش صوتی آن لذت ببرید، کاری از گروه نمایشی «آوای آپامه» که در 10 قسمت ساخته و در دسترس علاقهمندان قرارگرفته است.
نمایش صوتی «کوری»
برگرفته از رمان «کوری» نوشته «ژوزه ساراماگو»
کاری از گروه آپامه
خبرنگار
چهارراه مملو از ماشینهای منتظر برای عبور از چراغی است که سبز شده، اما او ایستاده! آنهم درست وسط دو لاین خیابان. بوقهای ممتد و حتی داد و بیداد رانندههای دیگر برای حرکتش بینتیجه است. بعضی پیاده میشوند تا ماشینی را که به نظر عیب فنی پیداکرده به سمتی از خیابان هل بدهند تا راهبندان برطرف شود. به سمت راننده میروند، اما او هراسان سرش را به اطراف میچرخاند و چندکلمهای را فریاد میزند: «من کور شدهام!» این ماجرای آغاز رمانی است که «ژوزه ساراماگو»، خالقش را به جایگاه رفیعی از ادبیات جهان رساند. چند سطری که خواندید عیناً از کتاب نیامده، خلاصه یکی-دو صفحه نخست «کوری»، شاهکار این نویسنده پرتغالی و از برندگان نوبل ادبیات است. صحبت از اینکه «کوری» در چه ژانر یا تقسیمبندی موضوعی قرار میگیرد کار سادهای نیست چراکه میتوان آن را از زاویههای مختلف جامعهشناختی، روانشناختی و سیاسی بررسی کرد، اما آن جنبهاش که شاید بیش از همه به کار این روزهای ما بیاید و البته شرایطی که کرونا به جامعه جهانی تحمیل کرده، تأثیری است که از اواسط کتاب بر ذهنمان تلنگر میزند. کوری روایتی از مردمی است که بهیکباره گرفتار شرایط عجیبی میشوند. یکبهیک کور میشوند.کوری همچون ویروس از فردی به فرد دیگر سرایت میکند و بهسرعت همهجا را دربرمیگیرد. دراینبین یک نفر بینا میماند! همسر مرد چشمپزشکی که پیش از همه متوجه شرایط غیرعادی میشود و تلاش میکند به مقامات بالا وضعیت خطرناک پیشرو را هشدار بدهد. تنها زن دکتر است که تا پایان داستان میبیند و او همان کسی است که در نقش منجی ظاهر میشود. آنچه دراینبین بیش از همه خودنمایی میکند چگونگی سقوط یک جامعه متمدن به ورطه سقوط اخلاقی و انسانیت است. بهرغم فجایعی که بر مردم میگذرد اما این کوری دائمی نیست، اما وقتی رهایی از آن آغاز میشود که به دید تازهای از خود و هستی دست پیدا میکنند. شاید بهترین شکل تبلور این تغییر یا شاید بهتر است بگوییم خودشکوفایی آنجا نمایان میشود که زن دکتر میگوید:«من فکر میکنم ما کور نشدهایم. ما کور هستیم. کور، اما بینا.کورهایی که میتوانند ببینند، اما نمیبینند.» او در شرایطی به این بینایی حقیقی دست مییابد که برطرف شدن تدریجی کوری را شاهد میشویم. برای درک بهتر آنچه در «کوری» میگذرد باید به سراغ مطالعهاش بروید. حتی اگر پیشتر آن را خواندهاید بد نیست بازخوانی دوبارهای از آن در شرایط فعلی و در نگاه مجدد به زندگیمان داشته باشیم. خبر خوب برای آنهایی که فرصت مطالعه نسخه چاپی آن را ندارند اینکه در اپلیکیشنهای فروش کتاب همچون «فیدیبو» و «طاقچه» میتوانید از شنیدن نسخه خلاصه شده نمایش صوتی آن لذت ببرید، کاری از گروه نمایشی «آوای آپامه» که در 10 قسمت ساخته و در دسترس علاقهمندان قرارگرفته است.
نمایش صوتی «کوری»
برگرفته از رمان «کوری» نوشته «ژوزه ساراماگو»
کاری از گروه آپامه
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه