مروری بر دفتر غزل شلتاق غلامرضا طریقی/ نشر چشمه
پرسش از خویش و دیگری
ارمغان بهداروند
شاعر
به جستوجوی معنای واژه «شلتاق» بودم و میخواستم دلیلی قانعکننده برای انتخاب این نام که اتفاقاً بر دفتری از غزل گذارده شده بود، بیابم. به قول علمای ادبیات در ذیل این واژه در فرهنگ دهخدا چند معنی قید شده است که شواهد ادبی آن، همه ابیاتی مستخرج از غزلهایی بودند که برای هر کدام باید دستمریزادی نثار میکردم و یاد این قصه از مرزباننامه افتادم که: «روزی ماری اژدهاپیکر با صورتی سخت منکر از صحرای شورستان لب تشنه و جگرتافته به طلبِ آبشخور در آن باغ آمد و از آنجا گذر بر خانه موش کرد، چشمش بر آن آرامجای افتاد، دری چنان در بستانسرای گشاده که در امن و نزهت از روضه ارم و عرصه حرم نشان داشت، با خود گفت: روزی نگر که طوطی جانم سوی لبت/ بر بوی پسته آمد و بر شکر اوفتاد». حالا حکایتِ من و ابیاتی که هیچ کم از شکر ندارند:
«شلتاق» به معنای منازعه با کسی در باب دلایل دروغ/ جنگ: در جفا، ابروی شوخِ تو به عالم طاق است/ شیوه تو همه جور و ستم و «شلتاق» است (میرنجاتِ اصفهانی)
«شلتاق» به معنی تهمت/ نزاع شرعی/ همهمه، غوغا: از خطای عارضش هر روز حکمی میرسد/ دوستی با ترکمانان مایه «شلتاق» شد (سنجر کاشی)
«شلتاقکردن» به معنی اجحاف کردن، زورگویی: ز ناله دل مظلوم بر تو میلرزم/ که تُرک چشم تو بسیار میکند شلتاق (ملا شانی تکلو)
«شلتاق» به معنی شرور. غوغا. بهانه گیر. مردم آزار: ندارم غیر نقد دل به کف چیزی خداحافظ/ دچارم با دغلبازی حریف آزار شلتاقی (ارادتخان واضح)
این مقدمه اگرچه بیشتر از آن چه که باید شد اما برای دوبارهخوانی دفتر غزل «شلتاق» غلامرضا طریقی و چرایی نامگزینی این مجموعه میتواند دلیلی باشد. طریقی این دفتر با همه تعلقاتش به طرحِ تغزلی هستی، رنجورتر و رنجیدهتر به نظر میرسد و مشی غالب غزلها متولد فلسفهای خیاموار میباشد که هیچ از ستیز با خویش و با دیگران ترسی ندارد و به تلخی از اختلال در حال و احوال هر که وُ هر چه گلایهمند است. این گلایهمندی مرا یاد قیصر میاندازد؛ همجهانی جبری دو شاعر؛ درست در چهلسالگی. رنجآورتر شدن زندگی، عمیقتر شدن فاصله آرمانها و آرزوها با آدمها، غلبه آفاتِ خودخواهیها و بیتفاوتیها و لمس مستقیم فرومایگیها از مهمترین دلایل پوستاندازی و متغیرالاحوال بودن این دو در آغاز میانسالگی میباشد: «ای بسا مرد که عریان به سیاهی زد و رفت/ مرگ- پوشیده بگویــــــم- به کفنپوشی نیســــــــــت». طریقی در این مجموعه با طرح روایتهایی از جامعه و پرسشهایی ساده خود و دیگران را به پاسخگویی دعوت مینماید.
در این مجموعــــــــــــه، نشانههای بیشـــــــــــتری از رویکردهای کلاسیک غزل در حوزه اجرا و زبان قابل مطالعه است که میتواند متولدِ تعادل و تکامل شاعر تلقی شود. برخورداری از امکانات دیروز و امروز شعر فارسی و پیوندِ معنیدارِ سلوک سعدی و صائب و بیدل با ساز و کار مغازله منزوی و بهمنی و نیستانی میتواند وجه ممیزه «شلتاق» باشد.
معتقدم با تعلق به هر روش و منش نوشتاری، به شکرانه آن که میتوانیم به خواندن غزلی، خود را اندکی از رنجهای روزمرگی بتکانیم، دوبارهخواندن این دفتر را پیشنهاد میدهم.
شاعر
به جستوجوی معنای واژه «شلتاق» بودم و میخواستم دلیلی قانعکننده برای انتخاب این نام که اتفاقاً بر دفتری از غزل گذارده شده بود، بیابم. به قول علمای ادبیات در ذیل این واژه در فرهنگ دهخدا چند معنی قید شده است که شواهد ادبی آن، همه ابیاتی مستخرج از غزلهایی بودند که برای هر کدام باید دستمریزادی نثار میکردم و یاد این قصه از مرزباننامه افتادم که: «روزی ماری اژدهاپیکر با صورتی سخت منکر از صحرای شورستان لب تشنه و جگرتافته به طلبِ آبشخور در آن باغ آمد و از آنجا گذر بر خانه موش کرد، چشمش بر آن آرامجای افتاد، دری چنان در بستانسرای گشاده که در امن و نزهت از روضه ارم و عرصه حرم نشان داشت، با خود گفت: روزی نگر که طوطی جانم سوی لبت/ بر بوی پسته آمد و بر شکر اوفتاد». حالا حکایتِ من و ابیاتی که هیچ کم از شکر ندارند:
«شلتاق» به معنای منازعه با کسی در باب دلایل دروغ/ جنگ: در جفا، ابروی شوخِ تو به عالم طاق است/ شیوه تو همه جور و ستم و «شلتاق» است (میرنجاتِ اصفهانی)
«شلتاق» به معنی تهمت/ نزاع شرعی/ همهمه، غوغا: از خطای عارضش هر روز حکمی میرسد/ دوستی با ترکمانان مایه «شلتاق» شد (سنجر کاشی)
«شلتاقکردن» به معنی اجحاف کردن، زورگویی: ز ناله دل مظلوم بر تو میلرزم/ که تُرک چشم تو بسیار میکند شلتاق (ملا شانی تکلو)
«شلتاق» به معنی شرور. غوغا. بهانه گیر. مردم آزار: ندارم غیر نقد دل به کف چیزی خداحافظ/ دچارم با دغلبازی حریف آزار شلتاقی (ارادتخان واضح)
این مقدمه اگرچه بیشتر از آن چه که باید شد اما برای دوبارهخوانی دفتر غزل «شلتاق» غلامرضا طریقی و چرایی نامگزینی این مجموعه میتواند دلیلی باشد. طریقی این دفتر با همه تعلقاتش به طرحِ تغزلی هستی، رنجورتر و رنجیدهتر به نظر میرسد و مشی غالب غزلها متولد فلسفهای خیاموار میباشد که هیچ از ستیز با خویش و با دیگران ترسی ندارد و به تلخی از اختلال در حال و احوال هر که وُ هر چه گلایهمند است. این گلایهمندی مرا یاد قیصر میاندازد؛ همجهانی جبری دو شاعر؛ درست در چهلسالگی. رنجآورتر شدن زندگی، عمیقتر شدن فاصله آرمانها و آرزوها با آدمها، غلبه آفاتِ خودخواهیها و بیتفاوتیها و لمس مستقیم فرومایگیها از مهمترین دلایل پوستاندازی و متغیرالاحوال بودن این دو در آغاز میانسالگی میباشد: «ای بسا مرد که عریان به سیاهی زد و رفت/ مرگ- پوشیده بگویــــــم- به کفنپوشی نیســــــــــت». طریقی در این مجموعه با طرح روایتهایی از جامعه و پرسشهایی ساده خود و دیگران را به پاسخگویی دعوت مینماید.
در این مجموعــــــــــــه، نشانههای بیشـــــــــــتری از رویکردهای کلاسیک غزل در حوزه اجرا و زبان قابل مطالعه است که میتواند متولدِ تعادل و تکامل شاعر تلقی شود. برخورداری از امکانات دیروز و امروز شعر فارسی و پیوندِ معنیدارِ سلوک سعدی و صائب و بیدل با ساز و کار مغازله منزوی و بهمنی و نیستانی میتواند وجه ممیزه «شلتاق» باشد.
معتقدم با تعلق به هر روش و منش نوشتاری، به شکرانه آن که میتوانیم به خواندن غزلی، خود را اندکی از رنجهای روزمرگی بتکانیم، دوبارهخواندن این دفتر را پیشنهاد میدهم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه