با هم به فردایی بهتر می‌اندیشیم


رضا بیات
کارگردان تئاتر
صدای توپ بود و موشک، جعبه جادو را که باز می‌کردی خبر از جنگ بود و کوچه‌ها پر از حجله و پرده عزا. پدران و مادرانی که درگیر تأمین نیازهای اولیه کودکان بودند و سیرکردن شکم‌مان را شکستن شاخ غول می‌دانستند. اگر می‌خندیدیم متهم بودیم به دیوانگی و بی‌خیالی، زشت بود جلوی بزرگ‌ترها خندیدن و بازی کردن، آدم بزرگ‌ها آن موقع اعصاب شان را لای مشکلات و مصایب‌شان گم می‌کردند و بی‌اعصاب به خانه می‌آمدند.
سکوت یاد گرفتیم و خودخوری. جنگ تمام شد، شیرینی‌اش را هم خوردیم اما همان دوران بعدها باز در گوش کودکی‌مان زمزمه کردند اگر پابه‌پای بزرگ‌تر‌ها کار نمی‌کنیم لااقل باری بر دوش‌شان نباشیم؛ نتیجه‌اش شد آدم بزرگ‌هایی که اینک هستیم. بچگی نکرده‌هایی پر از استرس که اعتماد به‌نفس برایمان تعریف نشده است، با حس رها شدگی عجیبی که لای حسرت‌ها و نداشتن‌ها و نبودن‌ها موج می‌زند. سال‌ها گذشت، عده زیادی از آن نسل، حالا پدر یا مادر شده‌ایم.
تحصیل کرده‌ایم، به مدد مدیا و اینترنت با دنیا آشنا شده‌ایم. می‌دانیم روانشناسی چیست، فهمیده‌ایم کودک نیازهایی دارد فراتر از جای خواب و لقمه نانی برای خوردن و تکه لباسی برای پوشیدن. ما همه با هم فهمیده‌ایم بسیاری از مشکلات جامعه‌ از لحاظ قواعد اجتماعی و رفتاری، برآمده از همان محدودیت‌ها و کمبودهای کودکی است. ولی همه با هم به فردایی بهتر می‌اندیشیم، به آدم بزرگ‌هایی مسئولیت پذیر، با اعتماد به‌نفس، آرام، منطقی و آگاه. به‌فکر افتاده‌ایم کودک غذای روحی می‌خواهد، غذای روان می‌خواهد و باید برایش تأمین کنیم، دانسته‌ایم به دنیا آوردن کودک یک امر طبیعی محض نیست، مسیری است انتخابی که تأثیرش بر خانواده، جامعه، کشور و جهان بر هیچ کس پوشیده نیست.
بعد از گذشت سالیان سال، تاریخ باز تکرار شده، این بار به نحو دیگری، باز هم ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند که آدم بزرگ‌ها عصبانی و تحت فشار باشند. شرایط اقتصادی، کرونا، تغییر وضع طبیعت و فشارهای روانی، خانواده‌ها را درتنگنا قرار داده.حالا تصمیم با ماست، می‌توانیم همان مسیر اشتباهی را که برای ما پیموده شده بود، بپیماییم یا بیشتر به فکر دلبندانمان باشیم، نگذاریم شرایط معیشتی و استرس‌های زندگی بر روان کودکانمان تأثیر منفی بگذارد، به فکر شادی، خنده، آموزش و تفریح فرزندانمان باشیم.
آنها مسئول این شرایط نیستند، دلیلش کم و بیش خود ما هستیم. دکمه قرمز کنترل تلویزیون را بزنید و خاموشش کنید، دست فرزندتان را بگیرید و از این دیوارهای قفس‌وار بیرون بزنید. پارک بروید و همبازی کودکانتان شوید. سالن‌های تئاتر ویژه کودکان را پیدا کنید. همه جا هستند. در هر شهری، با کودکتان کودکی کنید. در سالن تئاتر کودک ما بیشتر از هر موقعیت دیگری غرق در تخیل و فانتزی و دنیای رنگی و شاد کودکانه می‌شود. رودرروی شخصیت‌های خیالی و طناز، نفس به نفس فانتزی. کجا می‌توانیم چنین مکانی را بیابیم که فرزندمان بیشتر از هر زمانی شریک در دنیای پر از رنگ، نور، شادی و خیال شود؟ جایی که خودمان هم بتوانیم فارغ از اوضاع جهان، زخم‌های دوران کودکی‌مان را بهبود بخشیم.
تئاتر بالفعل مجموعه‌ای‌ است از داستان‌ کتاب‌ها، جذابیت فیلم‌ها، تفریح و سرگرمی بازی‌ها، آموزش‌های درس‌ها، محبت پدرها و مادرها و خواسته بچه‌ها. آنچه همه خوبان دارد، تئاتر کودک یکجا دارد. سؤال کنید، از خانواده‌هایی که فرزندان شان تماشاگران مداوم نمایش هستند، چقدر اجتماعی‌تر، آرام‌تر، خوشفکرتر، شادتر و بانشاط‌ تر هستند. از 168 ساعت هفته، یک ساعتش را وقت بگذاریم برای دل کودکانمان. چه چیزی زیباتر از خنده‌های قاه قاه کودکانه در سالن نمایش؟


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7681/20/582598/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها