سه شنبه های شعر


رسول پیره
اعتراف‌نامه‌ گیاهِ معطرِ دامنه
 مگر نمی‌دانی؟
شیشه‌ آویشن در عطاری
خودش را لو می‌دهد
من هرجا می‌روم ابرها پیدایم می‌کنند
به باد می‌گویم مرا تعریف کن:
دسته‌ای پرنده
که مدام از این کوه به آن کوه می‌رود
به ابر می‌گویم مرا صدا کن
می‌گوید:
گیاه معطرِ دامنه‌ای
که موقعِ نیایش
خُلقش از ساقه‌ شبدر تنگ است.
 

روایت علاقه در عهد شباب
نگهداری از غم‌های ظریف و بیهوده در پستوی روح
مراقبت از غزلیات شمس
دلجویی از غروبِ دوشنبه‌ها
و دلدادگی به پنجره‌های خانه‌ با تماشای او شروع شد
گذاشتم آفتاب به تنهایی‌ام بتابد
به خانه رفتم و به ترکیبِ فلفل‌ و اسفناج‌
و پیدا کردنِ لغتی مهجور در دستِ دهخدا مشغول شدم
او را به‌ ناگاه دیدم
مطمئنم آن چهره‌ گندمگون
مسیرِ باران‌ها را عوض‌ کرد
علاقه/ مثل آمدنِ سیلِ ناگهان
معماریِ زندگی را به‌هم ریخت
پنهان نمی‌کنم
که شکفتنِ لاله‌ رُخَش
آثارِ عجیبی داشت؛
پنجره‌ها نور بیشتری گرفتند
کتاب‌ها کم‌حرف شدند
و نام‌گذاری گیاهان از همان روز شروع شد
پنهان نمی‌کنم
 که آمدنِ او
کشف آتش در اولین برفِ کوهستان بود
به‌ او که نگاه می‌کردم
سکوتم طولانی‌تر می‌شد یا شادی‌ام؟
غافل بودم
اگر شاخه‌های دو درخت بر هم بیفتند،
کدام زودتر می‌شکنند؟


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7686/9/583032/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها