از دوبارهخوانی شاعرانِ همیشه «محمدجواد محبت»
او که گرم گفتوگوست
ارمغان بهداروند: محمدجواد محبت، معلّم است و به همان صمیمیتِ کلاسِ درس، در شعر هم گرمِ گفتوگوست. محمدجواد محبت متولد1322 است. در زادگاهش کرمانشاه تحصیل کرد و پس از پایان مقطع دیپلم، شغل معلمی را در شهرستان قصرشیرین برگزید. نام او پیش وُ بیش از بسیاری از چهرههای امروز در کارنامه شعر ثبت گردیده است. روزگاری که به استقبال، آثار او در نشریاتی همچون توفیق، خوشه، روشنفکر، دریچه، تهران مصوّر و هفتهنامه مشیر منتشر میگردید و بنمایه اجتماعی شعرهای او به تناسبِ روزگارِ پرمصیبتِ دهه چهل و پنجاه چنان بود که از جانب قلم او احساس خطر شود و مدتی مدید گرفتار بازجوییها و زندانها گردد. سادگی و صراحت و معاصرت زبان شعری محبت، در شناسه کردن نام او مؤثر بود و از او بواسطه همین سادهنویسیها و سادهاندیشیها در جایزه شعر فروغ تقدیر شد. خصیصه غالب شعرهای استاد محمدجواد محبت، معنامحوری است و آن چه را که در همه این سالها نوشته است، زیسته است. دکتر عبدالعلیدستغیب با مرور کارنامه شعری محمدجواد محبت چنین نوشته است که: «اشعار او حتی آنجا که به سبک نو میگراید به سبک کلاسیک جدید تعلق دارد. اگر صفت خاصی به سراینده اختصاص بدهیم باید بگوییم که او شاعری است معناگرا، چرا که او باورهایی محکم و استوار دارد و همین باورهاست که از او شاعری دوستداشتنی ساخته است.» محمدجواد محبت در موطن خویش، «کرمانشاه»، باقی ماند و به تربیت شاعرانی مشغول گردید که بسیاری از آنها اکنون، موفقیت و موقعیت ادبی خود را مدیون معلمی او در ادبیات این سرزمینند.
بهرهمندی کتب درسی از آثار او، مولّد خاطراتی شده است که برای هر کدام از ما میتواند به ارجمندی دوچندان استاد منتهی گردد. نیکیاد او را در این روزها که توجه دوبارهای به شعر کودک و نوجوان معطوف شده است به فال نیک میگیریم و با تقدیم شعر خاطرهانگیز «دو کاج» آرزومند سلامتی و طول عمر حضرتش خواهیم بود.
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده، دو کاج روییدند
سالیان دراز، رهگذران
آن دو را چون دو دوست میدیدند
یکی از روزهای سرد پاییزی
زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاجها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا
خوب درحال من تأمل کن
ریشههایم زخاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی
مردم آزار، از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار
من کجا طاقت تورا دارم
بینوا را سپس تکانی داد
یار بیرحم و بیمروت او
سیمها پاره گشت و کاج افتاد
بر زمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط دید آن روز
انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پیجویی
تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم
راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز
با تبر تکه تکه بشکستند
بهرهمندی کتب درسی از آثار او، مولّد خاطراتی شده است که برای هر کدام از ما میتواند به ارجمندی دوچندان استاد منتهی گردد. نیکیاد او را در این روزها که توجه دوبارهای به شعر کودک و نوجوان معطوف شده است به فال نیک میگیریم و با تقدیم شعر خاطرهانگیز «دو کاج» آرزومند سلامتی و طول عمر حضرتش خواهیم بود.
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده، دو کاج روییدند
سالیان دراز، رهگذران
آن دو را چون دو دوست میدیدند
یکی از روزهای سرد پاییزی
زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاجها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا
خوب درحال من تأمل کن
ریشههایم زخاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی
مردم آزار، از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار
من کجا طاقت تورا دارم
بینوا را سپس تکانی داد
یار بیرحم و بیمروت او
سیمها پاره گشت و کاج افتاد
بر زمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط دید آن روز
انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پیجویی
تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم
راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز
با تبر تکه تکه بشکستند
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه