داستان سوءتفاهمی که باعث سوءتفاهم شد!



ارغوان سادات حسینیان
 نویسنده -۱۴ ساله ‌
خسته و کوفته داشتیم از خونه بابا بزرگم برمی‌گشتیم. نمی‌دانم سر و کارتون تا به حال به میدان آزادی رسیده یا نه ولی من هر چند وقت یک‌بار از اونجا رد می‌شوم. همیشه شلوغ است؛ پر از مسافر‌های خسته تاکسی‌های سبز و نارنجی که هر کدام از راننده‌هایش دارند چایی سردی را که ته فلاسک مونده و مزه تلخی دارد به هم تعارف می‌کنند. بی‌حوصله لم داده بودم به صندلی ماشین و به این فکر می‌کردم که آخه من درباره سوءتفاهم چه داستانی بنویسم؟ از روز شنبه همین جوری داشتم فکر می‌کردم اما انگار فکر کردن با من قهر کرده بود. لب و لوچه‌ام را کج کردم و از مامان پرسیدم «مامان استاد گفته درباره سوءتفاهم بنویسیم. منم هر چی فکر می‌کنم هیچی به مغزم نمی‌رسه؟ چی کار کنم؟»
مامان مثل همیشه خواست که با مثال به من مفهوم سوءتفاهم رو بفهمونه اما من مفهومش رو می‌دونستم منتها نمی‌دونستم چجوری شخصیت‌های داستانم رو دچار سوءتفاهم کنم؟ مامان شروع کرد به مثال زدن...
یکی از شخصیت‌های تمام بابا‌های دنیا اینکه مهم نیست چه کاری اون‌ها فقط می‌تونن روی یک کار تمرکز کنند... مخصوصاً بابای من که وقتی رانندگی می‌کند به هیچ عنوان متوجه اتفاقات داخل ماشین نمی‌شود اون فقط رانندگی می‌کند... لا‌به‌لای مثال‌ها مامان به یک مثال از عدد شیش به زبان انگلیسی رسید. ادامه داد؛ «مثلاً ببین اگر من و تو رو‌به‌روی هم بایستیم و یک عدد شیش انگلیسی رو روی زمین بنویسیم من از این‌ور 9 می‌خونم و تو شیش. هر دو هم داریم درست می‌خونیم به این میگن سوء‌تفاهم و یه مثال دیگه...
اما حرف مامانم ناتمام موند چون بابا این‌دفعه تصمیم گرفت که فقط رانندگی نکند و معترض شد به حرف مامانم که همچین چیزی امکان ندارد و شیش انگلیسی را از هر طرف بخوانی باز هم شیش است.
خلاصه داخل ماشین بحثی شکل گرفت از دو قبیله معتقد به شیش و نُهیان و قبیله‌ای دیگر به نام معترض به شیش و نُهیان!
و خلاصه قرار شد وقتی رسیدیم خانه من و مامان و عرشیا به بابا ثابت کنیم که شیش از یک طرف 9 و طرف دیگر شیش خوانده می‌شود.
بعد از خوردن شام مامانم سعی کرد با نوشتن یک شیش توی تایپ گوشیش این موضوع را به بابا ثابت کند و بابا هم که حالا فهمیده بود منظور مامان چیست معتقد بود که اون فکر کرده که منظور مامان این بوده که شیش رو روی شیشه بنویسیم...
حرف جفتشان درست بوده منتها چون بابا پشت فرمان زیاد دقتی به حرف‌های توی ماشین ندارد متوجه کلمه زمین نشده. حرف بابا هم درست بود اگر شیش را روی شیشه می‌نوشتیم و به جای گذاشتن روی زمین همینجوری نگاهش می‌کردیم دیگر 9 خوانده نمی‌شد نهایتاً شیش برعکس خوانده می‌شد...
بین همین بحث من گفتم «فهمیدم چی بنویسم! داستان سوءتفاهمی که باعث سوءتفاهم شد.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7687/19/583179/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها