زاگرس به سوگ 4 فرزند دیگر خود نشست
جانسوختگان تنگه هایقر
زهرا کشوری
خبرنگار
زاگرس باز هم به سوگ نشست؛ این بار در تنگه هایقر فیروزآباد فارس. آتش و باد همدست شدند و خانوادهای عشایری را داغدار چهار عزیزشان کردند. زنی سوگوار پدر جانبازش، همسرش، پسر نخبهاش و برادرزادهاش شد. این بار آتش در زاگرس دو پدر و دو پسر را همراه با بلوطها، بنهها، کبکها و کیکمها، تیهوها و مارها سوزاند تا یکبار دیگر و به فاصله یک سال دوباره محیط زیست ایران به سوگ زاگرسبانان بنشیند. ناصر بهزادی (پدر)، حامد بهزادی (پسر) و رضا بهزادی (برادرزاده همسر ناصر) و جهانبخش ناصری(پدر همسر ناصر) برای اطفا به کمک هایقر رفتند اما آتش آنها را به دام انداخت و از زاگرس گرفت. سال گذشته نیز زاگرس به عزای هشت زاگرسبانش نشست تا شهدای بلوطبان ایران به ۱۲ نفر برسد هرچند نام و نشانی در بنیاد شهید ندارند. ۳۵ کیلومتری جنوب فیروزآباد میشود تنگه هایقر. آتشی که در چند روز گذشته به جان هایقر افتاد و جان چهار مردش را گرفت یکبار توسط نیروهای منابع طبیعی و مردمی خاموش میشود اما باد دوباره در گوش آتش میوزد و شعلههای سوزان را آنقدر گسترش میدهد که شب هایقر را به آتش میکشاند. نیروهای مردمی تقاضای بالگرد میکنند بالگردها میرسند اما برای خانواده بهزادی حکم نوش داروی بعد از مرگ سهراب را دارند. بهمن ایزدی فعال کهنهکار محیط زیست فارس در گفتوگو با «ایران» میگوید: «نیروهای مردمی قبل از نیروهای منابع طبیعی رسیدند و بخش زیادی از آتش را خاموش کردند.»
او میگوید: «وقتی نیروهای منابع طبیعی رسیدند به ما گفتند آتش در دیگر مناطق هایقر در حال سوختن طبیعت است و اینجا خطری درختان را تهدید نمیکند. ما به منطقه مورد نظر منابع طبیعی رفتیم خبری از آتش نبود اما در دره چند نقطه گرفتار آتش بود. آتش را لکهگیری کردیم.» باد آرام بود و بهنظر میرسید هایقر میرود تا نفس بکشد اما این آرامش قبل از طوفان بود. باد شروع به چرخیدن میکند و آتش رقص مرگ میگیرد. دود روستای چهار قاش را دوره میکند.» ایزدی میگوید: «خانواده ناصری قبل از سوختن با دود خفه شده بودند چون لباس هایشان را درآورده و جلوی دهانشان گرفته بودند. «و زنی در سوگ چهار مردش برای همیشه در هایقر گریه میکند و بالگردها که مثل همیشه دیر رسیدند هرگز نمیتوانند آبی به آتش دل او بیفشانند. ایزدی میگوید: «بالگرد حتی یک آب معدنی با خود نداشت.» صمدنژاد، مدیرکل منابع طبیعی فارس در گفتوگو با «ایران» درباره چرایی دیر رسیدن بالگردها میگوید: «ما آنجا جاده دسترسی داشتیم و نیازی به بالگرد نبود.» فیلمهای منتشر شده نشان از گسترش آتش در مناطق صعب العبور تنگه میدهد که کمتر جاده دسترسی به آنها ختم میشود.»
فعالان هم از نزدیک شدن آتشسوزی به چاههای گاز خبر میدهند. باد آتش را از منطقهای به منطقه دیگر میبرد و شعلهها را روستا به روستا به تن زاگرس میزند. در زمان نوشتن این گزارش صمدنژاد از اطفای حریق آتش خبر میدهد و میگوید: «نیروها در حال پیمایش منطقه هستند.»
خبرنگار
زاگرس باز هم به سوگ نشست؛ این بار در تنگه هایقر فیروزآباد فارس. آتش و باد همدست شدند و خانوادهای عشایری را داغدار چهار عزیزشان کردند. زنی سوگوار پدر جانبازش، همسرش، پسر نخبهاش و برادرزادهاش شد. این بار آتش در زاگرس دو پدر و دو پسر را همراه با بلوطها، بنهها، کبکها و کیکمها، تیهوها و مارها سوزاند تا یکبار دیگر و به فاصله یک سال دوباره محیط زیست ایران به سوگ زاگرسبانان بنشیند. ناصر بهزادی (پدر)، حامد بهزادی (پسر) و رضا بهزادی (برادرزاده همسر ناصر) و جهانبخش ناصری(پدر همسر ناصر) برای اطفا به کمک هایقر رفتند اما آتش آنها را به دام انداخت و از زاگرس گرفت. سال گذشته نیز زاگرس به عزای هشت زاگرسبانش نشست تا شهدای بلوطبان ایران به ۱۲ نفر برسد هرچند نام و نشانی در بنیاد شهید ندارند. ۳۵ کیلومتری جنوب فیروزآباد میشود تنگه هایقر. آتشی که در چند روز گذشته به جان هایقر افتاد و جان چهار مردش را گرفت یکبار توسط نیروهای منابع طبیعی و مردمی خاموش میشود اما باد دوباره در گوش آتش میوزد و شعلههای سوزان را آنقدر گسترش میدهد که شب هایقر را به آتش میکشاند. نیروهای مردمی تقاضای بالگرد میکنند بالگردها میرسند اما برای خانواده بهزادی حکم نوش داروی بعد از مرگ سهراب را دارند. بهمن ایزدی فعال کهنهکار محیط زیست فارس در گفتوگو با «ایران» میگوید: «نیروهای مردمی قبل از نیروهای منابع طبیعی رسیدند و بخش زیادی از آتش را خاموش کردند.»
او میگوید: «وقتی نیروهای منابع طبیعی رسیدند به ما گفتند آتش در دیگر مناطق هایقر در حال سوختن طبیعت است و اینجا خطری درختان را تهدید نمیکند. ما به منطقه مورد نظر منابع طبیعی رفتیم خبری از آتش نبود اما در دره چند نقطه گرفتار آتش بود. آتش را لکهگیری کردیم.» باد آرام بود و بهنظر میرسید هایقر میرود تا نفس بکشد اما این آرامش قبل از طوفان بود. باد شروع به چرخیدن میکند و آتش رقص مرگ میگیرد. دود روستای چهار قاش را دوره میکند.» ایزدی میگوید: «خانواده ناصری قبل از سوختن با دود خفه شده بودند چون لباس هایشان را درآورده و جلوی دهانشان گرفته بودند. «و زنی در سوگ چهار مردش برای همیشه در هایقر گریه میکند و بالگردها که مثل همیشه دیر رسیدند هرگز نمیتوانند آبی به آتش دل او بیفشانند. ایزدی میگوید: «بالگرد حتی یک آب معدنی با خود نداشت.» صمدنژاد، مدیرکل منابع طبیعی فارس در گفتوگو با «ایران» درباره چرایی دیر رسیدن بالگردها میگوید: «ما آنجا جاده دسترسی داشتیم و نیازی به بالگرد نبود.» فیلمهای منتشر شده نشان از گسترش آتش در مناطق صعب العبور تنگه میدهد که کمتر جاده دسترسی به آنها ختم میشود.»
فعالان هم از نزدیک شدن آتشسوزی به چاههای گاز خبر میدهند. باد آتش را از منطقهای به منطقه دیگر میبرد و شعلهها را روستا به روستا به تن زاگرس میزند. در زمان نوشتن این گزارش صمدنژاد از اطفای حریق آتش خبر میدهد و میگوید: «نیروها در حال پیمایش منطقه هستند.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه