بادبان‌های برچیده یک مهاجر


سلمان یداللهی
نویسنده
مروری بر رمان «مهاجر مرجوعی»/ محمدرضا ذوالعلی/ نشر ارشدان
جهان امروز با همه‌ گستردگی جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی همواره از تفاوت‌ها و تبعیض‌ها در توزیع ثروت، عدالت و آزادی‌های اجتماعی در پهنه‌ خود رنج برده است و انسان‌ها را در مقطعی از زندگی خویش به امید سرنوشتی مطلوب، ناگزیرِ به جست‌وجوی آن رهسپار دیاری دیگر می‌کند. داستان مهاجرت و مهاجران غیرقانونی تا بوده روایت درد بوده است و غمنامه‌ای بی‌پایان.                  
رمان «مهاجر مرجوعی» سفرنامه همین آدم‌هاست، مهاجرانی که برای گریز از یک واماندگی‌ ناچار از تن دادن به درماندگی‌های بسیار می‌شوند و دنیای آنان به جبر زمان یا جبران نداشته‌ها دستخوش تغییرات ناخواسته می‌گردد. گوناگونی آدم‌های قصه در مهاجر مرجوعی چه به لحاظ ملیت، خصوصیات فرهنگی، سیاسی، اعتقادی و چه به لحاظ ویژگی‌های فردی و روابط اجتماعی، آنچنان درهم تنیده می‌شود که انگار از یک سامان و به درمان یک درد مشترک، آواره جهان پیش رو شده‌اند و نویــــسنده بی آنکه در توصیــــف شخصیــــــــت‌هــــــــای داستان، اولویت بندی خاصی در ذهن خود ترسیم کرده باشد، به سعی خود خواسته حال و احوال اکنون و گذشته آنان را به فراخور قرار گیری در موقعیت‌های مختلف در طول این سفرِ طولانی با خواننده در میان بگذارد‌.
عنوان «مهاجر مرجوعی» حتی با طنز درآمیخته با آن، ذهن خواننده را به بازخوانی یک سوژه تکراری گره می‌زند، اما محمدرضا ذوالعلی با تکیه بر قابلیت‌های زبانی و فرم روایی قصه و پرداختن به خرده روایت‌ها که انگار آمده‌اند در فرصت‌های ایستاییِ قصه و بلاتکلیفیِ مهاجران، خواننده را از دور شدن از احوال آدم‌ها باز دارند و به بازخوانی زندگی مشقت بار آنان فرا خوانند، روایت تازه‌ای از مهاجرت غیرقانونی را ارائه می‌دهد.
به‌کارگیری مناسب عنصر غافلگیری در بزنگاه‌هایی از رمان و اوج آن در بخش پایانی که کام راوی و خواننده را تلخ می‌کند درست همان جایی اتفاق می‌افتد ‌که باید؛ درست همانجایی که فرجام خوش این راه می‌توانست آغاز زیستی مقبول برای راوی باشد. به قول «مارگوت بیگل»:
پس از سفرهای بسیار/ و عبوراز فراز و فرود امواج این دریای طوفان‌خیز/ بر آنم که در کنار تو لنگر افکنم/ بادبان برچینم/ پارو وا نهم/ سُکان رها کنم/ به خلوت لنگرگاهت درآیم/ و در کنارت پهلو گیرم/ آغوشت را بازیابم/ استواری امن زمین را/ زیر پای خویش.
اما...
مرور مجدانه مؤلفِ «نامه‌هایی به پیشی» و بولوار پارادیس و اثر تحسین شده «افغانی کِشی»، در «مهاجر مرجوعی» فرصت مغتنمی است‌ برای دوستداران رمان ایرانی.



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7693/12/583790/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها