فرید قادرپناه، نویسنده و کارگردان «درخت شیشهای آلما» در گفتوگو با «ایران»:
تئاتر تفریح نیست، شغل ماست
«درخت شیشهای آلما» نام نمایشی است به نویسندگی و کارگردانی فرید قادرپناه، با بازی کاوه مرحمتی، آذین نظری، آیدین بهاری، کامیار دریاکناری و سحر خرمنژاد که از روز پنجشنبه 11 شهریور تا 31 شهریور در عمارت نوفللوشاتو روی صحنه خواهد بود.
در خلاصه داستان «درخت شیشهای آلما» آمده است: «کتابی به دست یک زوج جوان و عاشق میرسد که صفحه اول آن نوشته شده: «بعد از ورقزدن این صفحه زندگی شما تغییر خواهد کرد. لطفاً با احتیاط ورق بزنید.» نمایشی با داستانی سوررئال و شیوه اجرایی رئال، یک زندگی عادی که دچار تحولی غیرعادی میشود.» قادرپناه در خصوص زمان نگارش این متن به روزنامه ایران میگوید: «تیر 1399 بود که شروع به نگارش متن «درخت شیشهای آلما» کردم. ایده شکلگیری آن نیز وقتی شکل گرفت که سالن جدید تماشاخانه نوفللوشاتو در حال ساخت بود و مدیریت تماشاخانه تمام تلاشش را کرد تا درختهای موجود در ملک را حفظ کند. یکی از این درختان در انتهای سالن نمایش بود و همین درخت باعث نوشته شدن «درخت شیشهای آلما» شد.» او با اشاره به درختی که نقطه شروع «درخت شیشهای آلما» را شکل داد، میافزاید: «این اتفاق اساساً پیش از آن رخ داد که به داستان فکر کرده باشم. یکی از دغدغههای من این است که آیا سرانجام میتوانم متنی عاشقانه بنویسم یا نه؟ و هرچند در «درخت شیشهای آلما» هم نتوانستم اما شروع ماجرا اینگونه بود که گمان کردم این درخت میتواند مفهوم خوب برای نوشتهشدن چنین طرحی باشد.»
قادرپناه در پاسخ به این سؤال که آیا به زعم خودش نتوانسته است «درخت شیشهای آلما» را به متنی عاشقانه نزدیک کند و به عقیده بازیگرانش چنین اتفاقی رخ داده است یا خیر هم توضیح میدهد: «نه چون اساساً فضا عوض شد. بسیار دوست دارم کاری لطیف، شاعرانه و عاشقانه با چفتوبست درست بنویسم اما متأسفانه هنوز موفق نشدهام. کاری که گمان میکنم بسیار دشوار است و برای من دشوارتر چون نمیخواهم از نقاط عطفی مانند جدایی در آن استفاده کنم و دوست دارم سیرِ عاشقانه یک رابطه را به تصویر بکشم که در نبود نقاط عطفی مانند آنچه اشاره کردم، دشوارتر هم میشود. بههمین خاطر بود که «درخت شیشهای آلما» با وجود تصور اولیهام، بهسمتی دیگر رفت؛ قصهای سوررئال با شیوه اجرایی رئال. یک زندگی عادی که دچار تحولی غیرعادی میشود.»
او در خصوص زمان آغاز تمرینها و روند گرفتن نوبت اجرا هم میافزاید: «تصمیم برای اجرای این نمایش از آذرماه سال قبل شکل گرفت و تصورمان این بود که از اوایل ۱۴۰۰ بحران کرونا کمرنگتر میشود و با وضعیت بهتری در زمینه کنترل آن روبهرو میشویم اما متأسفانه از همان ابتدای سال با تعطیلی سالنهای تئاتر مواجه شدیم و اجرایمان به اردیبهشت موکول شد که باز هم به تعویق افتاد. در نهایت تصمیم گرفتیم اجرا را به شهریورماه بیندازیم به خیال این که دیگر تا این زمان وضعیت کرونا بهتر شده است که متأسفانه همچنان با این بحران دست به گریبانیم.»
نویسنده و کارگردان «درخت شیشهای آلما» در پاسخ به این سؤال که با توجه به این که سامانه نوبت دهی واکسیناسیون برای تمام هنرمندان بالای ۴۰ سالی که کد ملی آنها از سوی صندوق اعتباری هنر به مرکز فناوری اطلاعات وزارت بهداشت ارسال شده، باز شده است، آیا اساساً او و گروهش عضو صندوق اعتباری هنر هستند که بتوانند با تغییر بازه گروه سنی و رسیدن نوبت به جوانترها امیدوار به واکسینهشدن باشند یا خیر هم توضیح میدهد: «واقعیت این است که خودِ من هم پیش از این عضو صندوق اعتباری هنر نبودم و به تازگی ثبتنام کردهام و میتوانم بگویم 90 درصد اعضای گروهمان عضو این صندوق نیستند؛ کسانی که در پشت صحنه کار میکنند و جوانانی که اساساً از شرایط عضویت در صندوق اعتباری هنر برخوردار نیستند. به گونهای که گروه طراحانمان که از چهرههای شناخته شدهاند از این مزیت برخوردارند اما عوامل اجراییشان و مجریانشان نه. این مشکلی است که وجود دارد و نمیتوان انکارشان کرد که ظاهراً این عزیزان که برپایی یک نمایش به همتشان وابسته است برای تزریق واکسن در هیچ کدام از دستهبندیهای شامل حال هنرمندان نمیگنجند.»
قادرپناه در جواب این سؤال که اساساً انگیزهاش از روی صحنه بردن تئاتر در چنین شرایطی چیست، ادامه میدهد: «من میخواهم ثابت کنم تئاتر تفریح نیست. تئاتر شغل است. اکنون در «درخت شیشهای آلما» یک گروه 30 نفره در حال کارند و امیدوار به این که امورات زندگیشان را از این طریق بگذرانند. من در برابر سؤال «چه لزومی دارد که اکنون و در این شرایط روی صحنه بروید؟!» میپرسم آیا اهالی تئاتر نیازی به کار کردن برای گذران زندگیشان ندارند؟! آیا شغلشان را به چشم تفریحشان میبینید و گمان میکنید در حال خوشگذرانیاند؟! آیا سایر شاغلان در دیگر مشاغل نیاز به کار کردن ندارند که ما نداشته باشیم؟!»
او در این مورد که آیا نگران عدم اقبال تماشاگر و نیامدنش به سالن برای تماشای اجرا در شرایطی که روزانه بالای 600 نفر از آدمها در اثر ابتلا به کرونا جان میدهند، هست یا خیر هم میگوید: «دغدغه آمدن یا نیامدن تماشاگر به سالن، دغدغه امروز ما نیست و آنقدر همیشگی بوده است که پوستمان کلفت شده است. آنچه میگویم، نه حرف من که شهادت مخاطبانی است که کارهای قبلیام را دیدهاند و از آنها راضی بودهاند اما معضل تماشاگر برای یک گروه جوان بدون چهره با وجود برخورداری اثرشان از کیفیت مناسب، معضل امروز ما نیست و در گذشته هم بوده است.
با این حال گمان میکنم «درخت شیشهای آلما» بواسطه سطح کیفیاش که از آن دفاع میکنم و همینطور تشنگی مخاطبان بخصوص خود اهالی تئاتر و دانشجویان این رشته برای تماشای تئاتر پس از یک سال و خردهای که پر از تعطیلی و بازگشایی مکرر سالنهای نمایش بود و همچنان ادامه دارد، تماشاگر داشته باشد. هرچند که رویدادهای اخیر اثبات کرده که ممکن است آنچه رخ میدهد برخلاف پیشبینیهای ما باشد.»
قادرپناه همچنین در مورد این که تا این لحظه کمک هزینهای از اداره کل هنرهای نمایشی دریافت کرده است یا خیر هم گفت که هنوز مبلغی دریافت نکرده اما قولهایی داده شده است که چنین اتفاقی رخ دهد.
در خلاصه داستان «درخت شیشهای آلما» آمده است: «کتابی به دست یک زوج جوان و عاشق میرسد که صفحه اول آن نوشته شده: «بعد از ورقزدن این صفحه زندگی شما تغییر خواهد کرد. لطفاً با احتیاط ورق بزنید.» نمایشی با داستانی سوررئال و شیوه اجرایی رئال، یک زندگی عادی که دچار تحولی غیرعادی میشود.» قادرپناه در خصوص زمان نگارش این متن به روزنامه ایران میگوید: «تیر 1399 بود که شروع به نگارش متن «درخت شیشهای آلما» کردم. ایده شکلگیری آن نیز وقتی شکل گرفت که سالن جدید تماشاخانه نوفللوشاتو در حال ساخت بود و مدیریت تماشاخانه تمام تلاشش را کرد تا درختهای موجود در ملک را حفظ کند. یکی از این درختان در انتهای سالن نمایش بود و همین درخت باعث نوشته شدن «درخت شیشهای آلما» شد.» او با اشاره به درختی که نقطه شروع «درخت شیشهای آلما» را شکل داد، میافزاید: «این اتفاق اساساً پیش از آن رخ داد که به داستان فکر کرده باشم. یکی از دغدغههای من این است که آیا سرانجام میتوانم متنی عاشقانه بنویسم یا نه؟ و هرچند در «درخت شیشهای آلما» هم نتوانستم اما شروع ماجرا اینگونه بود که گمان کردم این درخت میتواند مفهوم خوب برای نوشتهشدن چنین طرحی باشد.»
قادرپناه در پاسخ به این سؤال که آیا به زعم خودش نتوانسته است «درخت شیشهای آلما» را به متنی عاشقانه نزدیک کند و به عقیده بازیگرانش چنین اتفاقی رخ داده است یا خیر هم توضیح میدهد: «نه چون اساساً فضا عوض شد. بسیار دوست دارم کاری لطیف، شاعرانه و عاشقانه با چفتوبست درست بنویسم اما متأسفانه هنوز موفق نشدهام. کاری که گمان میکنم بسیار دشوار است و برای من دشوارتر چون نمیخواهم از نقاط عطفی مانند جدایی در آن استفاده کنم و دوست دارم سیرِ عاشقانه یک رابطه را به تصویر بکشم که در نبود نقاط عطفی مانند آنچه اشاره کردم، دشوارتر هم میشود. بههمین خاطر بود که «درخت شیشهای آلما» با وجود تصور اولیهام، بهسمتی دیگر رفت؛ قصهای سوررئال با شیوه اجرایی رئال. یک زندگی عادی که دچار تحولی غیرعادی میشود.»
او در خصوص زمان آغاز تمرینها و روند گرفتن نوبت اجرا هم میافزاید: «تصمیم برای اجرای این نمایش از آذرماه سال قبل شکل گرفت و تصورمان این بود که از اوایل ۱۴۰۰ بحران کرونا کمرنگتر میشود و با وضعیت بهتری در زمینه کنترل آن روبهرو میشویم اما متأسفانه از همان ابتدای سال با تعطیلی سالنهای تئاتر مواجه شدیم و اجرایمان به اردیبهشت موکول شد که باز هم به تعویق افتاد. در نهایت تصمیم گرفتیم اجرا را به شهریورماه بیندازیم به خیال این که دیگر تا این زمان وضعیت کرونا بهتر شده است که متأسفانه همچنان با این بحران دست به گریبانیم.»
نویسنده و کارگردان «درخت شیشهای آلما» در پاسخ به این سؤال که با توجه به این که سامانه نوبت دهی واکسیناسیون برای تمام هنرمندان بالای ۴۰ سالی که کد ملی آنها از سوی صندوق اعتباری هنر به مرکز فناوری اطلاعات وزارت بهداشت ارسال شده، باز شده است، آیا اساساً او و گروهش عضو صندوق اعتباری هنر هستند که بتوانند با تغییر بازه گروه سنی و رسیدن نوبت به جوانترها امیدوار به واکسینهشدن باشند یا خیر هم توضیح میدهد: «واقعیت این است که خودِ من هم پیش از این عضو صندوق اعتباری هنر نبودم و به تازگی ثبتنام کردهام و میتوانم بگویم 90 درصد اعضای گروهمان عضو این صندوق نیستند؛ کسانی که در پشت صحنه کار میکنند و جوانانی که اساساً از شرایط عضویت در صندوق اعتباری هنر برخوردار نیستند. به گونهای که گروه طراحانمان که از چهرههای شناخته شدهاند از این مزیت برخوردارند اما عوامل اجراییشان و مجریانشان نه. این مشکلی است که وجود دارد و نمیتوان انکارشان کرد که ظاهراً این عزیزان که برپایی یک نمایش به همتشان وابسته است برای تزریق واکسن در هیچ کدام از دستهبندیهای شامل حال هنرمندان نمیگنجند.»
قادرپناه در جواب این سؤال که اساساً انگیزهاش از روی صحنه بردن تئاتر در چنین شرایطی چیست، ادامه میدهد: «من میخواهم ثابت کنم تئاتر تفریح نیست. تئاتر شغل است. اکنون در «درخت شیشهای آلما» یک گروه 30 نفره در حال کارند و امیدوار به این که امورات زندگیشان را از این طریق بگذرانند. من در برابر سؤال «چه لزومی دارد که اکنون و در این شرایط روی صحنه بروید؟!» میپرسم آیا اهالی تئاتر نیازی به کار کردن برای گذران زندگیشان ندارند؟! آیا شغلشان را به چشم تفریحشان میبینید و گمان میکنید در حال خوشگذرانیاند؟! آیا سایر شاغلان در دیگر مشاغل نیاز به کار کردن ندارند که ما نداشته باشیم؟!»
او در این مورد که آیا نگران عدم اقبال تماشاگر و نیامدنش به سالن برای تماشای اجرا در شرایطی که روزانه بالای 600 نفر از آدمها در اثر ابتلا به کرونا جان میدهند، هست یا خیر هم میگوید: «دغدغه آمدن یا نیامدن تماشاگر به سالن، دغدغه امروز ما نیست و آنقدر همیشگی بوده است که پوستمان کلفت شده است. آنچه میگویم، نه حرف من که شهادت مخاطبانی است که کارهای قبلیام را دیدهاند و از آنها راضی بودهاند اما معضل تماشاگر برای یک گروه جوان بدون چهره با وجود برخورداری اثرشان از کیفیت مناسب، معضل امروز ما نیست و در گذشته هم بوده است.
با این حال گمان میکنم «درخت شیشهای آلما» بواسطه سطح کیفیاش که از آن دفاع میکنم و همینطور تشنگی مخاطبان بخصوص خود اهالی تئاتر و دانشجویان این رشته برای تماشای تئاتر پس از یک سال و خردهای که پر از تعطیلی و بازگشایی مکرر سالنهای نمایش بود و همچنان ادامه دارد، تماشاگر داشته باشد. هرچند که رویدادهای اخیر اثبات کرده که ممکن است آنچه رخ میدهد برخلاف پیشبینیهای ما باشد.»
قادرپناه همچنین در مورد این که تا این لحظه کمک هزینهای از اداره کل هنرهای نمایشی دریافت کرده است یا خیر هم گفت که هنوز مبلغی دریافت نکرده اما قولهایی داده شده است که چنین اتفاقی رخ دهد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه