بازسازی «پیمان آتلانتیک» با ساز و کارهایی جدید



گونتر هلمن و چارلز. ا. کوپچان
تحلیلگران سیاسی
‌مترجم: وصال روحانی
«پیمان آتلانتیک» دوران ناآرامی را سپری می‌کند. مدیریت ضعیف جو بایدن بر موضوع خروج سربازان امریکایی از خاک افغانستان، نارضایتی شدید اروپایی‌ها از همین مسأله، قرارداد زیردریایی هسته‌ای با استرالیا و انتخابات پارلمانی سرنوشت‌ساز و قریب‌الوقوع در آلمان، مسائلی هستند که نوعی عیارسنجی تازه را از «پیمان» مذکور طلب می‌کند.
هشت ماه پیش که بایدن در امریکا به قدرت رسید، تصور می‌شد پیمان آتلانتیک تجدید حیات یافته اما واقعیت امر این است که میزان توجه مردم و حتی نهادهای سیاسی به مسائل فراملی و سیاست‌های جهان‌گسترانه در سطح امریکا به حداقل رسیده است. بایدن به سان سلف خود، دونالد ترامپ معتقد است که باید از هزینه‌های کلان به بهای برقراری امنیت در نقاط دوردست پرهیز کرد. اگر ترامپ این را فقط در حرف‌های خود تجلی بخشید، بایدن آن را در افغانستان اجرایی کرده و بزودی در خاک عراق هم محقق خواهد کرد. اما آنچه سبب شده صرفه‌جویی در مخارج نظامی در خاورمیانه اثر عکس بدهد، نحوه حقارت‌بار خروج نیروهای امریکایی و پوچ جلوه کردن وعده‌های بایدن درخصوص تمرکز امریکا روی هدف بعدی‌اش، چین است.
پیمان آتلانتیک حتی همتاها و شرکای خود را نیز همانند خویش در موضع ضعف و محتاج به بازنگری در بنیادها و اساس کار خود می‌بیند. بارزترین آنها، اتحادیه اروپاست که نه تنها چند عضو سال‌های طولانی‌اش به آن پشت کرده‌اند، بلکه بیماری کرونا و تبعات آن از شعاع عملکرد مفید آن بشدت کاسته است. این سلسله مسائل اتحادیه اروپا  را به جایی رسانده که هیچ نشانی از فراگیری و تسلط سابق خود بر پهنه اروپا ندارد و با غروب نسبی امپراتوری صنعتی آلمان، با روزهای تیره‌تری مواجه است. اگر پیمان آتلانتیک باید تجدید قوا کند، به این سبب هم هست که چین دیگر به جهان‌گشایی‌های اقتصادی قناعت نمی‌ورزد و شروع به بازی بزرگ سیاسی و حتی نظامی در سطح اروپا کرده و با وعده جاده‌سازی و تسهیل راه‌های مواصلاتی به چند کشور این قاره نفوذ کرده است.
در چنین هنگامه‌ای مدیران پیمان آتلانتیک ابتدا باید به اعضای خود یادآور شوند که تنها راه برای قدرت گرفتن مجددشان، بازگشت به شالوده این اتحاد و انجام تعهداتشان در قبال آن است. پس از آن نیز امریکا و ناتو باید در مورد نحوه همکاری‌ها، به بررسی مجدد بنشینند و اعضای این نهاد نظامی را قانع کنند که امریکا از این پس پولی را صرف حفظ و تقویت نهادی نخواهد کرد که اروپا بیشترین سود را از آن می برند. پیش‌تر آلمان نه تنها با صنایع پیشرو خود به کل اقتصادهای درمانده اروپا پول و نیرو می‌بخشید، بلکه در ناتو نیز بیشترین حضور را به لحاظ توانمندی‌های نظامی داشت ولی با غروب زمامداری 16 ساله آنگلا مرکل و روی کار آمدن جانشینانی که  شیوع «کووید19» آنها و طیف عملشان را بشدت محدود کرده، ناتو به اتحاد و همکاری بیشتری بین کل اعضای خود محتاج است تا از این طریق روی پای خود بایستد و دائماً از پیمان آتلانتیک درخواست نکند عصای دستش در سخت‌ترین روزهای حیات اروپا در قرن بیست و یکم باشد.
همه اینها البته آرزوهایی است که شاید تحقق‌ناپذیر باشد زیرا «امریکای جو بایدن» چنان ضربه خورده و زخمی است که بیش از پرداختن به نیازهای چند سازمان فراملی خود یا لزوم تقویت پیمان‌های بین‌المللی، ابتدا باید ساختار سست شده نهادهای اصلی خود را تقویت کند. شاید هم قدم اول را باید همین اروپای تضعیف شده بردارد. به‌هر صورت اگر پیمان آتلانتیک نتواند از همیاری نیروهای اروپایی و سایر شرکای غربی‌اش بیش از پیش بهره‌مند شود، نه فقط بایدن که کل جهان غرب در بازی قدرتی که با چین و روسیه دارد، شکست‌های بدتر و بزرگ‌تری را متحمل خواهد شد.
منبع: Project Syndicate

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7729/4/587350/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها