سه گام اساسی که برای «سیاستگذاری فرهنگی» جامعه امروزمان باید برداشته شود؟

بازسازی فضای فرهنگی به کمک «نظام دانایی»


دکتر قاسم پورحسن
استاد فلسفه و هیأت علمی دانشگاه علامه ‎طباطبایی
فرهنگ سه بنیان مهم دارد که متأسفانه ما آنچنان که باید با این بنیان‎ها آشنا نیستیم. نخست، آگاهی درست از میراث و سنت فرهنگی ما است. واقعیت این است که ما در فهم و بازخوانی میراث‎مان کارنامه قابل قبولی نداریم و بدون تردید، پیامد این غفلت، چیزی جز غارت فرهنگ و میراث ایران زمین نخواهد بود.نکته دوم، نگاه به آینده است؛ بدین معنا که در جریان سیاستگذاری فرهنگی، ضمن پرداخت به وضعیت کنونی جامعه، جایگاه فرهنگ ایران در 20- 30 سال آینده را نیز محل تأمل قرار دهیم؛ در واقع بررسی کنیم که در آینده چه فهمی از فرهنگ خواهیم داشت و اولویت‏‌های فکری و فرهنگی ایران در دنیای اسلام چه خواهد بود؟ به‌ نظر می‎رسد که اکنون در این زمینه چندان وضعیت رضایت‎بخش و مطلوبی نداریم.
نکته سوم، داشته‏‌های اکنون و معاصرت ما است. متولیان حوزه فرهنگ، باید از توانایی و آگاهی لازم برای استفاده از ظرفیت‎های فکری و فرهنگی جامعه برخوردار باشند و بتوانند با آنها ارتباط صحیحی برقرار کنند، در غیر این صورت، ما براحتی امکان‎ها و ظرفیت‎های عرصه فرهنگی‎مان را از دست خواهیم داد. واقعیت این است که آینده خود به خود ساخته نمی‎شود. آینده، بدون «میراث» و «اهتمام به اکنون» سامان نمی‎یابد.
همه جوامع در پنجاه سال اخیر، به اهمیت بنیادین فرهنگ پی برده‎اند و کوشش‎های بسیاری در این زمینه داشته‎اند. تا آنجایی که به‌عنوان مثال کشور ترکیه در پی غفلت ما از میراث‌مان، حجم وسیعی از آنها را به‌ نام و فرهنگ خود ثبت کرده است؛ از تندیس ابن‌سینا گرفته که در دانشگاه آنکارا با عنوان «حکیم بزرگ ترک» نام‎گذاری شده است!! تا جشن‎های مربوط به فارابی و....واقعیت این است که فرهنگ یک جامعه «هویت» و «آینده» آن جامعه است. کشورهایی که اهمیت فرهنگ را دریافته‎اند، فرهنگ و کار فرهنگی را در اولویت برنامه‎ریزی‎ها و سیاستگذاری‎هایشان قرار داده‎اند.
در این فضا باید پرسید که ما چقدر توانسته‎ایم آنچنان که شایسته است، اهتمام به فرهنگ کرده و به کوشش‎هایمان در سیاستگذاری فرهنگی سامان دهیم.
در سیاستگذاری فرهنگی نباید میان «قدرت» و «اندیشه» جدایی انداخت. بنابراین، باید ابتدا بیندیشیم، بعد اندیشه‌ها را به‌عمل درآوریم، وقتی «اندیشه» را کنار می‎گذاریم یا در حاشیه قرار می‎دهیم نظام دانایی نمی‎تواند به فرهنگ کمکی کند.
پس سیاستگذاری فرهنگی تابعی از اندیشیدن است، البته اندیشیدن در باب فرهنگ نباید تقلیل‌گرایانه و خُردگرایانه باشد، نگاه‎های جامعه‎شناسانه خُردنگرانه است، به ابژه و وضع اکنون نگاه می‎کند. ولی یک فیلسوف به آینده نظر دارد؛ اینکه فرهنگ ایران چه خواهد شد؟ مادامی که یک جامعه معطوف به آینده شود، می‎تواند از وضع کنونی‎اش بهره ببرد.
بنابراین، اگر می‎خواهیم سیاستگذاری فرهنگی کنیم باید سه گام مهم را برداریم؛ نخست بازخوانی میراث فرهنگی؛ چرا که میراث، وجوه سپری شده یا آب راکد نیست، میراث هر جامعه برخوردار از «حیث وجودی» است. باید آینده را در میراث و سنت آن جامعه جست‎وجو کرد. به‌همین دلیل باید برگردیم و داشته‎هایمان را بازخوانی کنیم. دوم، اهتمام به آینده است. متأسفانه ما هنوز «اندیشیدن در باب آینده» را آغاز نکرده‎ایم و سوم، شناخت درست از ظرفیت‏‌های اکنون در حوزه فرهنگ و استفاده از آنها است.
 بی‎تردید سه مؤلفه «میراث فرهنگی‎مان»، «ظرفیت‏‌های اکنون عرصه فرهنگی کشور» و «توجه به آینده» مقومات مهمی هستند که در حوزه اندیشه باید به تأمل گذاشته شود و دستاوردهای آن بتواند بنیان‏‌هایی را برای سیاستگذاری فرهنگی کشورمان شکل دهد.




آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7729/8/587366/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها