در افسون قصهها
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
در ابتدای کتاب یک جمله نوشته شده: «پروازهای طبیعی ذهن انسان نه از لذت به لذت که از امید به امید است.» این حرفی است از ساموئل جانسون که در ابتدای کتاب «روایت و کنش جمعی» نوشته فردریک دبلیو میر آمده است. کتابی که الهام شوشتریزاده ترجمه کرده و نشر اطراف هم آن را منتشر کرده است.
یک نگاه کلی اگر به این کتاب بکنیم میبینیم کتابی است که بسیاری از مفاهیم در دو حوزه هنر و علوم اجتماعی را با یکدیگر همراه کرده و با سادهترین شکل ممکن آنها را تشریح کرده است. درواقع ساده کردن امر پیچیده کاری است که این کتاب دنبال کرده و میخواهد به شکلی که همه فهم باشد مفاهیم کلیدی این دو حوزه را شرح بدهد. برای همین است که خواندن این کتاب بسیار راحت است و شما میتوانید با آن خیلی خوب پیش بروید.
اما این کتاب همانطور که در جلدش آمده میخواهد بگوید که «چرا فراخوانهای اجتماعی و سیاسی به داستان نیاز دارند.» و همین میشود پایه این کتاب تا با ما این مسأله را در میان بگذارد که قصه همه چیز است. حتی اگر شما فعالیت سیاسی و اجتماعی داشته باشید باز هم به قصه نیاز دارید. قصه شما را زودتر به هدفتان میرساند. همانطور که از ابتدای زندگی بشر هم این قصه کارکردی عجیب دارد. مثلاً اساطیر را که نگاه کنیم همهشان قصه دارند یعنی انسانهای باستان هم برای اینکه به همه نشان دهند خلقت چه آغازی داشته از قصه استفاده کردهاند و اینکه انسان ذاتاً انسانی قصهگو است. یا وقتی حتی به یکی از خاستگاههای تئاتر رجوع میکنیم میبینیم تئاتر هم ممکن است از قصه و قصهگویی بهوجود آمده باشد. همانوقتهایی که آدمیان دور آتش مینشستند و روایتها و قصههایشان برای یکدیگر پایهای میشود برای ظهور تئاتر. اصلاً میشود گفت همه چیز قصه است. اینطوری است که این کتاب پا میگذارد به قصه و آدم را با خودش همراه میکند و میگوید که از قصه غافل نشوید.
یکی از فصلهای خواندنی این کتاب آنجایی است که از افسون قصهها میگوید. کتاب میخواهد به ما بگوید که این افسونی را که در قصه وجود دارد نمیتوان براحتی از کنارش گذشت و همین است که باعث میشود کنشهای سیاسی و اجتماعی هم با آن همراه شوند. سیاستمدارانی که برای تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب از همین افسون قصهها استفاده میکنند و در راستای موفقیت گام بر میدارند. فعالان اجتماعیای که برای مخاطبین خود با قصهها راه و هدف خودشان را تشریح میکنند و باعث ایجاد تحرک و کنش جمعی میشوند. افسونی که باعث تسخیر ذهن میشود و عواطف انسانی را تحریک میکند. مثلاً در نمونه شرقیاش اگر بخواهیم نمونه درخشانی پیدا کنیم به سراغ کتاب «هزار و یکشب» میرویم. کتابی که در آن شهرزاد برای نجات دادن جان خود و دیگران دست به قصهپردازی میزند و زندگی بسیاری آدم را نجات میدهد. این تأثیر قصه است. این افسون قصه است. افسونی است که شما را میتواند ساعتها در سینما میخکوب کند یا در سالنهای تئاتر یا جلوی تلویزیون بنشاند. این جمله از کلیفرد گیرتز که در این کتاب آمده جمله جذابی است برای پایان این ستون که: «سیاست هر قومی همانی است که در خیالش میپروراند.»
داستاننویس
در ابتدای کتاب یک جمله نوشته شده: «پروازهای طبیعی ذهن انسان نه از لذت به لذت که از امید به امید است.» این حرفی است از ساموئل جانسون که در ابتدای کتاب «روایت و کنش جمعی» نوشته فردریک دبلیو میر آمده است. کتابی که الهام شوشتریزاده ترجمه کرده و نشر اطراف هم آن را منتشر کرده است.
یک نگاه کلی اگر به این کتاب بکنیم میبینیم کتابی است که بسیاری از مفاهیم در دو حوزه هنر و علوم اجتماعی را با یکدیگر همراه کرده و با سادهترین شکل ممکن آنها را تشریح کرده است. درواقع ساده کردن امر پیچیده کاری است که این کتاب دنبال کرده و میخواهد به شکلی که همه فهم باشد مفاهیم کلیدی این دو حوزه را شرح بدهد. برای همین است که خواندن این کتاب بسیار راحت است و شما میتوانید با آن خیلی خوب پیش بروید.
اما این کتاب همانطور که در جلدش آمده میخواهد بگوید که «چرا فراخوانهای اجتماعی و سیاسی به داستان نیاز دارند.» و همین میشود پایه این کتاب تا با ما این مسأله را در میان بگذارد که قصه همه چیز است. حتی اگر شما فعالیت سیاسی و اجتماعی داشته باشید باز هم به قصه نیاز دارید. قصه شما را زودتر به هدفتان میرساند. همانطور که از ابتدای زندگی بشر هم این قصه کارکردی عجیب دارد. مثلاً اساطیر را که نگاه کنیم همهشان قصه دارند یعنی انسانهای باستان هم برای اینکه به همه نشان دهند خلقت چه آغازی داشته از قصه استفاده کردهاند و اینکه انسان ذاتاً انسانی قصهگو است. یا وقتی حتی به یکی از خاستگاههای تئاتر رجوع میکنیم میبینیم تئاتر هم ممکن است از قصه و قصهگویی بهوجود آمده باشد. همانوقتهایی که آدمیان دور آتش مینشستند و روایتها و قصههایشان برای یکدیگر پایهای میشود برای ظهور تئاتر. اصلاً میشود گفت همه چیز قصه است. اینطوری است که این کتاب پا میگذارد به قصه و آدم را با خودش همراه میکند و میگوید که از قصه غافل نشوید.
یکی از فصلهای خواندنی این کتاب آنجایی است که از افسون قصهها میگوید. کتاب میخواهد به ما بگوید که این افسونی را که در قصه وجود دارد نمیتوان براحتی از کنارش گذشت و همین است که باعث میشود کنشهای سیاسی و اجتماعی هم با آن همراه شوند. سیاستمدارانی که برای تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب از همین افسون قصهها استفاده میکنند و در راستای موفقیت گام بر میدارند. فعالان اجتماعیای که برای مخاطبین خود با قصهها راه و هدف خودشان را تشریح میکنند و باعث ایجاد تحرک و کنش جمعی میشوند. افسونی که باعث تسخیر ذهن میشود و عواطف انسانی را تحریک میکند. مثلاً در نمونه شرقیاش اگر بخواهیم نمونه درخشانی پیدا کنیم به سراغ کتاب «هزار و یکشب» میرویم. کتابی که در آن شهرزاد برای نجات دادن جان خود و دیگران دست به قصهپردازی میزند و زندگی بسیاری آدم را نجات میدهد. این تأثیر قصه است. این افسون قصه است. افسونی است که شما را میتواند ساعتها در سینما میخکوب کند یا در سالنهای تئاتر یا جلوی تلویزیون بنشاند. این جمله از کلیفرد گیرتز که در این کتاب آمده جمله جذابی است برای پایان این ستون که: «سیاست هر قومی همانی است که در خیالش میپروراند.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه