خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
احساس خیانت به خاطر توافقنامه اسلو
احساس ما این بود که نوعی «بازی» با ما در واپسین دور مذاکرات اتفاق افتاده و هدف رابین از بهکارگیری کریستوفر برای نمایش دادن پیشرفت در روند سوری، هول کردن فلسطینیها بوده تا شتابزده آنچه را به آنها ارائه شده، بپذیرند. ما از هنگام افتتاح کنفرانس مادرید تا واپسین دور مذاکرات به «فراگیری راه حل» و هماهنگی میان هیأتهای مذاکراتی عربی برای تضمین این فراگیری، پایبند بودیم. احساس ما در آن لحظات، در پرتو مسائلی که بعدتر آشکار شد کمتر از واقعیت جریاناتی بود که اتفاق افتاده بود. بعدتر دانستیم که مبارک رئیس جمهوری مصر نیز از ژوئن ۱۹۹۳ در جریان تحولات جدی روی داده در مذاکرات منجر به توافقنامه اسلو قرار گرفته است. این تحولات از آنها نیز پنهان نگهداشته شده و تنها پس از روبهرو شدن رابین با پرسشهایی درباره جریان اسلو از آن آگاه شده بودند. کسی که رابین را در این لحظات از ماه ژوئن و چند ماه پیش از اعلام توافق اسلو، پرسش باران و ناچار به توضیح کرده بود اسامه الباز دیپلمات زبردست مصری و قائم مقام وزارت خارجه مصر بود. البته پس از فاش شدن مذاکرات برای مصریها، آنها از ماه جولای به عنوان یک بازیگر فعال در هماهنگی با عرفات برای تمام کردن توافق، وارد گود شدند. در آغاز این دوره رئیس جمهوری مبارک با رئیس جمهوری اسد در لاذقیه ملاقات کرد، ملاقاتی که من و عمرو موسی وزیر خارجه مصر نیز در آن حضور داشتیم. پس از آن، دیدارهای مسئولان مصری از سوریه زیاده گرفت و اطلاعات زیادی از آنچه در جریان بود، به ما رسید. امریکاییها نیز که دیگر در جریان مذاکرات اسلو قرار گرفته بودند، حداقل به ظاهر توجه بیشتری نسبت به روند مذاکرات سوری از خود نشان میدادند، تا امور در فلسطین و منطقه مهار شود. در عمل نیز انتفاضه فلسطین همزمان با آغاز توافق اسلو آرام شد و نفسهای خود را تا آغاز قرن بیست و یکم باز نیافت.
من به هیچ روی مانند تصویرسازی برخی مؤسسات رسانه ای سوریه و همچنین اظهارات بیشتر طرفهای اپوزیسیون فلسطینی، نمیگویم با توافق اسلو احساس کردیم به ما «خیانت» شده است. زیرا ابو عمار در نهایت تنها نماینده مردم فلسطین - و نه سوریه - بود. اما این سخن درست درنمیآید مگر توضیح داده شود که امری که همیشه نگرانش بودیم، روی داده بود. رانده شدن عرفات در راه و روش تک روانه و تاکتیکهای پیشین و زیر سؤال بردن خود که مردم فلسطین را در برابر بیراهه جدیدی با استعمار شهرکساز بی رحم قرار میداد. «کارد به استخوان رسیده بود.» اگر بخواهم احساسمان را در آن شرایط وصف کنم، باید تعبیر «بیداری از خواب و خیال» را به کار گیرم. با سرنوشت پسین اسلو، خوانش زودهنگام رئیس جمهوری اسد راست درآمد که هر بند این توافقنامه، نیازمند توافق دیگری است. این خوانش سوری از وقایع، نقطه قوتی در مواضع اسد بود، اما در مقابل تعامل همراه با اعتماد او با برخی اشخاص، نقطه ضعفش تلقی میشد. برخی از این رفیقان، از راه دوستی اسد را فریب داده و احساسات قلبیاش را علیه جماعت عرفات به شکل خاص و فلسطینیها به شکل عام برمیانگیختند. امری که رویارویی با وضعیتهای بدی همچون جنگ اردوگاهها و پیامدهایش را به رهبری سیاسی سوریه تحمیل کرد.
مترجم: حسین جابری انصاری
احساس خیانت به خاطر توافقنامه اسلو
احساس ما این بود که نوعی «بازی» با ما در واپسین دور مذاکرات اتفاق افتاده و هدف رابین از بهکارگیری کریستوفر برای نمایش دادن پیشرفت در روند سوری، هول کردن فلسطینیها بوده تا شتابزده آنچه را به آنها ارائه شده، بپذیرند. ما از هنگام افتتاح کنفرانس مادرید تا واپسین دور مذاکرات به «فراگیری راه حل» و هماهنگی میان هیأتهای مذاکراتی عربی برای تضمین این فراگیری، پایبند بودیم. احساس ما در آن لحظات، در پرتو مسائلی که بعدتر آشکار شد کمتر از واقعیت جریاناتی بود که اتفاق افتاده بود. بعدتر دانستیم که مبارک رئیس جمهوری مصر نیز از ژوئن ۱۹۹۳ در جریان تحولات جدی روی داده در مذاکرات منجر به توافقنامه اسلو قرار گرفته است. این تحولات از آنها نیز پنهان نگهداشته شده و تنها پس از روبهرو شدن رابین با پرسشهایی درباره جریان اسلو از آن آگاه شده بودند. کسی که رابین را در این لحظات از ماه ژوئن و چند ماه پیش از اعلام توافق اسلو، پرسش باران و ناچار به توضیح کرده بود اسامه الباز دیپلمات زبردست مصری و قائم مقام وزارت خارجه مصر بود. البته پس از فاش شدن مذاکرات برای مصریها، آنها از ماه جولای به عنوان یک بازیگر فعال در هماهنگی با عرفات برای تمام کردن توافق، وارد گود شدند. در آغاز این دوره رئیس جمهوری مبارک با رئیس جمهوری اسد در لاذقیه ملاقات کرد، ملاقاتی که من و عمرو موسی وزیر خارجه مصر نیز در آن حضور داشتیم. پس از آن، دیدارهای مسئولان مصری از سوریه زیاده گرفت و اطلاعات زیادی از آنچه در جریان بود، به ما رسید. امریکاییها نیز که دیگر در جریان مذاکرات اسلو قرار گرفته بودند، حداقل به ظاهر توجه بیشتری نسبت به روند مذاکرات سوری از خود نشان میدادند، تا امور در فلسطین و منطقه مهار شود. در عمل نیز انتفاضه فلسطین همزمان با آغاز توافق اسلو آرام شد و نفسهای خود را تا آغاز قرن بیست و یکم باز نیافت.
من به هیچ روی مانند تصویرسازی برخی مؤسسات رسانه ای سوریه و همچنین اظهارات بیشتر طرفهای اپوزیسیون فلسطینی، نمیگویم با توافق اسلو احساس کردیم به ما «خیانت» شده است. زیرا ابو عمار در نهایت تنها نماینده مردم فلسطین - و نه سوریه - بود. اما این سخن درست درنمیآید مگر توضیح داده شود که امری که همیشه نگرانش بودیم، روی داده بود. رانده شدن عرفات در راه و روش تک روانه و تاکتیکهای پیشین و زیر سؤال بردن خود که مردم فلسطین را در برابر بیراهه جدیدی با استعمار شهرکساز بی رحم قرار میداد. «کارد به استخوان رسیده بود.» اگر بخواهم احساسمان را در آن شرایط وصف کنم، باید تعبیر «بیداری از خواب و خیال» را به کار گیرم. با سرنوشت پسین اسلو، خوانش زودهنگام رئیس جمهوری اسد راست درآمد که هر بند این توافقنامه، نیازمند توافق دیگری است. این خوانش سوری از وقایع، نقطه قوتی در مواضع اسد بود، اما در مقابل تعامل همراه با اعتماد او با برخی اشخاص، نقطه ضعفش تلقی میشد. برخی از این رفیقان، از راه دوستی اسد را فریب داده و احساسات قلبیاش را علیه جماعت عرفات به شکل خاص و فلسطینیها به شکل عام برمیانگیختند. امری که رویارویی با وضعیتهای بدی همچون جنگ اردوگاهها و پیامدهایش را به رهبری سیاسی سوریه تحمیل کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه