بررسی مؤلفه‌های گفتار در شعر قیصر امین‌پور

همسایه با مخاطب


ارمغان بهداروند
شاعر
قیصر امین‌‌پور با ارائه آثاری که در حوزه‌‌ زبانی، هم از ظرفیت‌‌‌های شعر کلاسیک برخوردار بودند و هم از نوگرایی سود می‌‌جستند، در صدد گشودن راهی نو بود که تمایل ذاتی او به استفاده از زبان گفتار می‌توانست در این مسیر تأثیرگذارتر واقع شود. هر چند چرخش این تمایل در آغاز کمی کندتر به نظر می‌رسد اما صمیمیت ناشی از این رفتار زبانی، آرام آرام به عنوان یکی از شاخصه‌های شعر قیصر مطرح می‌شود و در روند رو به رشد شعر او گستردگی بیشتری پیدا می‌کند. شاید با چند مثال از شعرهای قیصر بتوان این روند صعودی را بهتر گزارش کرد:
بیا به خانه‌ آلاله‌ها سری بزنیم/ ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم/ به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم/ سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم/ شبی به حلقه‌ درگاه دوست دل بندیم/ اگر چه وا نکند دست کم دری بزنیم (تنفس صبح/ص43)
رفتار من عادی است‎/ اما نمی‌دانم چرا‎/ این روزها‎/ از دوستان و آشنایان/ هر کس مرا می‌بیند‎/ از دور می‌گوید‎/ این روزها انگار‎/ حال و هوای دیگری داری!‎/ اما‎/ من مثل هر روزم‎/ با آن نشانی‌های ساده‎/ و با همان امضا‎، همان نام‎/ و با همان رفتار معمولی‎/ مثل همیشه ساکت و آرام‎ (آینه‌های ناگهان/ ص 32)
سیر تدریجی زبان گفتار قیصر در این نمونه‌ها، مؤید این نکته است که به تعبیر «علی باباچاهی» شعر از «شعر ساده» به سمت «شعر گفتار» حرکت کرده است و در این مسیر آنچه که نمود بیشتری دارد، این است که قیصر برای لایه‌بخشی به شعر و عمیق جلوه دادن فکر خود، نیازمند دشوارنویسی و کشف‌های پیچیده نیست بلکه دریافت‌های عینی و ذهنی خود را به سهولت و سادگی به شعر تبدیل می‌کند و مخاطب خود را در صمیمیت سیال واژگان و لحن خود رها می‌سازد. البته این سادگی و صمیمیت از جنبه‌های زیباشناسانه‌ شعر امین‌پور نمی‌کاهد و قدرت او را در استخدام واژگان هنگام سرایش شعر متجلی می‌سازد. شاید بهترین نمونه برای تأیید این موضوع در شعر قیصر، شعر «شعری برای جنگ» باشد که هنوز هم در ذهن مخاطبان خود می‌توان آثار آن را بازیابی کرد:
این‌‌جا/ دیوار هم/ دیگر پناه پشت کسی نیست.../ دیگر ستارگان را/ حتی/ هیچ اعتماد نیست/ شاید ستاره‌ها شبگردهای دشمن ما باشند.../ اما اگر ستاره زبان داشت/ چه شعرها که از بد شب می‌گفت/ گویاتر از زبان من گنگ... (تنفس صبح/ ص22)
گفت: احوالت چطور است؟/ گفتمش: عالی است/ مثل حال گل!/ حال گل در چنگ چنگیز مغول! (گل‌ها همه آفتابگردانند/ ص69)
این روزها که می‌گذرد، هر روز/ احساس می‌کنم که کسی در باد/ فریاد می‌زند/ احساس می‌کنم که مرا/ از عمق جاده‌‌های مه ‌‌آلود/ یک آشنای دور صدا می‌زند/ آهنگ آشنای صدای او/ مثل عبور نور/ مثل عبور نوروز/ مثل صدای آمدن روز است...(آینه‌های ناگهان/ص7)
این رفتار عامیانه و روان با زبان، شعر را در رابطه مستقیم و بی واسطه با مخاطب قرار می‌دهد، رابطه‌‌ای که مخاطب جدای از شعر نیست، بلکه جزئی از فرایند آفرینش معناست و همواره خود را در واژگان این اثر درمی‌‌‌یابد. در این نوع نگاه به زبان، مخاطب درمی‌‌یابد که شعر امروز قرار است زندگی روزمره او را تصویر و توصیف کند، نه آنکه با واژگانی که از تبار قرون گذشته‌‌اند زندگی معاصر آنها بیان شود. این نوع شعر اگرچه ممکن است به عقیده برخی حتی نثر به نظر برسد، اما در کلیت شعر، منطقی حکمفرماست که آن را از نثر فاصله می‌دهد.
آسمان را...!/ ناگهان آبی است!/ (از قضا یک روز صبح زود می‌بینی)/ دوست داری زود برخیزی/ پیش از آن که دیگران/ چشم خواب آلود خود را وا کنند/ پیش از آن که در صف طولانی نان/ بازهم غوغا کنند/ در هوای پشت بام صبح/ با نسیم نازک اسفند/ دست و رویت را بشویی/ حوله‌ نمدار و نرم بامدادان را/ روی هرم گونه‌هایت حس کنی/ و سلامی سبز/ توی حوض کوچک خانه/ به ماهی‌‌‌ها بگویی (گل‌‌ها همه آفتابگردانند/ص10)
وقتی جهان/ از ریشه‌‌ جهنم/ و آدم/ از عدم/ و سعی/ از ریشه‌‌‌های یاس می‌آید/ وقتی که یک تفاوت ساده/ در حرف/ کفتار را/ به کفتر/ تبدیل می‌‌‌کند/ باید به بی تفاوتی واژه‌ها/ و واژه‌‌‌های بی طرفی/ مثل نان/ دل بست/ نان را/ از هر طرف که بخوانی/ نان است! (آینه‌های ناگهان/ ص73)
و این شعر کوتاه:
از رفتنت دهان همه باز.../ انگار گفته بودند:/ پرواز!/ پرواز! (دستور زبان عشق/ ص29)
این نکته در شعر قیصر حائزاهمیت است که زبان گفتاری که به پیشنهاد نیما در شعر امروز کارکرد پیدا کرد، به سبب شعرهای نیما و تلاش دیگر شاعران، عمدتاً در همین شکل شعر فارسی جریان داشت ولی قیصر که پیش از او شاعرانی همچون حسین منزوی و محمدعلی بهمنی این تجربه را آزموده بودند و اتفاقاً موفق هم بودند، تمام این تجربیات را به عرصه‌‌ غزل آورد و توانست در مقاطعی از پیشکسوتان خود نیز پیشی بگیرد:
طلوع می‌کند آن آفتاب پنهانی/ ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی/ دوباره پلک دلم می‌پرد نشانه‌ چیست؟/ شنیده‌ام که می‌آید کسی به میهمانی ...(آینه‌های ناگهان /ص87)
همچنان که اشاره شد زبان گفتار با استفاده از جملات و عبارات مورد استفاده در زبان مردم، در جهت ایجاد صمیمیت و روانی فضای شعر حرکت می‌‌‌کند و خواننده گویی خود را در حال یک گفت‌وگوی ساده با شاعر فرض می‌نماید هر چند که روح شعر در این مکالمه حضور دارد. می‌‌توان به نمونه‌‌‌هایی از این اقتباس از زبان مردم در شعر قیصر اشاره نمود:
«خود را به مردن زدن» و «بو نبردن» در این سطرها:
پس/ من با همه وجودم/ خود را زدم به مردن/ تا روزگار، دیگر/ کاری به من نداشته باشد/ این شعر تازه را هم
ناگفته می‌‌گذارم .../ تا روزگار بو نبرد ....(دستور زبان عشق/ ص 15)
استفاده از تعبیر«قوم و خویش» در این غزل:
قوم و خویش من همه از قبیله ‌‌غمند/ عشق خواهر من است، درد هم برادرم (دستور زبان عشق/ ص38)
و نیز عبارت مصطلح « سرم نمی‌‌ شود» در این شعر:
از تمام رمز و راز‌های عشق/ جز همین سه حرف/ جز همین سه حرف ساده ‌‌ میان تهی/ چیز دیگری سرم نمی‌شود/ من سرم نمی‌‌‌شود/ ولی .../ راستی/ دلم/ که می‌شود (گل‌ها همه آفتابگردانند/ ص 9)
از این گونه عبارات و اقتباس‌ها در شعر قیصر فراوان می‌توان جست‌وجو کرد و به عنوان نمونه‌‌‌های موفقی از استفاده از زبان گفتار و تأثیر آن در توسعه‌‌ ظرفیت‌‌‌های شعر ذکر کرد. شاید یکی از نقاط موفق جلب مخاطب در شعر قیصر همین نزدیکی و قرابت مخاطب با لحن و زبان قیصر است که گویی مخاطب خود را به عنوان گوینده این شعرها تلقی می‌نماید. نمونه‌هایی از این دست:
...تو از من تمام دلم را گرفتی/ از این بیش باج و خراجی ندیدم/ قسم می‌‌خورم «راستش را بخواهی»/ به بالای تو سرو و کاجی ندیدم...(گل‌ها همه آفتابگردانند/ ص 105)
گفتی غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟/ شیرین من برای غزل شور و حال کو؟/ پر می‌‌‌زند دلم به هوای غزل، ولی/ گیرم هوای پر زدنم هست بال کو؟...(گل‌ها همه آفتابگردانند/ ص 107)
منابع:
امین‌‌ پور، قیصر، 1360، درکوچه ‌‌آفتاب، نشر برگ، تهران
----------، 1362، تنفس صبح، نشر سروش، تهران
----------، 1384، دستور زبان عشق، نشر مروارید، تهران
----------،1372، آینه‌های ناگهان، نشر افق، تهران
----------،1376، گل‌‌ها همه آفتابگردانند، نشر مروارید، تهران
باباچاهی، علی، 1380، گزاره‌‌های منفرد، نشر سپنتا، تهران
طاهری، مهدی، 1386، «درنگی برشعرهای دکتر قیصر امین پور»: روزنامه ایران شماره 3681
علی‌پور، مصطفی، 1378، ساختار زبان شعر امروز، نشر خوارزمی، تهران
فرخ زاد، فروغ، 1380، مصاحبه‌های فروغ فرخزاد، به کوشش رضا رهایی، نشر زمان

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7762/9/590668/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها