روشن کردن آتش اجاق روستا مسئولیت اجتماعی من است
شرمین نادری
نویسنده
روستای کهنانیکش در منطقه دشتیاری پشت رودخانه پرآب و گاندوهای سرباز گیرکرده و رفتوآمد برای دانشآموزانش خیلی سخت است، همین هم هست که در فصلهای بارانی اغلب کسی از روستا خارج نمیشود و دختران روستایی اغلب بعد از دبستان درس نمیخوانند.روستا کتابخانهای هم ندارد که بچههای روستایی و کنکوریها جایی برای کتاب خواندن داشته باشند. زمین بازی و وسایل بازیای هم نیست تا بچهها را در آن روستای دور از مرکز، سرگرم کند، بماند که امکانات آموزشی و بهداشتی و غیره هم چنگی به دل نمیزند.
این روزها اما با کمک سود فروش صنایعدستی دختران روستایی دیگر، اهالی «روستاتیش» برای دخترکان روستایی امکان تحصیل در مقطع بالاتر را فراهم میکنند، برای ساخت مدرسه متوسطه روستا را به خیرین معرفی کردهاند و برای بچهها کتاب جمع میکنند. روستاتیش که تا امروز برای آن بچهها اسمی ناشناخته بوده حالا کم کم دارد در روستا مشهور میشود، خیلیها میدانند روستاتیش استارتاپی کوچک است که با فروش محصولات روستایی سعی در بهتر ساختن شرایط معاش روستا دارد. این استارتاپ با پروژههای توسعه روستایی که برای روستاهای همراهش تعریف میکند، تلاش دارد که شرایط تحصیلی و آموزشی بچه های روستا را ارتقا دهد. روستاتیشیها در ساخت کتابخانه مشارکتی کهنانی کش نقش مدیر پروژه را به عهده گرفتهاند. در ساخت زمینبازی روستای کهنانی بالا، از طراحی و کمک فکری به دهیاری روستا و جمعکردن کمک مالی برای ساخت همراه بودهاند. شاید بزودی محصولی مثل لیمو یا بافتههای دست زنان روستایی کهنانی کش هم به گروه محصولات روستاییای که این استارتاپ میفروشد اضافه شود، هم به امید مستقل شدن زنان روستایی از لحاظ مالی و کمک به معیشت خانواده و هم برای اینکه جایی دیگر بچهای دیگر با سود این فروش بهتر درس بخواند.
در تمام دو سال گذشته، همراه این گروه بارها سفرکردهام و شاهد بهتر شدن شرایط بچههای روستاهای خراسان جنوبی و دشتیاری و کرمان بودهام.
در تجهیز کتابخانه روستای دهکهان، گروه را همراهی کردم و وقتی برای دختران از تحصیل مانده تاجمیری کتاب جمع میکردند، همه دوستانم را برای همراهی توی بازی آوردم. روستاتیش برای من، نام یک استارتاپ ساده نیست که محصولات محلی روستاهای کشورم را میفروشد. خانه امنی بوده که در تمام این دو، سه سال تیره وتار یادم داده که از پا ننشینم و کمکی باشم به معیشت زنان روستایی. نگاه کنم که چطور بچههای روستا در کنار مادران کم دغدغه بهتر میبالند و بهتر درس میخوانند. حتی به لطف پروژههای توسعه روستایی روستاتیش درختها و قناتها و محیط زندگیشان را بیشتر دوست دارند. همه ما وقتی عروسکی از دختران تاجمیری خریدیم تا با تبلتهای هدیه روستاتیش بهصورت آفلاین درس بخوانند یا با خرید گلدوزیهای بیبی سارمرانی به جمعکردن جهیزیه دخترش کمک کردیم، یکی از اهالی روستاتیش هستیم که میخواهیم آتش اجاق روستایی را زنده نگه داریم. انواع و اقسام اجناس و صنایعدستی و گلدوزی در بازار وجود دارد و هست، اما در روستاتیش علاوه برتوانمندسازی و مستقل شدن زنان روستایی، بخش اعظمی از سود فروش محصول، خرج کتاب و کتابخانه و تبلت و حتی ساخت اتاقی برای دختران کنکوری سیدبار یا کهنانی میشود. فرقی نمیکند که روستای بعدی که اهالی روستاتیش انتخاب کردهاند کجا باشد، خراسان جنوبی یا گلستان یا اسفراین و بلوچستان، من تا آخر دنیا پشت سر این گروه میروم و با صدای بلند میگویم که یکی از آنها هستم و این مسئولیت اجتماعی من است.
نویسنده
روستای کهنانیکش در منطقه دشتیاری پشت رودخانه پرآب و گاندوهای سرباز گیرکرده و رفتوآمد برای دانشآموزانش خیلی سخت است، همین هم هست که در فصلهای بارانی اغلب کسی از روستا خارج نمیشود و دختران روستایی اغلب بعد از دبستان درس نمیخوانند.روستا کتابخانهای هم ندارد که بچههای روستایی و کنکوریها جایی برای کتاب خواندن داشته باشند. زمین بازی و وسایل بازیای هم نیست تا بچهها را در آن روستای دور از مرکز، سرگرم کند، بماند که امکانات آموزشی و بهداشتی و غیره هم چنگی به دل نمیزند.
این روزها اما با کمک سود فروش صنایعدستی دختران روستایی دیگر، اهالی «روستاتیش» برای دخترکان روستایی امکان تحصیل در مقطع بالاتر را فراهم میکنند، برای ساخت مدرسه متوسطه روستا را به خیرین معرفی کردهاند و برای بچهها کتاب جمع میکنند. روستاتیش که تا امروز برای آن بچهها اسمی ناشناخته بوده حالا کم کم دارد در روستا مشهور میشود، خیلیها میدانند روستاتیش استارتاپی کوچک است که با فروش محصولات روستایی سعی در بهتر ساختن شرایط معاش روستا دارد. این استارتاپ با پروژههای توسعه روستایی که برای روستاهای همراهش تعریف میکند، تلاش دارد که شرایط تحصیلی و آموزشی بچه های روستا را ارتقا دهد. روستاتیشیها در ساخت کتابخانه مشارکتی کهنانی کش نقش مدیر پروژه را به عهده گرفتهاند. در ساخت زمینبازی روستای کهنانی بالا، از طراحی و کمک فکری به دهیاری روستا و جمعکردن کمک مالی برای ساخت همراه بودهاند. شاید بزودی محصولی مثل لیمو یا بافتههای دست زنان روستایی کهنانی کش هم به گروه محصولات روستاییای که این استارتاپ میفروشد اضافه شود، هم به امید مستقل شدن زنان روستایی از لحاظ مالی و کمک به معیشت خانواده و هم برای اینکه جایی دیگر بچهای دیگر با سود این فروش بهتر درس بخواند.
در تمام دو سال گذشته، همراه این گروه بارها سفرکردهام و شاهد بهتر شدن شرایط بچههای روستاهای خراسان جنوبی و دشتیاری و کرمان بودهام.
در تجهیز کتابخانه روستای دهکهان، گروه را همراهی کردم و وقتی برای دختران از تحصیل مانده تاجمیری کتاب جمع میکردند، همه دوستانم را برای همراهی توی بازی آوردم. روستاتیش برای من، نام یک استارتاپ ساده نیست که محصولات محلی روستاهای کشورم را میفروشد. خانه امنی بوده که در تمام این دو، سه سال تیره وتار یادم داده که از پا ننشینم و کمکی باشم به معیشت زنان روستایی. نگاه کنم که چطور بچههای روستا در کنار مادران کم دغدغه بهتر میبالند و بهتر درس میخوانند. حتی به لطف پروژههای توسعه روستایی روستاتیش درختها و قناتها و محیط زندگیشان را بیشتر دوست دارند. همه ما وقتی عروسکی از دختران تاجمیری خریدیم تا با تبلتهای هدیه روستاتیش بهصورت آفلاین درس بخوانند یا با خرید گلدوزیهای بیبی سارمرانی به جمعکردن جهیزیه دخترش کمک کردیم، یکی از اهالی روستاتیش هستیم که میخواهیم آتش اجاق روستایی را زنده نگه داریم. انواع و اقسام اجناس و صنایعدستی و گلدوزی در بازار وجود دارد و هست، اما در روستاتیش علاوه برتوانمندسازی و مستقل شدن زنان روستایی، بخش اعظمی از سود فروش محصول، خرج کتاب و کتابخانه و تبلت و حتی ساخت اتاقی برای دختران کنکوری سیدبار یا کهنانی میشود. فرقی نمیکند که روستای بعدی که اهالی روستاتیش انتخاب کردهاند کجا باشد، خراسان جنوبی یا گلستان یا اسفراین و بلوچستان، من تا آخر دنیا پشت سر این گروه میروم و با صدای بلند میگویم که یکی از آنها هستم و این مسئولیت اجتماعی من است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه