ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد احصایی: قرآن کریم را به خط مشهور به نثر ایرانی تحریر کردهام
در ۱۰ سال اخیر تمام تمرکزم بر تحریر قرآن عزیز بود اما واقعیت این است که ۴۰ سال است آن را در ذهن و دست دارم و همواره آن را انجام دادم؛ قرآن با خط «محقق». این خط در کشورهای عربی به نثر ایرانی معروف است. از آنجایی که کسی سراغ این خط نمیرفت مشتاق شدم که آن را به روایت معاصر و خودم احیا کنم. این خط از قبل وجود داشته و بدیهی است مجبورم قواعد آن را رعایت کنم و مثلاً نمیتوانم به قلم ابن البواب که بسیار منسجم و حساب شده است و هزار سال قدمت دارد چیزی کم یا اضافه کنم. ولی روایت شخصی و عادت به نقاشی کردن من بالاخره تأثیر گذاشت. من قرآن را برای نشر و خواندن مینوشتم. یعنی این کار من یک کار کاملاً شخصی نیست. «قرآن» یک کتاب برای خواندن مردم است و روشن است باید با خطی نگارش شود تا مردم بخوانند.
بخشی از گفتههای این هنرمند نقاش و خوشنویس در ایسنا
بخشی از گفتههای این هنرمند نقاش و خوشنویس در ایسنا
چرخه نشر نیازمند یک رنسانس واقعی است
علیرضا پنجهای
شاعر و منتقد ادبی
سال ۱۳۸۴ در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که برای نخستین بار در مصلای تهران برگزار میشد، با گوشی تلفنم که به امکانات آن زمان تلفنهای همراه مجهز بود، نمونهای از شعر دیجیتال پیشنهادیام را با عنوان از شعرتوگراف تا شعر دیجیتالی [من شاعر شعر دیجیتالی هستم] بهصورت کارگاهی اجرا کردم، همانجا بود که اعلام کردم، رفتهرفته باید مهیای تغییر جدی شکلی فرمت و محتوای در خور شاکله جدید مطالعه باشیم، ضرورت اینکه کتاب و نشریات نیازمند دیگرشدگی در ساختار حرفهای از تهیه تا ارائه هستند، هم از اینرو تغییر برخی ابزار و ملاحظات مربوط به این تغییر ماهوی آگاهی در اطلاعرسانی و خلق آفرینه فرهنگی، رسانهای و هنری را امری اجتنابناپذیر اعلام کردم. در این بزنگاه بر بستر اینترنت، شکل بهرهبرداری و مراودات جوامع بشری در فضای مجازی مدام رشد و روزآمدی فزاینده یافته بود، بهطوری که پساماشین تایپ و ساخت رایانه به عنوان سختافزار و انواع اپلیکیشنها، شکل نامه و متننگاری در اپلیکیشنهای پیامرسان از رایانامه گرفته تا وبلاگ، وایبر، واتساپ، تلگرام، سیگنال و... نیز به فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام و اخیراً کلابهاوس و حتی مراودات خدماتی، اداری و بانکی تغییر و بهتر گفته آید موجب دگردیسی در آگاهیرسانی و مناسبات و مراودات جوامع انسانی شد.
در چنین بزنگاه تاریخی مکتوبات نیز به عنوان امکانات ارتباط جمعی تغییر ماهیت یافت، طوری که دیگر باید این حقیقت را بپذیریم که نباید آمار مطالعه را براساس تعداد پنجاه، صد، دویست تا نهایت پانصد و در بهترین حالت هزار نسخه، نشریه و کتاب و مکتوبات ارائه داد و در شرایط گذار از وضعیت سنتی به وضعیت پرشتاب کنونی به داوری سطحی نشست، اگر چه هر وضعیت جدید محاسن و معایبی داشته باشد و این خود در چگونگی کیفیت اطلاعات نقش بسزایی ایفا کرده است. چرا که براساس معیار مکتوبات، بهدرستی آمار مطالعه، نگرانکننده است. آسیبی که چرخه نشر، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در چنین مقاطعی میبیند، آنچنان شکننده است که اگر درست هدایت نشود ممکن است سبب انواع خسران جبرانناپذیر روانشناسانه و جامعهشناسانه شود، چرا که اقشار آسیبپذیر در این چرخه بسیارند و از پشتوانه لازم مالی برای بازایستادن و احیای مجدد برخوردار نیستند. البته در جوامعی مانند ما که سلایق معدودی جای نگاه حرفهای و دانشمحور تصمیم میگیرد، چنداچند و مضاعف است. از این منظر باید اذعان داشت چرخه نشر نیازمند یک رنسانس واقعی است و مؤکداً نیازمند فکر بکر و باز، به عنوان نمونه من شاعر وقتی در جایگاه تصمیمگیری قرار میگیرم در نهادی حول محور فرهنگ، رسانه، هنر و ادب، نباید چون با دوستان شاعر بیشتر مراوده دارم و سلیقهام خاص است پیرامون شعر، باور خود را نیمامحور بر باورهای دیگر ارجح دانم و تحمیل کنم بل جانب حق بر آن است که برنامهها، بودجه و امکانات را براساس مطالبات جامعه پیش برم، اگرچه خاستگاه من برآمده از فلان انجمن شعری باشد اما خاستگاه من در هیأت گرداننده ساز وکار یک کلیت بینارشتهای قابلیت انعطاف دارد. بنابراین سزاور نیست که بایدها و نبایدهای درون انجمنی خود را به همه رشتهها تسری دهم. شمارگان نشریات و کتاب در بهترین حالت به واسطه تغییر ماهوی در شکل کاغذی و مکتوب، تمایل به ارائه به شکل مجازی دارد، بنابراین کوچکترین خطا در سیاستگذاری و تدبیر، ناگزیر سونامی تاریخی پدیدآمده را بدل به جهنم خواهد ساخت. فهم این مهم که آفرینشگر حوزه فرهنگ، رسانه، هنر و ادب ذاتاً چون کارش آفرینش دیگر و افزودن به نگاه هنجار است، ارجحیت دارد، مضافاً از جوهره و ذات خرسند هنجارگریزی برخوردار است، و نباید با آن به مقابله برخاست و با اتخاذ سیاستهای نادرست هنجارگریزی در برابر ذات آفرینش را به هنجارستیزی بدل کرد. واقعیت این است اگر این مهم با بیتدبیری مواجه شود دیری نخواهد پایید که قطار پیشرفت ما از ریل خارج خواهد شد.
شاعر و منتقد ادبی
سال ۱۳۸۴ در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که برای نخستین بار در مصلای تهران برگزار میشد، با گوشی تلفنم که به امکانات آن زمان تلفنهای همراه مجهز بود، نمونهای از شعر دیجیتال پیشنهادیام را با عنوان از شعرتوگراف تا شعر دیجیتالی [من شاعر شعر دیجیتالی هستم] بهصورت کارگاهی اجرا کردم، همانجا بود که اعلام کردم، رفتهرفته باید مهیای تغییر جدی شکلی فرمت و محتوای در خور شاکله جدید مطالعه باشیم، ضرورت اینکه کتاب و نشریات نیازمند دیگرشدگی در ساختار حرفهای از تهیه تا ارائه هستند، هم از اینرو تغییر برخی ابزار و ملاحظات مربوط به این تغییر ماهوی آگاهی در اطلاعرسانی و خلق آفرینه فرهنگی، رسانهای و هنری را امری اجتنابناپذیر اعلام کردم. در این بزنگاه بر بستر اینترنت، شکل بهرهبرداری و مراودات جوامع بشری در فضای مجازی مدام رشد و روزآمدی فزاینده یافته بود، بهطوری که پساماشین تایپ و ساخت رایانه به عنوان سختافزار و انواع اپلیکیشنها، شکل نامه و متننگاری در اپلیکیشنهای پیامرسان از رایانامه گرفته تا وبلاگ، وایبر، واتساپ، تلگرام، سیگنال و... نیز به فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام و اخیراً کلابهاوس و حتی مراودات خدماتی، اداری و بانکی تغییر و بهتر گفته آید موجب دگردیسی در آگاهیرسانی و مناسبات و مراودات جوامع انسانی شد.
در چنین بزنگاه تاریخی مکتوبات نیز به عنوان امکانات ارتباط جمعی تغییر ماهیت یافت، طوری که دیگر باید این حقیقت را بپذیریم که نباید آمار مطالعه را براساس تعداد پنجاه، صد، دویست تا نهایت پانصد و در بهترین حالت هزار نسخه، نشریه و کتاب و مکتوبات ارائه داد و در شرایط گذار از وضعیت سنتی به وضعیت پرشتاب کنونی به داوری سطحی نشست، اگر چه هر وضعیت جدید محاسن و معایبی داشته باشد و این خود در چگونگی کیفیت اطلاعات نقش بسزایی ایفا کرده است. چرا که براساس معیار مکتوبات، بهدرستی آمار مطالعه، نگرانکننده است. آسیبی که چرخه نشر، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در چنین مقاطعی میبیند، آنچنان شکننده است که اگر درست هدایت نشود ممکن است سبب انواع خسران جبرانناپذیر روانشناسانه و جامعهشناسانه شود، چرا که اقشار آسیبپذیر در این چرخه بسیارند و از پشتوانه لازم مالی برای بازایستادن و احیای مجدد برخوردار نیستند. البته در جوامعی مانند ما که سلایق معدودی جای نگاه حرفهای و دانشمحور تصمیم میگیرد، چنداچند و مضاعف است. از این منظر باید اذعان داشت چرخه نشر نیازمند یک رنسانس واقعی است و مؤکداً نیازمند فکر بکر و باز، به عنوان نمونه من شاعر وقتی در جایگاه تصمیمگیری قرار میگیرم در نهادی حول محور فرهنگ، رسانه، هنر و ادب، نباید چون با دوستان شاعر بیشتر مراوده دارم و سلیقهام خاص است پیرامون شعر، باور خود را نیمامحور بر باورهای دیگر ارجح دانم و تحمیل کنم بل جانب حق بر آن است که برنامهها، بودجه و امکانات را براساس مطالبات جامعه پیش برم، اگرچه خاستگاه من برآمده از فلان انجمن شعری باشد اما خاستگاه من در هیأت گرداننده ساز وکار یک کلیت بینارشتهای قابلیت انعطاف دارد. بنابراین سزاور نیست که بایدها و نبایدهای درون انجمنی خود را به همه رشتهها تسری دهم. شمارگان نشریات و کتاب در بهترین حالت به واسطه تغییر ماهوی در شکل کاغذی و مکتوب، تمایل به ارائه به شکل مجازی دارد، بنابراین کوچکترین خطا در سیاستگذاری و تدبیر، ناگزیر سونامی تاریخی پدیدآمده را بدل به جهنم خواهد ساخت. فهم این مهم که آفرینشگر حوزه فرهنگ، رسانه، هنر و ادب ذاتاً چون کارش آفرینش دیگر و افزودن به نگاه هنجار است، ارجحیت دارد، مضافاً از جوهره و ذات خرسند هنجارگریزی برخوردار است، و نباید با آن به مقابله برخاست و با اتخاذ سیاستهای نادرست هنجارگریزی در برابر ذات آفرینش را به هنجارستیزی بدل کرد. واقعیت این است اگر این مهم با بیتدبیری مواجه شود دیری نخواهد پایید که قطار پیشرفت ما از ریل خارج خواهد شد.
به مناسبت سالروز درگذشت علامه طباطبایی
معنویتی به رنگ آسمان
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
کشور در آستانه ورود به قرن جدید آبستن حوادث بسیاری بود. هرج و مرج براثر سوء تدبیر شاه قاجار همه جا گسترده بود. شمال و جنوب و شرق وغرب کشور فرقی با هم نداشتند. قحطی، فقر و ناامنی درگستره ایران آن روز حرف اول را میزد. محمدحسین جوان که در پنج سالگی مادر و در 9 سالگی پدر را از دست داده بود، در عنفوان جوانی باید دست به زانوی خویش میگرفت تا از پس زندگی دشواردر روزهای پیش رو برآید. او که چشمی هم به ارجمندیهای افرادی از خویشاوندان و فامیل که در علم و معرفت صاحب نام و جایگاه بودند، داشت به راه مکتب و مدرسه کشیده شد. ولی در خود شوقی به آموختن نمییافت. خود در این باره میگوید: در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم. از این رو هر چه میخواندم، نمیفهمیدم. چهار سال به همین نحو گذراندم تا آنکه یک باره عنایت خدایی شامل حالم شده، عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بی تابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. طوریکه از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً 17 سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر، درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، را برابر میپنداشتم. لذا بساط معاشرت با غیر اهل علم را به کلی برچیدم.»
این همه آنچه که از نوجوانی یتیم و فقیر، یکی از اعجوبههای حکمت و معرفت را ساخت، نیست. برای دانستن آنچه که شخصیت علامه طباطبایی، این ستاره درخشان فلسفه و عرفان در مشرق زمین را شکل داد با ما همراه باشید. او پس از گذراندن آنچه به تعبیر خود دروس متن در غیر فلسفه و عرفان بود متوجه نجف اشرف کانون عالمان و دانشمندان علوم اسلامی در آن عصر شده و به جوار امام اول شیعیان مهاجرت کرد. در این شهر ضمن ملاقاتی سرنوشتساز در عین کسب تحصیلات عالی، مرحله تازهای در زندگیاش آغاز شد که از او عارفی عامل و سالکی واصل ساخت. گزارش این دیدار از زبان خود وی خواندنیتر است: هنگامی که از تبریز به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی به سوی نجف اشرف حرکت کردم، از وضع نجف بی اطلاع بودم، نمی دانستم کجا بروم و چه بکنم. در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم، پیش چه استادی تلمّذ کنم و چه راه و روشی را انتخاب کنم که مرضیّ خدا باشد، وقتی که به نجف اشرف رسیدم، رو کردم به قبله و بارگاه امیرالمؤمنین(ع) و عرض کردم: یا علی(ع)! من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شدهام ولی نمی دانم چه روشی را پیش گیرم و چه برنامه ای را انتخاب کنم، از شما می خواهم که در آنچه صلاح است مرا راهنمایی کنید.
منزلی اجاره کردم و در آن ساکن شدم. در همان روزهای اول، قبل از اینکه در جلسه درسی شرکت کرده باشم در خانه نشسته بودم و به مشکلات و آینده خود فکر می کردم؛ ناگاه در خانه را زدند، در را باز کردم . دیدم یکی از علمای بزرگ است. سلام کرد و داخل منزل شد. در اطاق نشست و خیرمقدم گفت. چهره ای داشت بسیار جذاب و نورانی. با کمال صفا و صمیمیت به گفت وگو نشست و با من انس گرفت و سخنانی بدین مضمون گفت: کسی که به قصد تحصیل به نجف می آید، خوب است علاوه بر تحصیل به فکر تهذیب و تکمیل نفس خویش باشد و از نفس خود غافل نشود. این را فرمود و حرکت کرد. من در آن مجلس شیفته اخلاق او شدم. سخنان کوتاه و بانفوذ آن عالم ربّانی چنان در دلم اثر کرد که برنامه آینده ام را شناختم و تا مدتی که در نجف بودم محضر آن عالم باتقوا را رها نکردم و از محضرش استفاده نمودم. آن دانشمند بزرگ آیت اللّه العظمی حاج سیدعلی قاضی طباطبایی بود.»
علامه با بهره گرفتن از اساتید و بزرگانی در علوم نقلی و عقلی و در پرتو فروغ فروزان دانشورانی چون آیتاللّه سیدعلی قاضی طباطبایی، سیدحسین بادکوبهای، آیتاللّه سیدابوالحسن اصفهانی، آیت اللّه کمپانی و آیتاللّه نائینی به وجود خود غنا بخشیده و مهیای تربیت نفوس بسیاری گردید. 24 آبانماه، سالگرد درگذشت استوانه علم و تقوا، فیلسوف و مفسر عالیقدر، حضرت علامه طباطبایی است؛ بزرگمردی که زندگی و شخصیتش نکتهها و درسهای بسیار والا و ارزشمندی را در خود جای داده که بسی مایه افتخار و پیروی است.
دبیر گروه پایداری
کشور در آستانه ورود به قرن جدید آبستن حوادث بسیاری بود. هرج و مرج براثر سوء تدبیر شاه قاجار همه جا گسترده بود. شمال و جنوب و شرق وغرب کشور فرقی با هم نداشتند. قحطی، فقر و ناامنی درگستره ایران آن روز حرف اول را میزد. محمدحسین جوان که در پنج سالگی مادر و در 9 سالگی پدر را از دست داده بود، در عنفوان جوانی باید دست به زانوی خویش میگرفت تا از پس زندگی دشواردر روزهای پیش رو برآید. او که چشمی هم به ارجمندیهای افرادی از خویشاوندان و فامیل که در علم و معرفت صاحب نام و جایگاه بودند، داشت به راه مکتب و مدرسه کشیده شد. ولی در خود شوقی به آموختن نمییافت. خود در این باره میگوید: در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم. از این رو هر چه میخواندم، نمیفهمیدم. چهار سال به همین نحو گذراندم تا آنکه یک باره عنایت خدایی شامل حالم شده، عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بی تابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. طوریکه از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً 17 سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر، درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، را برابر میپنداشتم. لذا بساط معاشرت با غیر اهل علم را به کلی برچیدم.»
این همه آنچه که از نوجوانی یتیم و فقیر، یکی از اعجوبههای حکمت و معرفت را ساخت، نیست. برای دانستن آنچه که شخصیت علامه طباطبایی، این ستاره درخشان فلسفه و عرفان در مشرق زمین را شکل داد با ما همراه باشید. او پس از گذراندن آنچه به تعبیر خود دروس متن در غیر فلسفه و عرفان بود متوجه نجف اشرف کانون عالمان و دانشمندان علوم اسلامی در آن عصر شده و به جوار امام اول شیعیان مهاجرت کرد. در این شهر ضمن ملاقاتی سرنوشتساز در عین کسب تحصیلات عالی، مرحله تازهای در زندگیاش آغاز شد که از او عارفی عامل و سالکی واصل ساخت. گزارش این دیدار از زبان خود وی خواندنیتر است: هنگامی که از تبریز به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی به سوی نجف اشرف حرکت کردم، از وضع نجف بی اطلاع بودم، نمی دانستم کجا بروم و چه بکنم. در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم، پیش چه استادی تلمّذ کنم و چه راه و روشی را انتخاب کنم که مرضیّ خدا باشد، وقتی که به نجف اشرف رسیدم، رو کردم به قبله و بارگاه امیرالمؤمنین(ع) و عرض کردم: یا علی(ع)! من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شدهام ولی نمی دانم چه روشی را پیش گیرم و چه برنامه ای را انتخاب کنم، از شما می خواهم که در آنچه صلاح است مرا راهنمایی کنید.
منزلی اجاره کردم و در آن ساکن شدم. در همان روزهای اول، قبل از اینکه در جلسه درسی شرکت کرده باشم در خانه نشسته بودم و به مشکلات و آینده خود فکر می کردم؛ ناگاه در خانه را زدند، در را باز کردم . دیدم یکی از علمای بزرگ است. سلام کرد و داخل منزل شد. در اطاق نشست و خیرمقدم گفت. چهره ای داشت بسیار جذاب و نورانی. با کمال صفا و صمیمیت به گفت وگو نشست و با من انس گرفت و سخنانی بدین مضمون گفت: کسی که به قصد تحصیل به نجف می آید، خوب است علاوه بر تحصیل به فکر تهذیب و تکمیل نفس خویش باشد و از نفس خود غافل نشود. این را فرمود و حرکت کرد. من در آن مجلس شیفته اخلاق او شدم. سخنان کوتاه و بانفوذ آن عالم ربّانی چنان در دلم اثر کرد که برنامه آینده ام را شناختم و تا مدتی که در نجف بودم محضر آن عالم باتقوا را رها نکردم و از محضرش استفاده نمودم. آن دانشمند بزرگ آیت اللّه العظمی حاج سیدعلی قاضی طباطبایی بود.»
علامه با بهره گرفتن از اساتید و بزرگانی در علوم نقلی و عقلی و در پرتو فروغ فروزان دانشورانی چون آیتاللّه سیدعلی قاضی طباطبایی، سیدحسین بادکوبهای، آیتاللّه سیدابوالحسن اصفهانی، آیت اللّه کمپانی و آیتاللّه نائینی به وجود خود غنا بخشیده و مهیای تربیت نفوس بسیاری گردید. 24 آبانماه، سالگرد درگذشت استوانه علم و تقوا، فیلسوف و مفسر عالیقدر، حضرت علامه طباطبایی است؛ بزرگمردی که زندگی و شخصیتش نکتهها و درسهای بسیار والا و ارزشمندی را در خود جای داده که بسی مایه افتخار و پیروی است.
زخمههای تار در «شب و روز»
رضا مهدوی
پژوهشگر و منتقد هنری
آلبوم تارنوازی «شب و روز» نگاه متفاوت از منظر پیشرو در حیطه تک نوازی و نیز آهنگسازی از نوع ایرانی آن است. نگاه زیبا شناسانه توأم با سبک و سیاق مینی مال در اِنگارههای موسیقی دستگاهی تلفیق شده و شنونده را در عالم رؤیا غوطهور میسازد. وحدت و کثرت در شش شیار (تراک) مجموعه براحتی قابل دریافت است. چرا که گیرندگی حس شنونده با نوازنده ملودی ساز از جنس فرهنگ موسیقایی نو در طراحی و فکری نو به دنبال خروج اصواتی است از ساز تار. کریم زمانی نوازنده تنبک در موسیقی «تعلیق» برای رسیدن به آزادیِ محدود با متر و معیار تثبیت شده انواع تکنوازیها جانانه همراهی ملایمت آمیزی دارد با اندیشه عیسی غفاری.
در برخورد اولیه شنونده آگاه با این نغمات: تعلیق، خاموشی ۱و ۲، فلق، خیال وهامون او را میبرد به کُنش در واکنشهایی در ورطه خیال که معلوم نیست سرانجامش رهایی باشد! عیسی غفاری نوازنده و آهنگساز از نسل نواست که به طور عجیب و غریبی به دنبال سیالیت و تفاوتها در نوع ارائه نغمههاست در عین بهرهگیری از اصول و پایههای موسیقی ملی ایرانی. در عین پرداختن به مجهول و آیندهای نه چندان روشن گویی رفتارش در زخمههایی که به ساز تار مینوازد حاکی از پختگی اندیشگی دارد و بیان کننده حالات درونی گذشته و حال و آینده خود و همفکران خود را طلب میکند. این نوع ارائه از موسیقی چه در تک نوازی و چه درگروه نوازی و چه در آهنگسازی دست پرورده زاویهای از برخورد هنرمند معاصر در مقابل با پیشینیان است البته همراه با تجربههایی به دست آمده از استادانش و هم از خود...! شاخصهای موسیقایی در این اثر دگرگون شده شنیده میشود و نقطه ایستها و فراز و فرودها خارج از ردیف نوازی در بسط و گسترشهایکووار (اشعار کوتاه کوتاه) تکرارها این بار در فرمی تازه همدیگر را زود مییابند و گوش هوشیار را مینوازد که تا چه حد در فرار از زمان از دست رفته در تألمات و تکرارهای کلیشهای در گذر زمان برای رویاروی با حقیقتی است که نیازمند تغییر و تغیّر است...
با اندک دقتی میتوان فهمید عیسی غفاری درون مایه ژرفی نسبت به بداههگری دارد که خواه ناخواه زخمهها و مضرابش را رهنمون به شکلی از آهنگسازی وا میدارد تا حس درونی نوازنده در تعلیق فی ما بین در مکتبی چون امپرسیون در عین تخیل گرایی رهایی یافته از آبستره نمایان میشود. نوعی دگراندیشی و فرهنگ مداری در نوازندگی نسل نو با فکر نو، تمایز عیان یافتهای است در مجموعه «شب و روز» که گویی شخصیت تافته جدا بافتهای در جستجوی پیدا کردن خویشِ خویشتن این بار من یکبارگی در تلألوی پردهگیری پایین و بالا دسته و مضراب پرطنین سرشار از فرمی حس واره نوازنده پُرامید به آینده را یدک میکشد. آری عیسی غفاری زخمه بر تار مینوازد تا زخم روزگار بر تن ننشیند.
شب و روز
تار نوازی عیسی غفاری
سال 1390
ناشر راوی آذر کیمیا
پژوهشگر و منتقد هنری
آلبوم تارنوازی «شب و روز» نگاه متفاوت از منظر پیشرو در حیطه تک نوازی و نیز آهنگسازی از نوع ایرانی آن است. نگاه زیبا شناسانه توأم با سبک و سیاق مینی مال در اِنگارههای موسیقی دستگاهی تلفیق شده و شنونده را در عالم رؤیا غوطهور میسازد. وحدت و کثرت در شش شیار (تراک) مجموعه براحتی قابل دریافت است. چرا که گیرندگی حس شنونده با نوازنده ملودی ساز از جنس فرهنگ موسیقایی نو در طراحی و فکری نو به دنبال خروج اصواتی است از ساز تار. کریم زمانی نوازنده تنبک در موسیقی «تعلیق» برای رسیدن به آزادیِ محدود با متر و معیار تثبیت شده انواع تکنوازیها جانانه همراهی ملایمت آمیزی دارد با اندیشه عیسی غفاری.
در برخورد اولیه شنونده آگاه با این نغمات: تعلیق، خاموشی ۱و ۲، فلق، خیال وهامون او را میبرد به کُنش در واکنشهایی در ورطه خیال که معلوم نیست سرانجامش رهایی باشد! عیسی غفاری نوازنده و آهنگساز از نسل نواست که به طور عجیب و غریبی به دنبال سیالیت و تفاوتها در نوع ارائه نغمههاست در عین بهرهگیری از اصول و پایههای موسیقی ملی ایرانی. در عین پرداختن به مجهول و آیندهای نه چندان روشن گویی رفتارش در زخمههایی که به ساز تار مینوازد حاکی از پختگی اندیشگی دارد و بیان کننده حالات درونی گذشته و حال و آینده خود و همفکران خود را طلب میکند. این نوع ارائه از موسیقی چه در تک نوازی و چه درگروه نوازی و چه در آهنگسازی دست پرورده زاویهای از برخورد هنرمند معاصر در مقابل با پیشینیان است البته همراه با تجربههایی به دست آمده از استادانش و هم از خود...! شاخصهای موسیقایی در این اثر دگرگون شده شنیده میشود و نقطه ایستها و فراز و فرودها خارج از ردیف نوازی در بسط و گسترشهایکووار (اشعار کوتاه کوتاه) تکرارها این بار در فرمی تازه همدیگر را زود مییابند و گوش هوشیار را مینوازد که تا چه حد در فرار از زمان از دست رفته در تألمات و تکرارهای کلیشهای در گذر زمان برای رویاروی با حقیقتی است که نیازمند تغییر و تغیّر است...
با اندک دقتی میتوان فهمید عیسی غفاری درون مایه ژرفی نسبت به بداههگری دارد که خواه ناخواه زخمهها و مضرابش را رهنمون به شکلی از آهنگسازی وا میدارد تا حس درونی نوازنده در تعلیق فی ما بین در مکتبی چون امپرسیون در عین تخیل گرایی رهایی یافته از آبستره نمایان میشود. نوعی دگراندیشی و فرهنگ مداری در نوازندگی نسل نو با فکر نو، تمایز عیان یافتهای است در مجموعه «شب و روز» که گویی شخصیت تافته جدا بافتهای در جستجوی پیدا کردن خویشِ خویشتن این بار من یکبارگی در تلألوی پردهگیری پایین و بالا دسته و مضراب پرطنین سرشار از فرمی حس واره نوازنده پُرامید به آینده را یدک میکشد. آری عیسی غفاری زخمه بر تار مینوازد تا زخم روزگار بر تن ننشیند.
شب و روز
تار نوازی عیسی غفاری
سال 1390
ناشر راوی آذر کیمیا
یک سفرنامه تصویری برای کودکان
زهره نیلی
روزنامهنگار
شما جزو آن دسته از پدر و مادرها هستید که در روزگار کودکی، سفر کردن را دوست داشتهاید و دلتان میخواسته به گوشه گوشه دنیا بروید و با آداب و رسوم و فرهنگهای مختلف آشنا شوید؟ همان پدر و مادرهایی که به وقت بچگی، رؤیای سفر به دور دنیا را در سر میپروراندهاند؟ رؤیایی که آرام آرام به خاطر مشکلات مالی، تغییر اولویتها و خیلی چیزهای دیگر کمرنگ شده؛ آنقدر کمرنگ که دیگر، حتی در مخیلهتان هم نمیگنجد به کشف جهان بروید و سفرهای هیجانانگیز و پرماجرا داشته باشید؟ یا برعکس همچنان تصورتان این است که میتوان سفر کرد و ماجراجو بود؛ شاید هم با خود می گویید: از ما که گذشت اما بچه هامان را تشویق کنیم تا به سفر بروند و یاد بگیرند و درپی برآورده کردن آرزوهاشان باشند. چون با سفر کردن است که تجربه کسب میکنند و با تاریخ و فرهنگ و اگر اینطور است میتوانید کتاب «جهان مال من است» را بخوانید و به مصر و فرانسه و ماداگاسکار و ترکیه و خیلی جاهای دیگر بروید.
این داستان را تهمینه حدادی نوشته و هاله قربانی تصویر کرده؛ نویسنده در کتاب تصویری «جهان مال من است»، رابطه میان یک پدر و فرزند را روایت کرده و این همان چیزی است که در ادبیات داستانی ما کمتر به آن پرداخته شده چون بسیاری از نویسندگان به ارتباط میان مادر و فرزند توجه کردهاند. از سوی دیگر در این داستان به کودکان با نیازهای ویژه پرداخته شده. کودکی که با وجود تمام مشکلات و محدودیتها سفر میکند و از جایی به جای دیگر میرود. کتاب «جهان مال من است»، یک اثر چند وجهی است و داستان پسربچهای را روایت میکند که با پدرش به دور دنیا سفر میکند. سفری که یک روز طول میکشد و پدر در انتها میگوید: اینجا آخر دنیاست و من به تو قول میدهم یک روز، همه دنیا را میبینی و به جای جای آن سفر میکنی...در این داستان به نام شهرهایی که پدر و پسر به آن سفر میکنند، اشاره نشده؛ تنها تصویر هر کدام آمده؛ مثلاً برای نشان دادن پاریس از نماد برج ایفل استفاده شده و ما در کنار این برج، آدمهای مختلفی را از نژادها و ادیان مختلف میبینیم؛ انگار تصویرگر پابهپای نویسنده جلو رفته و یک اثر موازی خلق کرده که نانوشتههای متن را کامل میکند. اثری که از یکسو به دوسالانه تصویرگری براتیسلاوا میرود و از سوی دیگر به کاتالوگ بولونیا به عنوان مهمترین نمایشگاه کتاب کودک و نوجوان راه مییابد تا پیام کتاب را به گوش مخاطبان اصلی آن برساند. همچنین تاکنون سه روایت از کتاب «جهان مال من است» فروخته شده و قرار است داستان در کره جنوبی منتشر و به زبانهای پرتغالی و ترکی استانبولی هم ترجمه شود. این داستان را «کتابهای طوطی» واحد کودک و نوجوان انتشارات فاطمی برای بچههای بالای شش سال و به قیمت 58 هزار تومان منتشر کرده است.
روزنامهنگار
شما جزو آن دسته از پدر و مادرها هستید که در روزگار کودکی، سفر کردن را دوست داشتهاید و دلتان میخواسته به گوشه گوشه دنیا بروید و با آداب و رسوم و فرهنگهای مختلف آشنا شوید؟ همان پدر و مادرهایی که به وقت بچگی، رؤیای سفر به دور دنیا را در سر میپروراندهاند؟ رؤیایی که آرام آرام به خاطر مشکلات مالی، تغییر اولویتها و خیلی چیزهای دیگر کمرنگ شده؛ آنقدر کمرنگ که دیگر، حتی در مخیلهتان هم نمیگنجد به کشف جهان بروید و سفرهای هیجانانگیز و پرماجرا داشته باشید؟ یا برعکس همچنان تصورتان این است که میتوان سفر کرد و ماجراجو بود؛ شاید هم با خود می گویید: از ما که گذشت اما بچه هامان را تشویق کنیم تا به سفر بروند و یاد بگیرند و درپی برآورده کردن آرزوهاشان باشند. چون با سفر کردن است که تجربه کسب میکنند و با تاریخ و فرهنگ و اگر اینطور است میتوانید کتاب «جهان مال من است» را بخوانید و به مصر و فرانسه و ماداگاسکار و ترکیه و خیلی جاهای دیگر بروید.
این داستان را تهمینه حدادی نوشته و هاله قربانی تصویر کرده؛ نویسنده در کتاب تصویری «جهان مال من است»، رابطه میان یک پدر و فرزند را روایت کرده و این همان چیزی است که در ادبیات داستانی ما کمتر به آن پرداخته شده چون بسیاری از نویسندگان به ارتباط میان مادر و فرزند توجه کردهاند. از سوی دیگر در این داستان به کودکان با نیازهای ویژه پرداخته شده. کودکی که با وجود تمام مشکلات و محدودیتها سفر میکند و از جایی به جای دیگر میرود. کتاب «جهان مال من است»، یک اثر چند وجهی است و داستان پسربچهای را روایت میکند که با پدرش به دور دنیا سفر میکند. سفری که یک روز طول میکشد و پدر در انتها میگوید: اینجا آخر دنیاست و من به تو قول میدهم یک روز، همه دنیا را میبینی و به جای جای آن سفر میکنی...در این داستان به نام شهرهایی که پدر و پسر به آن سفر میکنند، اشاره نشده؛ تنها تصویر هر کدام آمده؛ مثلاً برای نشان دادن پاریس از نماد برج ایفل استفاده شده و ما در کنار این برج، آدمهای مختلفی را از نژادها و ادیان مختلف میبینیم؛ انگار تصویرگر پابهپای نویسنده جلو رفته و یک اثر موازی خلق کرده که نانوشتههای متن را کامل میکند. اثری که از یکسو به دوسالانه تصویرگری براتیسلاوا میرود و از سوی دیگر به کاتالوگ بولونیا به عنوان مهمترین نمایشگاه کتاب کودک و نوجوان راه مییابد تا پیام کتاب را به گوش مخاطبان اصلی آن برساند. همچنین تاکنون سه روایت از کتاب «جهان مال من است» فروخته شده و قرار است داستان در کره جنوبی منتشر و به زبانهای پرتغالی و ترکی استانبولی هم ترجمه شود. این داستان را «کتابهای طوطی» واحد کودک و نوجوان انتشارات فاطمی برای بچههای بالای شش سال و به قیمت 58 هزار تومان منتشر کرده است.
هنرمندان در فضای مجازی
فضای مجازی در شبانه روز گذشته اختصاص داشت به آثار جدید اهالی فرهنگ و هنر که برای مخاطبان خود به اشتراک گذاشتهاند. ازآلبوم جدید سعید فرج پوری تا کار جدید محمد رضا اصلانی و قطعه تازه روزبه نعمت اللهی. در کنار این اخبارهنرمندان با انتشار متن یا تصویری یادی از همکاران و دوستان قدیمی خود داشتهاند.
چهرهها
کیهان کلهر نوازنده نام آشنای موسیقی ویدیویی به اشتراک گذاشته به مناسبت سالروز درگذشت موسیقیدان برجسته ایرانی «روحالله خالقی» که 21 آبان ماه بود. این ویدیو با تلاش بهروز جمالی است و گنجینه بیبدیلی است که توسط روانشاد «گلنوش خالقی» طی سالیان جمع و حفظ گردیده است.
محمد رضا اصلانی با انتشار پوستری از نمایشنامه «هزارباده هزارباد در هزارههای شب تو بر تو» خبرداد: «عنوان این نمایش که بر مبنای منظومه هزار باده هزار باد... نوشته شده که با پژوهش وکارگردانی یاسمین عباسی و تهیه کنندگی رضا عباسی بوده و دکلمه کار را محمد رضا اصلانی برعهده داشته است.این نمایش از 23 آبان تا 7 آذر در تالار هنر اصفهان اجرا میشود.
رسول صدرعاملی هم با انتشار یک ویدوئو به مستند «برسرخاک» بهکارگردانی محسن خان جهانی اشاره داشت. این مستند یکی از فیلمهای مهم این کارگردان است که تلاش میکند مخاطب را متوجه شرایط محیطزیستی اطرافش کند و آگاه به اتفاقاتی که در خصوص مسأله زمین و خاک و محیطزیست رخ داده است. این مستند در سینما حقیقت اکران آنلاین دارد.
پرینازایزدیارهم تصویرجدید خود را از سریال جیران به کارگردانی حسن فتحی منتشر کرده که قرار است پخش آن بزودی بهصورت آنلاین آغاز شود.
سعید فرج پوری نوازنده کمانچه ویدیویی منتشر کرده از آلبوم جدیدش که قرار است بزودی منتشر شود با عنوان «آواهای وطنم»؛ قطعات این آلبوم ازخود این آهنگساز بوده با تنظیم سپهر حجتی و با همکاری نوازندگان سازهای کوبهای حسین رضایی نیا(دف) و حمید قنبری (تنبک و بندیر).
علیرضا عصار خواننده پاپ هم ویدیویی از بزرگترین مسابقه استعدادیابی بندهای موسیقی ایران منتشرکرده واشاره داشته به ضبط بخش داوریها که با حضورعلیرضا عصار، بهروز صفاریان، مهراوه شریفینیا و امید نعمتی است و بزودی درپلتفرم فیلم نت پخش خواهد شد.
روزبه نعمتاللهی خواننده موسیقی پاپ هم بخشی از قطعه جدیدش با نام «حال خوش» را برای مخاطبانش به اشتراک گذاشته و خبر از انتشار این کار داده.بخشی از ترانه این کار قبل تربا صدای فریدون فروغی پخش شده است.
گذر در دنیای ادبیات
* مجید جلیسه نویسنده و پژوهشگر و از مدیران سابق خانه کتاب هم با انتشارچند تصویربا عنوان دیدار با بزرگان، اشاره داشته به دیدارتازهاش با استادان وکیلیان و همسرش و همچنین مهدی محقق و بانو دکتر نوش آفرین انصاری که بعد از مدت زمانی طولانی میسر شد و دراین باره نوشت: «کرونا در این دوران سیاه چه بر سرما آورد! ما با این فاصله ودوری چهها که از دست دادیم!»
* نشر ثالث هم به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی که از 24 آبان تا 3 آذراست، همه کتابهای این انتشارات و همچنین آثار ناشرانی را که روی این سایت منتشر شده است شامل تخفیف 30 درصدی کرده و خرید بدون هیچ سقف تعریف شده و محدودیتی است.
* محمد رضا سرشارنویسنده و راوی سابق قصه «ظهرجمعه» به بخش بیستم بررسی و نقد کتاب فارسی سوم دبستان اشاره کرده که شامل:«تکرارهای مخل، غیرضرور و آزار دهنده برخی اسامی و ضمایراست.
* بلقیس سلیمانی نویسنده و منتقد ادبی هم از برگزاری یازدهمین نشست «سه سرزمین یک زبان» با حضور نویسندگانی از آلمان، سوئیس و اتریش خبر داده که امروز دوشنبه24 آبان ساعت 15 در مرکز فرهنگی شهر کتاب و بهصورت مجازی برپا میشود.
* صفحه منتسب به زنده یاد توران میرهادی هم خبر از انتشار شماره پانزدهم مجله «آنگاه» داده با نام «غم بزرگ؛ کار بزرگ» که اختصاص دارد به زنده یاد توران میرهادی.
یاد دوست
زاد روز عبدالله کوثری مترجم معاصر ایران بهانه شد تا انتشارات سفیر، آن را یادآوری کرده و اشاره داشته به بخشی از ترجمههای او که شامل «ریچارد سوم» اثر شکسپیر، «آئورا» اثر کارلوس فوئنتس، «مرگ در آند» اثر ماریو بارگاس یوسا... است.
پرویز پورحسینی سال گذشته بهدلیل کرونا درگذشت، حال الهام پاوهنژاد در صفحه خود یادی از این بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر کرده و با متنی از کتاب «جبران خلیل جبران» آورده: «آن زمان که سینه از سودای تنفس دست بردارد، نفس را از بندههای طاقت سوز خود رها کند به افلاک برآید وسلسله ازخویش برگشاید. راه عشق پوید و ساحت مقدس پروردگار جوید...» و در ادامه نوشته:«عمو پرویز خیلی دلتنگتون هستم... دلتنگ اون لبخند و نگاه مهربان و لحن گرم تون... دلتنگ شما و خیلیها که بیرحمانه رفتند...
چهرهها
کیهان کلهر نوازنده نام آشنای موسیقی ویدیویی به اشتراک گذاشته به مناسبت سالروز درگذشت موسیقیدان برجسته ایرانی «روحالله خالقی» که 21 آبان ماه بود. این ویدیو با تلاش بهروز جمالی است و گنجینه بیبدیلی است که توسط روانشاد «گلنوش خالقی» طی سالیان جمع و حفظ گردیده است.
محمد رضا اصلانی با انتشار پوستری از نمایشنامه «هزارباده هزارباد در هزارههای شب تو بر تو» خبرداد: «عنوان این نمایش که بر مبنای منظومه هزار باده هزار باد... نوشته شده که با پژوهش وکارگردانی یاسمین عباسی و تهیه کنندگی رضا عباسی بوده و دکلمه کار را محمد رضا اصلانی برعهده داشته است.این نمایش از 23 آبان تا 7 آذر در تالار هنر اصفهان اجرا میشود.
رسول صدرعاملی هم با انتشار یک ویدوئو به مستند «برسرخاک» بهکارگردانی محسن خان جهانی اشاره داشت. این مستند یکی از فیلمهای مهم این کارگردان است که تلاش میکند مخاطب را متوجه شرایط محیطزیستی اطرافش کند و آگاه به اتفاقاتی که در خصوص مسأله زمین و خاک و محیطزیست رخ داده است. این مستند در سینما حقیقت اکران آنلاین دارد.
پرینازایزدیارهم تصویرجدید خود را از سریال جیران به کارگردانی حسن فتحی منتشر کرده که قرار است پخش آن بزودی بهصورت آنلاین آغاز شود.
سعید فرج پوری نوازنده کمانچه ویدیویی منتشر کرده از آلبوم جدیدش که قرار است بزودی منتشر شود با عنوان «آواهای وطنم»؛ قطعات این آلبوم ازخود این آهنگساز بوده با تنظیم سپهر حجتی و با همکاری نوازندگان سازهای کوبهای حسین رضایی نیا(دف) و حمید قنبری (تنبک و بندیر).
علیرضا عصار خواننده پاپ هم ویدیویی از بزرگترین مسابقه استعدادیابی بندهای موسیقی ایران منتشرکرده واشاره داشته به ضبط بخش داوریها که با حضورعلیرضا عصار، بهروز صفاریان، مهراوه شریفینیا و امید نعمتی است و بزودی درپلتفرم فیلم نت پخش خواهد شد.
روزبه نعمتاللهی خواننده موسیقی پاپ هم بخشی از قطعه جدیدش با نام «حال خوش» را برای مخاطبانش به اشتراک گذاشته و خبر از انتشار این کار داده.بخشی از ترانه این کار قبل تربا صدای فریدون فروغی پخش شده است.
گذر در دنیای ادبیات
* مجید جلیسه نویسنده و پژوهشگر و از مدیران سابق خانه کتاب هم با انتشارچند تصویربا عنوان دیدار با بزرگان، اشاره داشته به دیدارتازهاش با استادان وکیلیان و همسرش و همچنین مهدی محقق و بانو دکتر نوش آفرین انصاری که بعد از مدت زمانی طولانی میسر شد و دراین باره نوشت: «کرونا در این دوران سیاه چه بر سرما آورد! ما با این فاصله ودوری چهها که از دست دادیم!»
* نشر ثالث هم به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی که از 24 آبان تا 3 آذراست، همه کتابهای این انتشارات و همچنین آثار ناشرانی را که روی این سایت منتشر شده است شامل تخفیف 30 درصدی کرده و خرید بدون هیچ سقف تعریف شده و محدودیتی است.
* محمد رضا سرشارنویسنده و راوی سابق قصه «ظهرجمعه» به بخش بیستم بررسی و نقد کتاب فارسی سوم دبستان اشاره کرده که شامل:«تکرارهای مخل، غیرضرور و آزار دهنده برخی اسامی و ضمایراست.
* بلقیس سلیمانی نویسنده و منتقد ادبی هم از برگزاری یازدهمین نشست «سه سرزمین یک زبان» با حضور نویسندگانی از آلمان، سوئیس و اتریش خبر داده که امروز دوشنبه24 آبان ساعت 15 در مرکز فرهنگی شهر کتاب و بهصورت مجازی برپا میشود.
* صفحه منتسب به زنده یاد توران میرهادی هم خبر از انتشار شماره پانزدهم مجله «آنگاه» داده با نام «غم بزرگ؛ کار بزرگ» که اختصاص دارد به زنده یاد توران میرهادی.
یاد دوست
زاد روز عبدالله کوثری مترجم معاصر ایران بهانه شد تا انتشارات سفیر، آن را یادآوری کرده و اشاره داشته به بخشی از ترجمههای او که شامل «ریچارد سوم» اثر شکسپیر، «آئورا» اثر کارلوس فوئنتس، «مرگ در آند» اثر ماریو بارگاس یوسا... است.
پرویز پورحسینی سال گذشته بهدلیل کرونا درگذشت، حال الهام پاوهنژاد در صفحه خود یادی از این بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر کرده و با متنی از کتاب «جبران خلیل جبران» آورده: «آن زمان که سینه از سودای تنفس دست بردارد، نفس را از بندههای طاقت سوز خود رها کند به افلاک برآید وسلسله ازخویش برگشاید. راه عشق پوید و ساحت مقدس پروردگار جوید...» و در ادامه نوشته:«عمو پرویز خیلی دلتنگتون هستم... دلتنگ اون لبخند و نگاه مهربان و لحن گرم تون... دلتنگ شما و خیلیها که بیرحمانه رفتند...
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
محمد احصایی: قرآن کریم را به خط مشهور به نثر ایرانی تحریر کردهام
-
چرخه نشر نیازمند یک رنسانس واقعی است
-
معنویتی به رنگ آسمان
-
زخمههای تار در «شب و روز»
-
یک سفرنامه تصویری برای کودکان
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین