چالشهای جشنواره تئاتر دانشجویی از دیروز تا امروز
همه چیز از تعطیلی خانه تئاتر دانشجویی شروع شد
محمدرضا خاکی
کارگردان تئاتر و مدرس دانشگاه
بعد از سالها تلاش و پیگیری خود دانشجویان، بالاخره چند سال پیش «خانه تئاتر دانشجویی» تشکیل شد ،اما در نهایت این دستاورد، پنج سال پیش با تصمیمات اشتباه برخی مدیران به بنبست رسید و متأسفانه این خانه تعطیل شد. من همان سالها در نشستی که در دانشگاه علامه داشتیم به بچهها گفتم این امکان و فضا را از دست ندهید که در نهایت نشد. در حال حاضر رسیدهایم به اینجا و مشکلاتی که همه میدانند و یکیدوتا هم نیست. باید بیاییم و ببینیم مشکل چیست و مشکل را حل کنیم،نه اینکه صرفاً بپردازیم به کارهایی که دغدغههای شخصی افراد را تأمین میکند. دانشجویان باید از خواستههای بحقشان در این حوزه دفاع کنند و نگذارند سفره تئاتر دانشجویی از همین که هست کوچکتر و کوچکتر شود و کسانی غیر از خودشان برایش تصمیمگیری کنند. مدیران دانشگاهها هم نشست بگذارند، نماینده دانشجویان را دعوت کنند و با بچهها همفکری کنند و کار را به خود دانشجوها بسپارند. اصلاً همیشه روال همین بوده که دانشجویان خودشان داوطلب میشدند، برنامههایشان را در قالب طرح ارائه میدهند و مثلاً میگویند من اگر دبیر جشنواره شوم چه کارهایی انجام خواهم داد و این برنامهها مورد بررسی قرار میگیرد، یکی از طرحها انتخاب میشود و کار پیش میرود. قصد هم همین است که بچهها کار گروهی را تجربه کنند تا جشنوارهای که برآیندی از فعالیتهای تحصیلیشان هست را برگزار کنند. بهدلیل فقدان چنین نگاههایی است که از همان پنج سال پیش که خانه تئاتر دانشجویی تعطیل شد، روزبهروز با نقصانهای بیشتری مواجه شدهایم. زیر قیمومت بردن تئاتر دانشجویی به نام یک نفر، چه کمکی به دانشجوی تئاتر و تئاتر ما میکند؟ من تحصیلات خود را در فرانسه بهعنوان دانشجوی تئاتر گذراندهام و تمام این سالها با دانشجویان نزدیک بوده و از کنه و ریز مسائل خبر دارم و واقعاً دلم میسوزد از آنچه میبینم. مسأله دیگر بحث بودجه است که در تمام جشنوارههای ما خودنمایی میکند و کمبودش حس میشود. بودجه یعنی امکان توسعه امکانات و هر چه بودجه بیشتر باشد این امکانات میتواند بیشتر و بهتر باشد و در نهایت به بحث کیفیت هر جشنواره منجر شود. سالها پیش در فرانسه که تحصیل میکردم بحث بودجه مطرح بود و اینجا هم خود دانشجویان دور هم جمع میشدند و طرحهایشان را برای جذب بودجه جشنواره داخلی دانشکده مطرح میکردند. یک برنامه کامل فرهنگی ترتیب دادند و اسم آن را «شب سپید» گذاشتند که در آن هم تئاتر اجرا میشد هم شعر بود و هم موسیقی و... بچهها هم رفتند با شرکتهای مختلف تجاری صحبت کردند و بهنحوی برای تبلیغ و جذب پول، آنها را در این برنامه شریک کردند و با هر شرکتی به فراخور نقشی که میتوانست ایفا کند وارد مذاکره شدند. چنین چیزی در کشور ما وجود ندارد و من نمیدانم چرا. ما هنوز به این مسأله فکر نکردهایم که توجه بخش خصوصی را به تئاتر جلب کنیم.یا بهعنوان مثال چندین سال پیش در جلسهای مربوط به همین جشنواره تئاتر دانشجویی گفتم چرا ما جشنواره دانشجویی را هدفمند و مرتبط با تحصیلات دانشگاهی نمیکنیم؟ در تمام دنیا این مسأله وجود دارد و بسیار هم حائز اهمیت است. مثلاً جشنواره برگزار میکنند با موضوع متون کلاسیک یا... چرا ما نیاییم جشنواره دانشجویی را با موضوعات مختلف اما هدفمند پیش ببریم و مثلاً یک سال موضوع جشنواره را بگذاریم مرور آثار اکبر رادی، یا تحلیل آثار ادیپ و متون کلاسیک و... من این تجربه را دارم و کارگروهی که با دانشجویانم درباره ادیپ انجام دادیم اتفاقاً به جشنواره لهستان دعوت شد، چون آنها هم چنین موضوعی را داشتند و کمی بیشتر که تأمل کنیم میبینیم در کنه این مسأله چه چالش و همنوایی فکری قشنگی وجود دارد. باید هدفمند پیش برویم و مشارکت دانشجو را بالا ببریم، نه اینکه فکر مسألههای شخصی و مدیریتی باشیم.
کارگردان تئاتر و مدرس دانشگاه
بعد از سالها تلاش و پیگیری خود دانشجویان، بالاخره چند سال پیش «خانه تئاتر دانشجویی» تشکیل شد ،اما در نهایت این دستاورد، پنج سال پیش با تصمیمات اشتباه برخی مدیران به بنبست رسید و متأسفانه این خانه تعطیل شد. من همان سالها در نشستی که در دانشگاه علامه داشتیم به بچهها گفتم این امکان و فضا را از دست ندهید که در نهایت نشد. در حال حاضر رسیدهایم به اینجا و مشکلاتی که همه میدانند و یکیدوتا هم نیست. باید بیاییم و ببینیم مشکل چیست و مشکل را حل کنیم،نه اینکه صرفاً بپردازیم به کارهایی که دغدغههای شخصی افراد را تأمین میکند. دانشجویان باید از خواستههای بحقشان در این حوزه دفاع کنند و نگذارند سفره تئاتر دانشجویی از همین که هست کوچکتر و کوچکتر شود و کسانی غیر از خودشان برایش تصمیمگیری کنند. مدیران دانشگاهها هم نشست بگذارند، نماینده دانشجویان را دعوت کنند و با بچهها همفکری کنند و کار را به خود دانشجوها بسپارند. اصلاً همیشه روال همین بوده که دانشجویان خودشان داوطلب میشدند، برنامههایشان را در قالب طرح ارائه میدهند و مثلاً میگویند من اگر دبیر جشنواره شوم چه کارهایی انجام خواهم داد و این برنامهها مورد بررسی قرار میگیرد، یکی از طرحها انتخاب میشود و کار پیش میرود. قصد هم همین است که بچهها کار گروهی را تجربه کنند تا جشنوارهای که برآیندی از فعالیتهای تحصیلیشان هست را برگزار کنند. بهدلیل فقدان چنین نگاههایی است که از همان پنج سال پیش که خانه تئاتر دانشجویی تعطیل شد، روزبهروز با نقصانهای بیشتری مواجه شدهایم. زیر قیمومت بردن تئاتر دانشجویی به نام یک نفر، چه کمکی به دانشجوی تئاتر و تئاتر ما میکند؟ من تحصیلات خود را در فرانسه بهعنوان دانشجوی تئاتر گذراندهام و تمام این سالها با دانشجویان نزدیک بوده و از کنه و ریز مسائل خبر دارم و واقعاً دلم میسوزد از آنچه میبینم. مسأله دیگر بحث بودجه است که در تمام جشنوارههای ما خودنمایی میکند و کمبودش حس میشود. بودجه یعنی امکان توسعه امکانات و هر چه بودجه بیشتر باشد این امکانات میتواند بیشتر و بهتر باشد و در نهایت به بحث کیفیت هر جشنواره منجر شود. سالها پیش در فرانسه که تحصیل میکردم بحث بودجه مطرح بود و اینجا هم خود دانشجویان دور هم جمع میشدند و طرحهایشان را برای جذب بودجه جشنواره داخلی دانشکده مطرح میکردند. یک برنامه کامل فرهنگی ترتیب دادند و اسم آن را «شب سپید» گذاشتند که در آن هم تئاتر اجرا میشد هم شعر بود و هم موسیقی و... بچهها هم رفتند با شرکتهای مختلف تجاری صحبت کردند و بهنحوی برای تبلیغ و جذب پول، آنها را در این برنامه شریک کردند و با هر شرکتی به فراخور نقشی که میتوانست ایفا کند وارد مذاکره شدند. چنین چیزی در کشور ما وجود ندارد و من نمیدانم چرا. ما هنوز به این مسأله فکر نکردهایم که توجه بخش خصوصی را به تئاتر جلب کنیم.یا بهعنوان مثال چندین سال پیش در جلسهای مربوط به همین جشنواره تئاتر دانشجویی گفتم چرا ما جشنواره دانشجویی را هدفمند و مرتبط با تحصیلات دانشگاهی نمیکنیم؟ در تمام دنیا این مسأله وجود دارد و بسیار هم حائز اهمیت است. مثلاً جشنواره برگزار میکنند با موضوع متون کلاسیک یا... چرا ما نیاییم جشنواره دانشجویی را با موضوعات مختلف اما هدفمند پیش ببریم و مثلاً یک سال موضوع جشنواره را بگذاریم مرور آثار اکبر رادی، یا تحلیل آثار ادیپ و متون کلاسیک و... من این تجربه را دارم و کارگروهی که با دانشجویانم درباره ادیپ انجام دادیم اتفاقاً به جشنواره لهستان دعوت شد، چون آنها هم چنین موضوعی را داشتند و کمی بیشتر که تأمل کنیم میبینیم در کنه این مسأله چه چالش و همنوایی فکری قشنگی وجود دارد. باید هدفمند پیش برویم و مشارکت دانشجو را بالا ببریم، نه اینکه فکر مسألههای شخصی و مدیریتی باشیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه