از بخشیدن خود تا دیگری/2

چقدر برای «نبخشیدن» حق داریم؟


آزاده سهرابی
روانشناس
همه ما در ذهن‌مان نمونه‌هایی از اعدام‌هایی داریم که تلاش‌های بسیاری در راستای بخشش قاتل در آن صورت گرفته است اما در نهایت اعدام اجرا شده است. در این مواقع عموماً افراد دو دسته می‌‌شوند. عده‌ای حق را به خانواده مقتول می‌‌دهند و عده‌ای از فردی می‌‌گویند که کاش می‌‌شد فرصت دیگری برای زندگی به او داده می‌‌شد. شاید به نظر برسد در موضوع بخشیدن فقط داشتن یک دل رئوف کافی است. شاید به نظر برسد گذر زمان دل‌ها را برای بخشیدن نرم می‌‌کند. شاید به نظر برسد کسی که نمی‌تواند ببخشد کینه‌ای است. شاید به نظر برسد برخی آسیب‌ها قابل بخشیده شدن نیستند. ممکن است هر کدام از این گزاره‌ها درست یا غلط باشد. تا وقتی همه حقیقت نزد ما نیست ساده است که عمل «نبخشیدن» را با یک گزاره قضاوت کنیم. تا وقتی خود ما در موقعیت درست مشابه و با تمام جزئیات آن قرار نگیریم نمی‌توانیم به درک این برسیم که «گذشت» کار ساده‌ای نیست. بسیاری از ما اگر همین الان به گذشته خود که نگاه بکنیم انواع احساسات منفی را نسبت به والدین‌مان می‌‌توانیم درونمان تجربه کنیم که در واقع آسیبی عمدی به ما نزده‌اند بلکه فقط نوع رفتار آنها که گمان می‌‌کردند درست‌ترین رفتار در تربیت ما بوده را انجام داده‌اند اما در روان آن کودکی که روزگاری ما بودیم آسیب ایجاد کرده‌اند و حالا در بزرگسالی اگر خوب دقت کنیم، ممکن است خودش را نشان بدهد و جز از راه بخشیدن نمی‌توان آن کودک را آرام کرد. اما آیا به همین راحتی آن کودک حاضر به بخشیدن عزیزانش که والدینش هستند، می‌‌شود؟ او تا وقتی احساس نکند احساس درد و رنج و خشمش محترم شمرده می‌‌شود و دیده و شنیده می‌‌شود نمی‌تواند به بخشش درونی برسد. بخشش مرحله‌ای است که فرد بتواند از زاویه دید دیگری که خواسته و ناخواسته آسیبی به او رسانده جهان را ببیند و آن چیزی که به افراد کمک می‌‌کند به چنین جایی برسند تا آغازی برای بخشیدن باشد این است که قبلاً خودشان و کسی دیگر توانسته باشد عمیقاً آن درد را احساس کرده باشد. در واقع ما قبل از اینکه به کسی پیشنهاد بخشیدن بدهیم باید حق بدهیم نبخشد! باید با تمام صداقت این حق را بدهیم. کودکی را تصور کنید که مادرش یک ماه به اجبار او را تنها گذاشته و این یک ماه برای آن کودک یک قرن تمام شده و حالا در بزرگسالی هم از مادر خشمگین است و آن آسیب تا عمق وجودش را درد می‌‌آورد و هم مادرش را دوست دارد. اگر من بزرگسال نتوانم برای نبخشیدن آن مادر کودکی به آن کودک درونم حق بدهم هرگز آن کودک به بخشیدن نمی‌رسد. واقعیت این است که باید ببینیم چند نفر از ما عمیقاً و با تمام وجود این حس را به کسانی که قادر به بخشیدن نیستند منتقل می‌‌کنیم که حق دارند از آسیبی که دیده‌اند همچنان در رنج باشند و نبخشند؟ بخشیدن امری اختیاری است و اگر اختیار را از آن بگیریم و فرد خود را در یک اجبار ببیند حتی می‌‌تواند بر میزان خشمش اضافه شود. چون احساس می‌‌کند درد او مدام و مدام دارد کوچک می‌‌شود و نادیده گرفته می‌‌شود. بخشیدن یک فضیلت است که فرد باید خودخواسته آن را انتخاب کند و اگر از احساس‌های دیگرش رها شود فطرت آدمی حتماً به سمت بخشش خواهد رفت.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7879/32/608284/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها