گفتوگوی «ایران» با نمایندگانی از جامعه نابینایان
لحظه های پر التهاب
گروه اجتماعی/ اگرچه شاید باید پرونده این رویداد در یک برنامه پر مخاطب تلویزیونی را با توضیحات جدیدی که به تازگی در برنامه ارائه شده مختومه بدانیم اما روایت آنچه در این حدود یک ماه بر نابینایان که مخاطب یک خبر جعلی بودند گذشت شاید این را گوشزد کند که چقدر رسانهها در بازتاب یک اخبار باید از ابتدا دقت کنند. آیدا مجیدآبادی، دختر کم بینای مادرزاد، شاعری جوان و ساکن ارومیه است که با دیدن برنامه عصر جدید و شنیدن صحبتها در خصوص به دست آوردن بینایی دست به کار شده و با بیمارستان دکتر خدادوست تماس گرفته است و وقتی بیمارستان خبر را تکذیب کرده کلیپی درست کرده و در آن به توضیح ماجرا و پیگیریهای خودش پرداخته تا بقیه همنوعانش دچار امید واهی بینایی نشوند. آیدا میگوید: من کمبینای مادرزادم. شرایطم درست همانند شرایط تارا بود. هر چند سالهاست که با شرایطم کنار آمدهام و در نگاه اطرافیان دختر موفقی هستم که تحصیلات عالی دارد، شاغل هستم و زندگیام همانند افراد عادی است و با شرایط بیناییام کنار آمده ام، اما وقتی برنامه را دیدم دچار تردید شدم و شخصاً بهعنوان یک مراجعه کننده با بیمارستان تماس گرفتم و گفتم میخواهم این عمل را روی چشمانم انجام بدهم و آنها کلاً این خبر را تکذیب کردند بعد از آن بود که تصمیم گرفتم با دوستانم و جمعی از فعالان حوزه نابینایان قضیه را روشن کنیم چرا که من شاهد ناراحتی و عذابی که دوستانم بعد از دیدن این برنامه دچار شدند بودم. یکی از دوستانم که اتفاقاً از همکلاسیهای خانم صبی بود با من تماس گرفت و گفت: تارا همکلاسی من بود. خیلی برایش خوشحال شدم که بینایی اش را به دست آورده و میتواند ببیند ای کاش من هم امکانش را داشتم و میتوانستم به شیراز بروم. به او گفتم من به بیمارستان زنگ زدم و گفتند دروغ است. گفت: مگر می شود در تلویزیون دروغ بگویند؟
یکی دیگر از دوستانم با اینکه وضع مالی خوبی ندارند خانواده را تحت فشار گذاشته و راهی شیراز شدهاند. یکی دیگر از دوستانم میگفت به خاطر اینکه نابیناها همه به بیمارستان نروند و شلوغ نشود بیمارستان به تو گفته که این خبر دروغ است. اگر دروغ بود تارا را در برنامه عصر جدید نمیآوردند. نمونههایی از این دست را این مدت زیاد دیده ام. تازه اینها همه حرفهای کسانی است که در مرکز استان زندگی میکنند. شما تصور کن نابینایان و کم بینایان زیادی هستند که دسترسی به اطلاعاتی جز آنچه که در تلویزیون مطرح میشود ندارند. بارها من را بهعنوان میهمان در برنامههای مختلف تلویزیونی دعوت کردهاند هر بار از محل کارم، اطرافیانم و از راههای مختلف در موردم تحقیق کردهاند میخواهم بگویم به نظرم این کار هیچ توجیهی ندارد. وقتی من بهعنوان یک فرد معمولی براحتی و تنها با یک تماس میتوانم بفهمم در بیمارستان عملی انجام شده یا نه چطور رسانه ملی کشورم نمیتواند یک جستوجوی ساده انجام دهد؟ چیزی که من را ناراحت میکند این است که نمیتوانم از رسانه ملی کشورم چنین اشتباهی را بپذیرم. این بیمارستان، بیمارستان معروفی بوده و بحث سلولهای بنیادی هم بحث مهمی است باید توجه و تحقیق بیشتری میکردند، چرا فکر میکنند که هر چیزی در حوزه معلولان را با چاشنی شگفتی میتوانند منتشر کنند؟
با اندوهی باورنکردنی بازگشتیم!
مجتبی اما نوجوان نابینای مادرزادی است که در کرمان زندگی میکند و در مدرسه نابینایان درس میخواند او میگوید: با اینکه روزهای آخر سال بود وقتی دوستانم گفتند که چنین برنامهای پخش شده و با سلولهای بنیادی میتوان به بینایی رسید، خیلی خوشحال شدم؛ به بیمارستان زنگ زدم و آنها گفتند نه هنوز در زمینه سلولهای بنیادی عملی انجام نشده، باورم نمیشد، مادرم جریان را میدانست با او راهی شیراز شدم، مادرم التماس میکرد که اگر راهی دارد من هم تحت عمل قرار بگیرم ولی وقتی با قاطعیت گفتند خبری از سلولهای بنیادی نیست با اندوهی باور نکردنی برگشتیم، البته برای من خیلی هم مهم نبود. به هر حال به نابینایی عادت کردهام اما دیدن رنج مادرم عذابم داد که تلاش میکرد اگر میشود من حداقل بینایی را به دست بیاورم. حالا فقط یک سؤال دارم: آیا کسانی که چنین ادعایی را مطرح کردند و آن را از تریبون ملی پخش کردند میتوانند خود را لحظهای و تنها لحظهای جای مادر من و کسانی همانند من بگذارند که حاضرند از همه زندگیشان به خاطر ذرهای و تنها ذرهای دیدن بگذرند؟
همآوایی رسانهها در عصری تازه
پنجشنبه ۱۸ فروردین ماه برای اولین بار آنتن شبکه سوم تلویزیون و برنامه عصر جدید تحت تأثیر جو ایجاد شده در شبکههای مجازی و جامعه نابینایان و کمبینایان برنامهای را با حضور دو نابینا ترتیب داد.موضوع این برنامه حواشی پیش آمده در عصر جدید ۲۷ اسفندماه بود برنامهای که در آن دختری نابینا مدعی شده بود که با استفاده از سلولهای بنیادی به بینای کامل دست یافته است.هر چند پخش این برنامه که با حضور دو نابینا ، دو چشم پزشک و حتی صحبتهای وزیر محترم بهداشت بود درخور توجه و تحسین است اما ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد نکته اول این است که برنامه عصر جدید ۱۸ فروردین کاملاً رویکردی پزشکی داشت هر چند که در این برنامه به طور کلی درمورد سلولهای بنیادی و کارکرد آن در چشم پزشکی توضیحات کاملی داده شد اما به نظر میرسد جای اثر رسانهای که این خبر بر فرد فرد افرادی که آن را پیگیری کردهاند خالی بوده است جامعه مخاطب که تحت تأثیر این رویداد بار روانی زیادی متحمل شده نیازمند این بود که صراحتاً بر اشتباه پیش آمده تأکید شود و مورد دلجویی قرار بگیرد.
همانطور که ذکر شد با توجه به این که چنین برنامهای در این حد یعنی اختصاص یک ساعت از آنتن تلویزیون به این برنامه قابل تقدیر است ولی باید توجه برنامهسازان و دستاندرکاران رسانه را به این نکته جلب کرد که حوزه افراد دارای معلولیت حوزهای دم دستی ساده و پیش پا افتاده نیست و نباید براحتی و بدون داشتن تخصص و تجربه وارد این عرصه شوند این حوزه همانند حوزههای دیگر اجتماعی نیازمند دانش و اطلاعات کافی است و به نظر میرسد دورانی که براحتی برنامهسازان یک فرد معلول را جلوی دوربین مینشاندند و از او اسطوره میساختند به سر آمده است.
نکته مهم بعدی عملکرد رسانههای مختلف در برابر این خبر و همصدایی همه رسانههای پیرامون یک موضوع بود که بار دیگر نشان داد توجه رسانهها و فعالان اجتماعی به مسائل افراد دارای معلولیت باید فارغ از رنگبندیهای جناحی و سیاسی باشد.میماند ذکر نکتهای و آن هم نگرهای نیست جز این که در این فقره قدرت رسانه اعم از چاپی، شنیداری و دیداری بار دیگر نمایان شد.
یکی دیگر از دوستانم با اینکه وضع مالی خوبی ندارند خانواده را تحت فشار گذاشته و راهی شیراز شدهاند. یکی دیگر از دوستانم میگفت به خاطر اینکه نابیناها همه به بیمارستان نروند و شلوغ نشود بیمارستان به تو گفته که این خبر دروغ است. اگر دروغ بود تارا را در برنامه عصر جدید نمیآوردند. نمونههایی از این دست را این مدت زیاد دیده ام. تازه اینها همه حرفهای کسانی است که در مرکز استان زندگی میکنند. شما تصور کن نابینایان و کم بینایان زیادی هستند که دسترسی به اطلاعاتی جز آنچه که در تلویزیون مطرح میشود ندارند. بارها من را بهعنوان میهمان در برنامههای مختلف تلویزیونی دعوت کردهاند هر بار از محل کارم، اطرافیانم و از راههای مختلف در موردم تحقیق کردهاند میخواهم بگویم به نظرم این کار هیچ توجیهی ندارد. وقتی من بهعنوان یک فرد معمولی براحتی و تنها با یک تماس میتوانم بفهمم در بیمارستان عملی انجام شده یا نه چطور رسانه ملی کشورم نمیتواند یک جستوجوی ساده انجام دهد؟ چیزی که من را ناراحت میکند این است که نمیتوانم از رسانه ملی کشورم چنین اشتباهی را بپذیرم. این بیمارستان، بیمارستان معروفی بوده و بحث سلولهای بنیادی هم بحث مهمی است باید توجه و تحقیق بیشتری میکردند، چرا فکر میکنند که هر چیزی در حوزه معلولان را با چاشنی شگفتی میتوانند منتشر کنند؟
با اندوهی باورنکردنی بازگشتیم!
مجتبی اما نوجوان نابینای مادرزادی است که در کرمان زندگی میکند و در مدرسه نابینایان درس میخواند او میگوید: با اینکه روزهای آخر سال بود وقتی دوستانم گفتند که چنین برنامهای پخش شده و با سلولهای بنیادی میتوان به بینایی رسید، خیلی خوشحال شدم؛ به بیمارستان زنگ زدم و آنها گفتند نه هنوز در زمینه سلولهای بنیادی عملی انجام نشده، باورم نمیشد، مادرم جریان را میدانست با او راهی شیراز شدم، مادرم التماس میکرد که اگر راهی دارد من هم تحت عمل قرار بگیرم ولی وقتی با قاطعیت گفتند خبری از سلولهای بنیادی نیست با اندوهی باور نکردنی برگشتیم، البته برای من خیلی هم مهم نبود. به هر حال به نابینایی عادت کردهام اما دیدن رنج مادرم عذابم داد که تلاش میکرد اگر میشود من حداقل بینایی را به دست بیاورم. حالا فقط یک سؤال دارم: آیا کسانی که چنین ادعایی را مطرح کردند و آن را از تریبون ملی پخش کردند میتوانند خود را لحظهای و تنها لحظهای جای مادر من و کسانی همانند من بگذارند که حاضرند از همه زندگیشان به خاطر ذرهای و تنها ذرهای دیدن بگذرند؟
همآوایی رسانهها در عصری تازه
پنجشنبه ۱۸ فروردین ماه برای اولین بار آنتن شبکه سوم تلویزیون و برنامه عصر جدید تحت تأثیر جو ایجاد شده در شبکههای مجازی و جامعه نابینایان و کمبینایان برنامهای را با حضور دو نابینا ترتیب داد.موضوع این برنامه حواشی پیش آمده در عصر جدید ۲۷ اسفندماه بود برنامهای که در آن دختری نابینا مدعی شده بود که با استفاده از سلولهای بنیادی به بینای کامل دست یافته است.هر چند پخش این برنامه که با حضور دو نابینا ، دو چشم پزشک و حتی صحبتهای وزیر محترم بهداشت بود درخور توجه و تحسین است اما ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد نکته اول این است که برنامه عصر جدید ۱۸ فروردین کاملاً رویکردی پزشکی داشت هر چند که در این برنامه به طور کلی درمورد سلولهای بنیادی و کارکرد آن در چشم پزشکی توضیحات کاملی داده شد اما به نظر میرسد جای اثر رسانهای که این خبر بر فرد فرد افرادی که آن را پیگیری کردهاند خالی بوده است جامعه مخاطب که تحت تأثیر این رویداد بار روانی زیادی متحمل شده نیازمند این بود که صراحتاً بر اشتباه پیش آمده تأکید شود و مورد دلجویی قرار بگیرد.
همانطور که ذکر شد با توجه به این که چنین برنامهای در این حد یعنی اختصاص یک ساعت از آنتن تلویزیون به این برنامه قابل تقدیر است ولی باید توجه برنامهسازان و دستاندرکاران رسانه را به این نکته جلب کرد که حوزه افراد دارای معلولیت حوزهای دم دستی ساده و پیش پا افتاده نیست و نباید براحتی و بدون داشتن تخصص و تجربه وارد این عرصه شوند این حوزه همانند حوزههای دیگر اجتماعی نیازمند دانش و اطلاعات کافی است و به نظر میرسد دورانی که براحتی برنامهسازان یک فرد معلول را جلوی دوربین مینشاندند و از او اسطوره میساختند به سر آمده است.
نکته مهم بعدی عملکرد رسانههای مختلف در برابر این خبر و همصدایی همه رسانههای پیرامون یک موضوع بود که بار دیگر نشان داد توجه رسانهها و فعالان اجتماعی به مسائل افراد دارای معلولیت باید فارغ از رنگبندیهای جناحی و سیاسی باشد.میماند ذکر نکتهای و آن هم نگرهای نیست جز این که در این فقره قدرت رسانه اعم از چاپی، شنیداری و دیداری بار دیگر نمایان شد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه