ویتالی هینن سرمربی سابق تیم ملی والیبال لهستان در گفت‌و‌گوی اختصاصی با «ایران»:

در آینده سرمربی والیبال ایران می‌شوم


مهری رنجبر/ چهارشنبه؛ ساعت 19:15/ هتل المپیک. وارد محوطه هتل که شدیم ماشین‌های مدل مختلف ردیف پارک شده، خبر از شلوغی می‌داد. نیم ساعت مانده به افطار. آخرین روز همایش آموزشی مربیگری ویتالی هینن بلژیکی بود و ما هم قرار مصاحبه با او داشتیم. وارد لابی هتل که شدیم، چند نفری با یکی از مربیان در حال مصاحبه بودند، ما وارد سالن همایش هتل شدیم. اواخر همایش رسیدیم. وقتی که جواد مهرگان رئیس کمیته آموزش فدراسیون والیبال کنار ویتالی هینن مدرس دوره نشسته بود و در حال تشکر از او بود. مرد بلژیکی، مثل همیشه خیلی راحت و صریح حرف‌هایش را زد. او مربیان ایرانی را به بلژیک دعوت کرد:«این بار من آمدم و دفعه بعد نوبت شماست که پیش من بیایید. هر وقت آمدید با من تماس بگیرید، هر کاری داشتید به من بگویید.» حرف‌هایی که به دل مربیان ایرانی نشست و جوابش کف زدن‌های ممتد بود. هیجان او حتی موقع گرفتن هدیه یادگاری‌اش نزدیک بود کار دستش بدهد. هینن به دعوت مهرگان ایستاد تا یادگاری‌اش را بگیرد، اما یک لحظه دستش به استند روی میز خورد و در حال افتادن روی زمین، حاضران در سالن با گفتن «وای» واکنش نشان دادند، اما او تنها با یک لبخند خیال همه را راحت می‌کند که هیچ اتفاقی نیفتاده. همایش همزمان با اذان مغرب تمام شد و همه برای افطار به رستوران هتل رفتند و ما به جای رستوران به اتاق پشت سن رفتیم تا مصاحبه کنیم. مصاحبه‌ای که ارزشش را داشت دو ساعت دیرتر افطار کنیم. مبل‌های نسکافه‌ای رنگ در عین بی‌نظمی، منظم چیده شده بودند. هینن به محض اینکه شنید قرار است با او مصاحبه کنیم استقبال کرد. ما فکر می‌کردیم گفت‌و‌گو حداقل یکی، دو ساعتی زمان ببرد و حتی سؤالات زیادی نوشته بودیم اما تنها 15 دقیقه فرصت دادند و چانه زدن هم فایده نداشت، 15 دقیقه‌ای که یک بار سؤالات ما برای هینن ترجمه می‌شد و یک بار حرف‌های او برای ما. تازه صحبت‌های ما با مرد بلژیکی گل انداخته بود که فرصت تمام شد. درباره مسائل زیادی صحبت کردیم از ریشه خشم اروپایی‌ها به هم، بعداز جنگ جهانی دوم گرفته تا اینکه جنگ روسیه با اوکراین او را مطمئن کرده ورزش از سیاست جدا نیست. یا روز سختی که با شروع همایش مربیگری در تهران داشته، اینکه برایش مهم نیست، دیگران چه می‌گویند و او کاری را که دوست داشته باشد انجام می‌دهد، حتی اگر تمرین والیبال کودکان باشد. او حتی از تفاوت نگاه ایرانی‌ها به زندگی با اروپایی‌ها گفت، اینکه از زندگی راضی هستند، حتی اگر شاد نباشند. مرد بلژیکی حتی درباره مارک ویلموتس هم صحبت کرد در حالی که با هیجان دستهایش را تکان می‌داد و البته ذهنیت مثبتی هم از او نداشت. انگار حرف زدن از مربی فوتبال آزرده‌اش می‌کرد هنوز کلی سؤال بدون جواب داشتیم، حتی اشتیاق هینن بابت ادامه صحبت هم وقت مصاحبه را بیشتر نکرد. با این حال ماندیم تا بقیه هم مصاحبه‌هایشان را بگیرند و اگر سرمربی سابق لهستان موافقت کرد، سؤالات دیگر را هم بپرسیم، اما او بعد از مصاحبه تصویری با سایت فدراسیون خسته‌تر ازآن بود که اشتیاقی برای ادامه حرف‌هایش داشته باشد.ماحصل گفت‌و‌گوی خبرنگار «ایران» با مربی معروف و شناخته شده دنیای والیبال پیش روی شماست.

خیلی خوشحالم که اینجا هستم چون یکی از بزرگترین آدم‌های ورزش دنیا را می‌بینم. دیشب بازی کوین دیبروین را دیدید؟ فوتبال نمی‌بینید؟
من سه روز است که اینجا هستم و هر سه روز را مشغول بودم و نمی‌دانم که در بلژیک چه خبر است.
 لیگ قهرمانان اروپا دی بروین برای منچسترسیتی گل زد و بردند.
ندیدم. شما فوتبالت از من بهتر است.
می خواهم درباره نقش ورزش و ارتباط بین ملت‌ها از شما بپرسم. اروپایی‌ها حدود
 80 سال قبل درگیر جنگ جهانی دوم بودند. اما می‌بینیم لهستان و آلمان و انگلیس و روسیه و بقیه کشورها بدون مشکل مسابقه می‌دهند. ما هم جنگ هشت ساله با عراق داشتیم اما این مسأله در مسابقات ورزشی به شدت میان بازیکنان و هواداران دیده می‌شود...
از سؤال شما متعجب شدم. خیلی در اروپا رفت و آمد می‌کنید؟
نه اصلا
پس به نظر من باید بدانید که حتی در اروپا هم مشکلات بزرگی در زمینه فراموش نکردن جنگ جهانی وجود دارد و مردم هنوز آن فاجعه را فراموش نکرده‌اند. به‌عنوان مثال آلمان هنوز هم احساس گناه می‌کند نسبت به شروع جنگ جهانی. البته اکنون شرایط بهتر شده اما مردم آلمان همچنان احساس گناه می‌کنند یا مثلاً لهستانی‌ها اصلاً از روس‌ها خوششان نمی‌آید.
اما ما این تنش را در مسابقات اروپایی از تلویزیون نمی‌بینیم.
اگر بازی لهستان و روسیه را ببینید و عکس‌العمل مردم لهستان نسبت به روس‌ها در تشویق و نوع نگاهشان متوجه می‌شوید که هنوز تنش وجود دارد. من نمی‌دانم هدفتان از پرسیدن این سؤالات چیست اما هر جنگی مدت زمان زیادی برای فراموشی می‌خواهد.
دلیلش همگروهی فوتبال ایران با امریکا و انگلیس در جام جهانی است یا اتفاقاتی که در تقابل ایران و عراق به‌وجود می‌آید. می‌خواستم بدانم ورزش چطور به بهبود روابط بین ملت‌ها کمک می‌کند؟
تا قبل از جنگ اخیر روسیه با اوکراین، مطمئن بودم ورزش از سیاست جداست اما حالا شک دارم. بله همچنان معتقدم که ورزش می‌تواند کمک کند تا اختلافات از بین برود، اما سیاست همیشه حرف اول را می‌زند و ورزش فقط می‌تواند کمک کند. من فکر نمی‌کنم که بتواند تفاوت ایجاد کند. فکر می‌کنم بازی تیم ایران در جام جهانی با امریکا اتفاق خوبی است و کمک می‌کند. پایه تفکر کتاب بشریت که من در همین همایش درباره‌ آن صحبت کردم، انسان‌ها را ذاتاً خوب و نیکو سرشت می‌داند. من طبیعتاً جنگ را دوست ندارم و فکر می‌کنم مردم خوبی در ایران وجود دارند، همین‌طور که معتقدم در امریکا هم مردم خوبی زندگی می‌کنند، حتی در بلژیک. من کلاً با جنگ مشکل دارم و قبول جنگ اوکراین و روسیه هم سخت است برای من. در این شرایط کشور ما هم ممکن است اذیت شود. اما فکر می‌کنم می‌توانیم کمک کنیم. ورزش فقط می‌تواند کمک بکند.
همه مربیان حاضر در همایش مربیگری خیلی راضی بودند و حتی بهروزعطایی سرمربی تیم ملی ایران می‌گفت می‌تواند نکات را در کارش استفاده کند و دلیل موفقیت شما را همین ریزه‌کاری‌ها می‌داند. خودتان همایش را چطور دیدید؟
روز اول برای من سخت بود چون اول باید می‌فهمیدم که از من چه انتظاری دارند. روز دوم خوب بود چون درکم بهتر شد و فهمیدم چه می‌خواهند. اما روز سوم همه خسته بودند. فکر می‌کنم برگزاری این همایش خوب بود‌ چون تنها کار یادگیری این است که از ایده‌های جدید استفاده کنید و در کنار هم قرار بگیرید. برای من هم خوب بود، دوست داشتم بیایم چون دوست دارم بدانم در کشورهای دیگر چه خبر است. اما اگر به من بگویند دلت می‌خواهد زندگی کنی، می‌گویم: نه.
چرا؟
چون نمی‌توانم یکجا بمانم و دوست دارم به کشورهای مختلف سفر کنم.
برای همین در کشورهای مختلف مربیگری کردید؟
درست است که سرمربیگری در یک کشور بیشتر از سه روزاست، اما من بیشتر از ۳-۴ سال نمی‌توانم یکجا بمانم.
دلیل قطع همکاری با لهستان هم همین بود؟
آنجا من قراردادم به پایان رسیده بود. یک حس است. وقتی تصمیم می‌گیری برای سه روز به یک کشور بروی، بعد از روز سوم دیگر چیزی نداری، وقتی برای ۴ سال قرارداد می‌‌بندی برنامه‌هایت برای همان ۴ سال است. کلاً نهایت حس من برای ماندن در یکجا ۳-۴ سال است.
شما سرمربی تیم ملی والیبال مردان لهستان و قهرمان جهان بودید و حالا سرمربی تیم‌ملی زنان آلمان هستید. شاید خیلی‌ها فکر کنند این افت باشد. نظر شما چیست؟
چه چیزی برای شما در زندگی بیشتر از همه اهمیت دارد؟
مادر و خانواده
این چیزی است که زیاد می‌شنویم. مهم‌ترین مسأله عشق است. مهم است که شما چیزی که دوست دارید و کاری را که دوست دارید انجام دهید. من هم همین کار را می‌کنم. بعضی وقت‌ها از آموزش به کودکان هم لذت می‌برم. اگر همان لحظه کاری را بخواهم، انجام می‌دهم. متأسفانه باید بگویم که من آدم خوش شانسی هستم چون کاری را که دوست دارم انجام می‌دهم. اگر از آدم‌هایی که تا مرز مرگ می‌روند سؤال کنید چه چیزی را از زندگی دوست نداشتند؟ می‌گویند از فرصت‌ها استفاده نکردیم و در مرحله دوم می‌گویند وقت بیشتری با خانواده نگذراندیم. به نظرم زندگی یعنی چیزی را که دوست دارید انجام بدهید نه اینکه چیزی را که مردم می‌گویند زندگی کنید. من هیچوقت به حرف مردم اهمیت ندادم.
یعنی برایتان مهم نیست که بگویند در‌ شأن شما نیست؟
من اصلاً یک لحظه هم به حرف مردم فکر نمی‌کنم.
شما در ایران همایش گذاشتید و آموزش دادید. خودتان چه یاد گرفتید؟
همیشه آدم یاد می‌گیرد. یک مثال کوچک بزنم که روز اول یک کسی به من کتابی معرفی کرد که تا حالا نخوانده بودم، مهم‌ترین چیزی که یاد گرفتم این بود که من امروز از تهران بازدید کردم و در مورد زندگی از مردم سؤال کردم. از حرف‌های آنها چیزهایی یاد گرفتم.
مثلاً چی؟
شاید سیاسی حرف زدند و من نمی‌خواهم نگاه سیاسی داشته باشم. می‌خواهم محتاطانه حرف بزنم اما اینجا تفاوت بین زن و مرد با بلژیک متفاوت است. نمی‌گویم خوب است یا بد‌ اما متفاوت است. دوست داشتم‌ با مردم صحبت کنم که بدانم آنها چه نگاهی دارند. می‌توانم درباره این موضوع طولانی صحبت کنم. اما در آیین هندو، پدر و مادرها برای پسرها زن می‌گیرند. خیلی تحقیق می‌کنند و بعد از 10 سال آن زندگی که از همه شاد‌تر است، ازدواجی است که پدر و مادر انتخاب می‌کنند تا آن ازدواجی که شما انتخاب می‌کنید. ما اروپایی‌ها فکر می‌کنیم عشق از همه مهم‌تر است و از روی عشق ازدواج می‌کنیم اما بعضی فرهنگ‌ها متفاوت هستند. اگر در اروپا بگویید در بعضی کشورها پدر و مادرها برای فرزندانشان همسر انتخاب می‌کنند ممکن است بازخورد منفی داشته باشد. اما وقتی اینها را می‌بینید می‌فهمید که بد نیست‌ در مورد ایران هم می‌خواهم این را بدانم که خوب است‌. همه جا خوب و بد دارند. جالب است که بعضی از مردم به من نگفتند خوشحالیم بلکه می‌گفتند از زندگی راضی هستیم. راضی بودن را زیاد می‌گفتند. چون شما زندگی متفاوتی از من در اروپا دارید. من در تعطیلات دوم اروپایی از دخترم خواستم که با من به اینجا بیاید، اما به‌دلیل تبلیغ و نگرش منفی دراروپای غربی از ایران قبول نکرد بیاید، اما دفعه بعد او را می‌آورم، چرا که با دیدن تجربه بهتر و متفاوتی به دست می‌آید. درباره اینکه پرسیدید چه چیزی از همایش یاد گرفتم باید بگویم یکی از بهترین افرادی که با او در آینده در تماس خواهم بود ایرانی است. جدا از داستان خوب و بد‌هایی که وجود دارد باید بگویم که مردمی که در خیابان دیدم بهترین مردم بودند و همیشه از این یاد می‌گیرم.
برای شما در دروغ آوریل نوشتند که قرار است مربی ایران شوید. آیا خودتان هم دوست داشتید این اتفاق بیفتد؟
من از هر چالشی استقبال می‌کنم. اگر ببینم این چالش مثبتی برایم است، استقبال می‌کنم. همیشه گفته‌ام که دو کشور والیبال را عالی بازی می‌کنند؛ لهستان و ایران. در لهستان بودم و ایران مانده. فکر می‌کنم در آینده سرمربی ایران شوم.
در مورد مارک ویلموتس هم توضیح دهید.
او دوست من نیست.
چرا؟
-کاملاً آدم متفاوتی با ذهنیت و ایده‌های مربیگری است. فکر می‌کند خیلی می‌داند. او مربی منفوری است.
اما نمی‌داند؟
نمی‌دانم.
مربی مورد علاقه شما کیست؟
در والیبال رزنده چرا که در برزیل زیاد بازی کرده‌ام و در فوتبال گواردیولا. من همه کتاب‌هایش را خوانده‌ام. اما یورگن کلوپ را دوست دارم او شبیه من است، وقتی کتاب او را بخوانم لبخند می‌زنم.
 شما میزبانی قطر برای جام جهانی فوتبال و حتی والیبال را چطور می‌بینید؟
من موافق میزبانی قطر برای جام جهانی فوتبال نیستم.باید جام جهانی فوتبال در کشورهای فوتبالی مثل آلمان و برزیل برگزار شود.
حتی موافق میزبانی اش برای والیبال هم نیستم چون باید در جایی برگزارشود که مردم عاشق آن هستند.باید ایران خودش را مهیای میزبانی جام‌جهانی والیبال در دنیا کند  نه کشور قطر برایم سؤال است که چرا ایران میزبان قهرمانی جهان والیبال نمی‌شود؟
بعضی‌ها به شما لقب دیوانه می‌دهند. نظر خودتان درباره این لقب چیست؟
من دیوانه هستم.اگر بازیکنانم به من بگویند آدم عادی هستم ناراحت می‌شوم.باید متفاوت باشم و همیشه دنبال کارهای متفاوت هستم.
به نظر شما چرا مربیان والیبال ایرانی در اروپا شاغل نشده اند؟
من در مربیان ایرانی، اشتیاق برای مربیگری در خارج ایران نمی‌بینم. آنها ترجیح می‌دهند در کشورشان کار کنند.
شما با حرف‌های کوبیاک درباره ایران موافق هستید؟
کوبیاک انسان خوبی است، البته هر انسانی ممکن است بدی‌هایی هم داشته باشد.
من اخلاق‌های بد کوبیاک را نمی‌پسندم اما در کل آدم خوبی است.
کشورهای فرانسه، بلژیک و سوئیس فرانسوی صحبت می‌کنند و این مسأله می‌تواند آنها را به هم نزدیک کند؟
فرانسوی‌ها، فرانسه صحبت می‌کنند و بخشی از سوئیس، اما نصف بلژیکی‌ها زبان فرانسه دارند و من خودم آلمانی صحبت می‌کنم. زبان ما ترکیبی از زبان‌هاست. من به سؤال اول شما اشاره می‌کنم که به تفاوت مردم اروپا پی نبرده‌اید. من پیشنهاد می‌کنم اول به اروپا سفر کنی و بعد درباره‌اش با هم صحبت کنیم. ما تفاوت‌ها را با صدا مطرح نمی‌کنیم، بعضی مواقع زبان و روش صحبت هم تفاوت به وجود می‌آورد. زبان کشور من فلمیش است و کسی که به این زبان صحبت می‌کند، فرانسوی زبان‌ها را دوست ندارد و گاهی بین آنها تنش به وجود می‌آید.



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7881/18/608721/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها