حکمت های بی طرفی
دکترمنصور پهلوان
استاد دانشگاه تهران
یکی از حکمتهای نهج البلاغه که هم در حکومت و سیاست و هم در زندگانی فردی کاربرد دارد، حکمتى است که به مداخله نکردن در نزاعها و آشوبها دلالت دارد؛ آشوبهایی که طرفین آن بهدنبال هوی و هوس خویشاند.
علی علیهالسلام میفرماید:
کنْ فِی الْفِتْنَه کابْنِ اللَّبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَیرْکبَ، وَلاَ ضَرْعٌ فَیحْلَبَ (نهج البلاغه حکمت١)
یعنى: در فتنهها مانند بچه شتر باش که نه پشتى دارد تا سوارش شوند و نه پستانى دارد تا دوشیده شود.
ابن ابى الحدید شارح معتزلى نهج البلاغه در ذیل این حکمت مىنویسد:
ایام فتنه، ایام دشمنى و جنگ ما بین دو رئیس گمراه است که هر کدام از آن دو مردم را به گمراهى فرا مىخواند، مانند عبدالملک بن مروان و عبدالله بن زبیر، اما اگر یکى از آن دو، طرفدار حق و دیگرى طرفدار باطل باشد، دیگر ایام فتنه نخواهد بود، مانند جنگ جمل و صفین و در این حالت نه تنها نباید بیطرف ماند، بلکه جهاد واجب مىگردد و باید همراه طرفدار حق با باطل جنگید.
کاربرد این حکمت در زندگانى فردی روشن است، فى المثل اگر دو نفر هوى پرست و منفعت طلب با یکدیگر منازعه داشته باشند، ما نباید ملعبه یا نردبان ترقى یکى از آن دو شویم.
اما کاربرد این حکمت در تصمیمات سیاسی و اجتماعى مهمتر است، فىالمثل در جنگهایی که بین کشورها و با اهداف منفعت طلبانه صورت مىپذیرد، اعلام بیطرفى و حمایت نکردن از یکى از طرفین، شرط عقل است. یادمان هست سال1990 که صدام به کویت حمله کرد و کویت را یکى از استان هاى خود خواند و امریکا به پشتیبانى کویت آمد، برخى از دو آتشههاى وطنى، حتى در مجلس شوراى اسلامى، مىگفتند ما باید امروز از صدام حمایت کنیم، زیرا او مانند خالد بن ولید است که تا کافر بود بیشترین ضربه را بر مسلمانان وارد کرد و چون مسلمان شد، «سیف الاسلام» لقب گرفت.
و اگر نبود درایت مردانى که اکنون زیر خاک خفتهاند و اعلام بىطرفى دولت، شاید همان بلایی که بر سر عراق آمد، بر سر ما هم آمده بود.
جنگ جهانى دوم نیز خاطرات تلخى براى ما بر جاى گذاشته است، جنگ آلمان و ایتالیا و ژاپن با متفقین درگرفته بود و رضا شاه که روابط حسنهاى با آلمان و شخص هیتلر داشت، نتوانست بیطرفى خود را عملاً به اثبات برساند و باعث شد مملکت ما از شمال و جنوب توسط بیگانگان اشغال شود.(براى اطلاع از روابط حسنه و هدایایی که بین رضا شاه و هیتلر رد و بدل شده است نگاه کنید به خاطرات ملکه پهلوى، انتشارات به آفرین، ١٣٨٠)
آرى در فتنه و آشوب باید مانند بچه شتر بود، تا کسى طمع نکند که سوارش شود یا شیرش را بدوشد.
استاد دانشگاه تهران
یکی از حکمتهای نهج البلاغه که هم در حکومت و سیاست و هم در زندگانی فردی کاربرد دارد، حکمتى است که به مداخله نکردن در نزاعها و آشوبها دلالت دارد؛ آشوبهایی که طرفین آن بهدنبال هوی و هوس خویشاند.
علی علیهالسلام میفرماید:
کنْ فِی الْفِتْنَه کابْنِ اللَّبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَیرْکبَ، وَلاَ ضَرْعٌ فَیحْلَبَ (نهج البلاغه حکمت١)
یعنى: در فتنهها مانند بچه شتر باش که نه پشتى دارد تا سوارش شوند و نه پستانى دارد تا دوشیده شود.
ابن ابى الحدید شارح معتزلى نهج البلاغه در ذیل این حکمت مىنویسد:
ایام فتنه، ایام دشمنى و جنگ ما بین دو رئیس گمراه است که هر کدام از آن دو مردم را به گمراهى فرا مىخواند، مانند عبدالملک بن مروان و عبدالله بن زبیر، اما اگر یکى از آن دو، طرفدار حق و دیگرى طرفدار باطل باشد، دیگر ایام فتنه نخواهد بود، مانند جنگ جمل و صفین و در این حالت نه تنها نباید بیطرف ماند، بلکه جهاد واجب مىگردد و باید همراه طرفدار حق با باطل جنگید.
کاربرد این حکمت در زندگانى فردی روشن است، فى المثل اگر دو نفر هوى پرست و منفعت طلب با یکدیگر منازعه داشته باشند، ما نباید ملعبه یا نردبان ترقى یکى از آن دو شویم.
اما کاربرد این حکمت در تصمیمات سیاسی و اجتماعى مهمتر است، فىالمثل در جنگهایی که بین کشورها و با اهداف منفعت طلبانه صورت مىپذیرد، اعلام بیطرفى و حمایت نکردن از یکى از طرفین، شرط عقل است. یادمان هست سال1990 که صدام به کویت حمله کرد و کویت را یکى از استان هاى خود خواند و امریکا به پشتیبانى کویت آمد، برخى از دو آتشههاى وطنى، حتى در مجلس شوراى اسلامى، مىگفتند ما باید امروز از صدام حمایت کنیم، زیرا او مانند خالد بن ولید است که تا کافر بود بیشترین ضربه را بر مسلمانان وارد کرد و چون مسلمان شد، «سیف الاسلام» لقب گرفت.
و اگر نبود درایت مردانى که اکنون زیر خاک خفتهاند و اعلام بىطرفى دولت، شاید همان بلایی که بر سر عراق آمد، بر سر ما هم آمده بود.
جنگ جهانى دوم نیز خاطرات تلخى براى ما بر جاى گذاشته است، جنگ آلمان و ایتالیا و ژاپن با متفقین درگرفته بود و رضا شاه که روابط حسنهاى با آلمان و شخص هیتلر داشت، نتوانست بیطرفى خود را عملاً به اثبات برساند و باعث شد مملکت ما از شمال و جنوب توسط بیگانگان اشغال شود.(براى اطلاع از روابط حسنه و هدایایی که بین رضا شاه و هیتلر رد و بدل شده است نگاه کنید به خاطرات ملکه پهلوى، انتشارات به آفرین، ١٣٨٠)
آرى در فتنه و آشوب باید مانند بچه شتر بود، تا کسى طمع نکند که سوارش شود یا شیرش را بدوشد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه