هنر لبخند زدن
شهره طاعتی
مددکار اجتماعی
روح و روان هر فردی وابسته به درونیات، ذات و آموختههای آن فرد است که در رفتارش متجلی میشود. یکی از اعضای بدن که نمایانگر و نمایشگر حس و حال درون انسان هاست، صورت هر فردی است. اینکه هرکسی بتواند فضای درون فکر و روانش را در چهرهاش نمایش دهد، هنری بس ارزشمند را داراست، در بین افراد جامعه و اطرافیانمان افرادی را می بینیم که دارای روحی لطیف و ذاتی خوب و مثبت هستند، ولی دیگران از آنها چهره ای عبوس، گرفته و بدون حس را میبینند. اینکه آنها نمیتوانند با روی گشاده با دیگران رفتار کنند دارای علت های بسیاری است که بعداً به تفصیل راجع به آن گفتوگو میکنیم، اما در این مطلب میتوان به علتهایی از جمله نبودِ مهارتهای ارتباطی، خشم از خود، قهر بودن با خود و دیگران و..... نام برد. پایه همه این علتها، ارتباط نداشتن فرد با خودش و اهمیت ندادن به ندای درونی خودش است.
وقتی ما نیاموختهایم که خود را دوست داشته باشیم، آموزش ندیدهایم که چگونه با خودمان دوست باشیم و روحیات خود را بشناسیم، نمیتوانیم حالات درونی خود را در رفتار و ظاهر و بخصوص در چهرهمان نمایانگر کنیم. لبخند زدن یکی از آن رفتارهایی است که از دل و عمق درون آدمی نسبت به یک فرد خود را نمایان میکند و اثراتی وصف نشدنی از خود به جای میگذارد. اینجاست که میگوییم لبخند زدن مهارتی است هنرمندانه که از دل برمی آید و بر دل بینندهاش مینشیند.اگر در جامعه جزو دسته اول (در این یادداشت )باشیم از این مهارت بیبهرهایم، اما اگر از دسته دوم هستیم همیشه این هنر مانند ابزاری کاربردی و مؤثر همراهمان است و در کوچه، خیابان، مغازه، جمع خانواده، اتوبوس ودرمتروی شلوغ و.... از آن استفاده میکنیم. در زمان سختیها نیز با بضاعت مالی کم میتوانیم از بضاعت هنرمان برای برقراری ارتباط، اعلام توجه و نوازش دیگران بخوبی استفاده کنیم.
تصور کنید در خیابان درحال عبور هستید، از رو به روی شما کودکی دست در دست مادرش میآید، مادر سرگرم صحبت با تلفن است، کودک محو تماشا و کشف پیرامونش است، یک لبخند کوچک اما مهربان ما میتواند به فضای حسی او کمک مؤثری کند. یا کودک کاری را تصور کنید که خستگی و بیرمقی در چشمانش موج میزند، از کنار ما درحال گذر است، یک لبخند هنرمندانه ما به او میگوید که من به تو توجه دارم، من تو را دوست دارم، میگوید هرچند اگر چیزی از تو نمیخرم ولی من به خستگی هایت، به آسیبهای روانت و تمام آنچه در زندگانی توست با وجود تمام بیتوجهیهای دیگران، به تو توجه دارم و دوستت دارم.
مددکار اجتماعی
روح و روان هر فردی وابسته به درونیات، ذات و آموختههای آن فرد است که در رفتارش متجلی میشود. یکی از اعضای بدن که نمایانگر و نمایشگر حس و حال درون انسان هاست، صورت هر فردی است. اینکه هرکسی بتواند فضای درون فکر و روانش را در چهرهاش نمایش دهد، هنری بس ارزشمند را داراست، در بین افراد جامعه و اطرافیانمان افرادی را می بینیم که دارای روحی لطیف و ذاتی خوب و مثبت هستند، ولی دیگران از آنها چهره ای عبوس، گرفته و بدون حس را میبینند. اینکه آنها نمیتوانند با روی گشاده با دیگران رفتار کنند دارای علت های بسیاری است که بعداً به تفصیل راجع به آن گفتوگو میکنیم، اما در این مطلب میتوان به علتهایی از جمله نبودِ مهارتهای ارتباطی، خشم از خود، قهر بودن با خود و دیگران و..... نام برد. پایه همه این علتها، ارتباط نداشتن فرد با خودش و اهمیت ندادن به ندای درونی خودش است.
وقتی ما نیاموختهایم که خود را دوست داشته باشیم، آموزش ندیدهایم که چگونه با خودمان دوست باشیم و روحیات خود را بشناسیم، نمیتوانیم حالات درونی خود را در رفتار و ظاهر و بخصوص در چهرهمان نمایانگر کنیم. لبخند زدن یکی از آن رفتارهایی است که از دل و عمق درون آدمی نسبت به یک فرد خود را نمایان میکند و اثراتی وصف نشدنی از خود به جای میگذارد. اینجاست که میگوییم لبخند زدن مهارتی است هنرمندانه که از دل برمی آید و بر دل بینندهاش مینشیند.اگر در جامعه جزو دسته اول (در این یادداشت )باشیم از این مهارت بیبهرهایم، اما اگر از دسته دوم هستیم همیشه این هنر مانند ابزاری کاربردی و مؤثر همراهمان است و در کوچه، خیابان، مغازه، جمع خانواده، اتوبوس ودرمتروی شلوغ و.... از آن استفاده میکنیم. در زمان سختیها نیز با بضاعت مالی کم میتوانیم از بضاعت هنرمان برای برقراری ارتباط، اعلام توجه و نوازش دیگران بخوبی استفاده کنیم.
تصور کنید در خیابان درحال عبور هستید، از رو به روی شما کودکی دست در دست مادرش میآید، مادر سرگرم صحبت با تلفن است، کودک محو تماشا و کشف پیرامونش است، یک لبخند کوچک اما مهربان ما میتواند به فضای حسی او کمک مؤثری کند. یا کودک کاری را تصور کنید که خستگی و بیرمقی در چشمانش موج میزند، از کنار ما درحال گذر است، یک لبخند هنرمندانه ما به او میگوید که من به تو توجه دارم، من تو را دوست دارم، میگوید هرچند اگر چیزی از تو نمیخرم ولی من به خستگی هایت، به آسیبهای روانت و تمام آنچه در زندگانی توست با وجود تمام بیتوجهیهای دیگران، به تو توجه دارم و دوستت دارم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه