اخگر به گریبان (1)


 حسین جابری انصاری
کارشناس مسائل خاورمیانه
کتابی که ترجمه فارسی آن، از امروز تقدیم خوانندگان ارجمند روزنامه ایران می‌شود، «من جمر الی جمر: صفحات من ذکریات منیر شفیق» نام دارد که ترجمه تحت اللفظی آن به فارسی «از اخگری به اخگری دیگر: برگه‌هایی از خاطرات منیر شفیق» است. این کتاب توسط نافذ ابوحسنه تدوین شده و بخش‌هایی از ترجمه فارسی آن توسط نگارنده این مطلب از امروز از این ستون در روزهای زوج منتشر خواهد شد. نسخه فارسی کتاب، با بهره‌گیری از ادبیات غنی فارسی و با هدف تقریب به ذهن بهتر و بیشتر، «اخگر به گریبان» نام گرفته است. این نام با توجه به محتوای کتاب و زندگی آکنده از درد و رنج آوارگی راوی آن، از فراز زیر از غزلی زیبا، سروده جاودانه جناب «صائب تبریزی»، بزرگ شاعر درد و رنج در ادبیات شیرین فارسی، وام گرفته شده است:
از دلِ سوخته «اخگر به گریبان» دارم
سینه‌ای گرمتر از خاک شهیدان دارم
«بوی خونِ شفق» از خنده من می‌آید
گر چه چون صبح به ظاهر لبِ خندان دارم
شعری که زبان حال استاد منیر شفیق و خاطراتی است که در این کتاب روایت کرده است. منیر شفیق اندیشمند مبارز و استراتژیست نامدار فلسطینی و عرب، راوی شیرین سخن «اخگر به گریبان»، در سال ۱۹۳۶ میلادی در خانواده‌ای مسیحی در شهر «بیت المقدس» در «فلسطین»‌زاده شد. پدر او یک وکیل شناخته شده دادگستری با جهت‌گیری فکری چپگرایانه بود که پس از سرخوردگی از اشغال «فلسطین» و ناامیدی از ایجاد تغییری در این زمینه، سیاست را به کلی کنار گذاشت و از فرزند خود نیز همین را خواست. منیر شفیق، چپگرایی را از پدر آموخت، اما دوری از سیاست را از او نپذیرفت و درست برعکس خواسته او، غریق دریای سیاست شد. فعالیت سیاسی را با عضویت در «حزب کمونیست [فلسطین و] اردن» در سال ۱۹۵۲ آغاز و آنچنان با شور و شوق جوانی در هم آمیخت که زودهنگام طعم زندان را به او چشاند و به‌ خاطر مبارزات پرشور خود، حدود یک دهه از عمرش را در زندان‌های «اردن» گذراند. او آن گونه که خود روایت می‌کند، در آغازین مراحل فعالیت در این حزب، «کمونیستی خوب» و گوش به فرمان رهبری آن بود، اگر چه نشانه‌هایی از «اخگر به گریبان»ی، «بی قراری» و «روح ناآرام»، در همان مرحله نیز در او هویدا بود. در زندان، به مرور با سیاست‌های «حزب کمونیست» بویژه در زمینه دنباله روی چشم و گوش بسته از «اتحاد جماهیر شوروی»، رویارویی با جریان ناصری به رهبری «جمال عبدالناصر» رهبر وقت «مصر» و عدم همراهی عملی با ایده وحدت جهان عرب دچار مشکل شد و در نتیجه دست به بازنگری در مسیر زندگانی سیاسی خود زد. او در سال ۱۹۶۵، از زندان آزاد و یک سال بعد به «لبنان» گریخت و در آنجا با نگهداشتن گرایش‌های چپ روانه اش، آن را با اندیشه‌های ناسیونالیسم فلسطینی و عربی، در هم آمیخت و از «حزب کمونیست» جدا شد و در سال ۱۹۶۸ به نماد برتر ناسیونالیسم فلسطینی یعنی «جنبش ملی آزادیبخش فلسطین» (فتح) به رهبری مرحوم «یاسر عرفات» پیوست. منیر شفیق، در دوره همکاری خود با «فتح» و «عرفات»، از ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۲ مسئولیت مرکز برنامه‌ریزی «سازمان آزادیبخش فلسطین» (ساف) را برعهده داشت و سرانجام به‌خاطر اختلاف عمیق با برنامه سازش در حال اجرا در قالب مذاکرات اسلو، از مسئولیت خود استعفا داده و از رهبری سازمان آزادیبخش جدا شد. در دوران فعالیت در «جنبش فتح» بود که به مرور، با میل آرام به سوی اندیشه‌های ملی - مذهبی و عربی - اسلامی، با همراهی برخی رهبران میانی این جنبش، «گردان‌های جهاد اسلامی» را تأسیس کرد. گروهی جهادی که از دل «جنبش فتح» برآمده، اما با هسته‌های اولیه «جنبش جهاد اسلامی فلسطین» به رهبری شهید دکتر «فتحی شقاقی»، نوعی همکاری نزدیک و درهم تنیدگی داشت. «منیر شفیق» در همین دوران و همزمان با پیروزی «انقلاب اسلامی ایران» به رهبری «امام خمینی» و برآمدن آفتاب اسلام سیاسی، نه تنها به ایده‌های سیاسی اسلام گرایش یافت، بلکه از مسیحیت نیز به اسلام گروید و وارد فراز سوم زندگانی سیاسی و عقیدتی خود شد. او، اگر چه در زندگی خود از «حزب کمونیست» تا «جنبش آزادیبخش ملی فلسطین» و از «فتح» تا «جهاد اسلامی» و از «مارکسیسم» تا «ناسیونالیسم» و «اسلام سیاسی» و از مسیحیت تا بی‌دینی، تا اسلام، راه درازی پیموده و گاه از سوی برخی منتقدان خود، به ناروا، انگ هُرهُری مذهبی و چند رنگی خورده است، اما در برآیند این زندگانی پُر فراز و نشیب، از اصول و آرمان‌های ثابتی در هر دو حوزه سیاسی و اخلاقی برخوردار بوده و از این زاویه، شخصیتی مثال زدنی داشته است: هدف‌گیری اساسی و راهنمای عمل او در حوزه سیاسی، آزادی فلسطین - همه فلسطین - از اشغال صهیونیستی و راهنمای اخلاقی او در زندگی، دوری از «نمک خوردن و نمکدان شکستن» و پرهیز از خیانت به دوستان و همراهان در هر یک از ایستگاه‌های حیات خود و نامردی و نامرادی در حق آنان بوده است. خوانندگان گرامی این کتاب، در جای جای این خاطرات، با این هر دو جنبه از حیات فکری، سیاسی و اخلاقی منیر شفیق آشنا خواهند شد. روشن است که هر دو جنبه سیاسی و اخلاقی مورد اشاره، از دید برخی در تنافر با «واقع گرایی» و «ضرورت‌های فعالیت سیاسی» تلقی می‌شود، اما آنچه منیر شفیق را به یکی از شخصیت‌های برجسته فلسطین و جهان عرب تبدیل کرده است، از همین پایبندی به اصول سیاسی و اخلاقی در عین بی‌قراری و «اخگر به گریبان»ی سرچشمه می‌گیرد. توانایی‌های فکری و تحلیلی عمیق منیر شفیق، ضلع سوم مثلث شخصیتی او در کنار این دو بعد سیاسی و اخلاقی است. منیر شفیق، از ذهنی چند لایه و عمیق با افق دیدی راهبردی، در تحلیل پدیده‌های سیاسی و شناخت روندهای منطقه‌ای و بین‌المللی برخوردار است. امری که خوانندگان ثابت کتاب‌ها و یادداشت‌های گاه به گاه او بر آن گواهی می‌دهند و گمان من این است که خوانندگان کتاب حاضر نیز پس از خواندن فصول مختلف آن به همین جمع‌بندی خواهند رسید. معدل برداشت مجموعه جریان‌های چپگرا، ملی‌گرا و اسلام‌گرای عرب نیز از شخصیت سیاسی و اخلاقی منیر شفیق، مثبت بوده و این مسأله از جمله در انتخاب او به‌عنوان هماهنگ کننده «کنفرانس قومی - اسلامی» (بزرگترین تجمع جریان‌های سه گانه حامی مقاومت در جهان عرب) برای دو دوره پی در پی نماد یافته است...
* متن کامل این مطلب در وب سایت ایران آنلاین قابل مطالعه است.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7908/6/613035/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها