افزایش 4 برابری هزینه های مواد اولیه، سود شرکت های لاستیک و پلاستیک را کاهشی کرد
صنعت لاستیک مجدداً مورد توجه سهامداران قرار خواهد گرفت
پارک بیشتر نقدینگی در دست مدیران بازار، نتیجه اخذ مالیات از سپرده بانکی حقوقیها است
علی صیادزاده
تحلیلگر
بازارهای مالی
بهطورکلی، استقبال از هر یک از صنایع حاضر در بازار سرمایه با توجه به متغیرهای بنیادی، شرایط هر صنعت و اتفاقات ویژه در آن صنعت متغیر است.در وضعیت جاری، سهام بیشتر صنایع نسبت به پایان سال 1400 بازدهی مثبتی را ثبت کرده و نقدینگی ورودی به بازار نیز در 2ماه ابتدایی امسال در بین صنایع مختلف، در چرخش بوده است. صنعت لاستیک و پلاستیک نیز از این امر مستثنا نبوده است.به عنوان مثال، در سال 1401 تاکنون شاخص صنعت لاستیک حدود 30 درصد بازدهی مثبت را ثبت کرده است. مسلماً، با توجه به شرایط خوب این صنعت و بعد از گردش پول در صنایع مختلف، صنعت لاستیک، مجدداً مورد توجه و استقبال سهامداران قرار خواهد گرفت.اما به هر حال، شرایط جاری صنعت به لحاظ تطابق با متغیرهای بنیادی و ارزش شرکتها در بورس، شرایط نسبتا متعادل و منصفانهای را نشان میدهد.
به هرحال، گروه لاستیک و پلاستیک با توجه به حجم تقاضای محصولات و همچنین گردش مالی سالانه، یکی از گروههای کوچک از لحاظ تعداد شرکت فعال و میزان ارزش نه تنها در بازار سرمایه، بلکه در کل اقتصاد است.
درواقع، آنچه یک صنعت را به سمت توسعه و افزایش اندازه به پیش میبرد، حجم تقاضای بالقوه و بالفعلی است که در اقتصاد برای کالاهای تولیدی آن وجود دارد.
با توجه به تقاضای فعلی و همچنین تنوع کم محصولات این شرکتها، در حال حاضر نمیتوان انتظار افزایش خارقالعادهای در میزان حجم فعالیتهای این صنعت داشت.
برای مثال، ارزش فروش یک شرکت در این صنعت سالانه بین 300 تا 400 میلیارد تومان بوده درحالی که شرکتهای صنایع سنگین مثل فولاد یا پتروشیمی، سالانه هزاران میلیارد فروش و حتی سود به ثبت میرسانند.اما چرا گفته میشود که این صنعت حاشیه سود پایینی دارد؟
دراین خصوص لازم است اشاره شود که مواد اولیه اصلی در تولیدات شرکت، کائوچوی مصنوعی و دوده صنعتی با ضریب مصرف تقریبی 2.6 به 1 است. با توجه به افزایش قیمتهای جهانی و همچنین رشد نرخ ارز، کائوچوی مصنوعی از نرخی حدود 12 هزار تومان به ازای هر کیلو در سال 99 به بالای 40 هزار تومان در ماههای اخیر رسیده است.
دوده نیز از قیمتهایی کمتر از 10 هزار تومان برای هرکیلو به بیش از 30 هزار تومان در ماههای اخیر رسیده است. بنابراین در این فاصله، هزینههای مواد اولیه شرکت بین 3 تا 4 برابر رشد داشته است. اما محصول اصلی شرکت در این فاصله زمانی با توجه به نرخهای مصوب، نهایتاً حدود 2 برابر شده است.در نتیجه این موضوع باعث کاهش حاشیه سود شرکت در ماههای اخیر شده است.همانطور که پیشترگفته شد، بخشی از بازدهی صنعت در نتیجه شرایط مثبت بورس و گردش پولی است که در ماههای اخیر بین صنایع مختلف اتفاق افتاده است. ضمن اینکه با وجود کاهش حاشیه سود، به دلیل متورم شدن فروش و همچنین افزایش مقداری آن، مبلغ ریالی فروش افزایش یافته و این موضوع میتواند موجب انتظار برای افزایش ارزش در آینده شود.
نکته قابل توجه دیگر این است که معمولاً در بلندمدت و با یک وقفه زمانی، انتظار میرود که میزان افزایش در نرخ فروش نیز به میزان افزایش هزینهها صورت پذیرد.فراموش نکنیم که بازار سرمایه، بازار انتظارات از آینده است. بازدهی بورس در سال 1400 حدود 5 درصد بود و در قیاس با بازاری مانند ملک، شرایط ضعیفی را تجربه کرد.
اما به هر حال در سال 98 و نیمه اول 99، برنده اصلی بازارها، بورس بود. درحقیقت، در افق بلندمدت انتظار میرود که بازدهی اکثر بازارها با یکدیگر تعدیل شده و در شرایط تعادلی قرار گیرند.به عبارتی، در شرایط جاری که بازار ارز بازدهی بالایی ثبت نکرده و ملک نیز در شرایط رکودی قرار گرفته، قاعدتاً نمیتوان انتظار کسب بازدههای شگفتانگیز در بورس داشت.
اما به هر حال، چنانچه پتانسیل تورم انتظاری وجود داشته باشد، یا اینکه شرایط مثبت قابل توجهی درفروش و توسعه شرکتها پدید آید، میتوان انتظار بازار بسیار خوبی نیز در ماههای آتی داشت.واقعیت این است که بخش زیادی از بازدهی اخیر شرکتها، در نتیجه گردش پول بین صنایع، تعدیل و تعادل بازدهی در بخشهای مختلف بوده است.به عبارتی، برخی صنایع در کسب بازدهی پیشرو بوده و برخی نیز با وقفه، بازدهی مثبتی را ثبت کردهاند.
اما هم اکنون، استقبال از صنایع و سهام با توجه به اخبار قیمت محصولات، فروش دارایی و غیره در حال تغییر است. بنابراین رشد و بازده در شرایط فعلی بیشتر وابسته به اخبار، شایعات و حوادث جدید حول هر صنعت بوده تا محاسبات ارزشگذاری.در این بین باید به الزام اخذ مالیات از سپردههای بانکی حقوقیها هم در سالجاری اشاره داشت.نکته مثبت این اتفاق، معافیت صندوقهای با درآمد ثابت از پرداخت مالیات در این موضوع است.بدین ترتیب، انتظار میرود بخشی از سپردههای بانکی به سمت صندوقهای با درآمد ثابت که عموماً در بازار سرمایه فعالند، جریان یابد.
این جریان وجوه، علاوه بر اینکه توان صندوقها را برای فعالیت در بازار سرمایه و سرمایهگذاری در سهام بالا میبرد، میتواند موجب پارک بیشتری از نقدینگی در دست مدیران بازار سرمایه شده تا در مواقع مقتضی یا زمانی که ارزش شرکتها درحد و حدود قابل توجیه باشد، به بورس تزریق شود.
علی صیادزاده
تحلیلگر
بازارهای مالی
بهطورکلی، استقبال از هر یک از صنایع حاضر در بازار سرمایه با توجه به متغیرهای بنیادی، شرایط هر صنعت و اتفاقات ویژه در آن صنعت متغیر است.در وضعیت جاری، سهام بیشتر صنایع نسبت به پایان سال 1400 بازدهی مثبتی را ثبت کرده و نقدینگی ورودی به بازار نیز در 2ماه ابتدایی امسال در بین صنایع مختلف، در چرخش بوده است. صنعت لاستیک و پلاستیک نیز از این امر مستثنا نبوده است.به عنوان مثال، در سال 1401 تاکنون شاخص صنعت لاستیک حدود 30 درصد بازدهی مثبت را ثبت کرده است. مسلماً، با توجه به شرایط خوب این صنعت و بعد از گردش پول در صنایع مختلف، صنعت لاستیک، مجدداً مورد توجه و استقبال سهامداران قرار خواهد گرفت.اما به هر حال، شرایط جاری صنعت به لحاظ تطابق با متغیرهای بنیادی و ارزش شرکتها در بورس، شرایط نسبتا متعادل و منصفانهای را نشان میدهد.
به هرحال، گروه لاستیک و پلاستیک با توجه به حجم تقاضای محصولات و همچنین گردش مالی سالانه، یکی از گروههای کوچک از لحاظ تعداد شرکت فعال و میزان ارزش نه تنها در بازار سرمایه، بلکه در کل اقتصاد است.
درواقع، آنچه یک صنعت را به سمت توسعه و افزایش اندازه به پیش میبرد، حجم تقاضای بالقوه و بالفعلی است که در اقتصاد برای کالاهای تولیدی آن وجود دارد.
با توجه به تقاضای فعلی و همچنین تنوع کم محصولات این شرکتها، در حال حاضر نمیتوان انتظار افزایش خارقالعادهای در میزان حجم فعالیتهای این صنعت داشت.
برای مثال، ارزش فروش یک شرکت در این صنعت سالانه بین 300 تا 400 میلیارد تومان بوده درحالی که شرکتهای صنایع سنگین مثل فولاد یا پتروشیمی، سالانه هزاران میلیارد فروش و حتی سود به ثبت میرسانند.اما چرا گفته میشود که این صنعت حاشیه سود پایینی دارد؟
دراین خصوص لازم است اشاره شود که مواد اولیه اصلی در تولیدات شرکت، کائوچوی مصنوعی و دوده صنعتی با ضریب مصرف تقریبی 2.6 به 1 است. با توجه به افزایش قیمتهای جهانی و همچنین رشد نرخ ارز، کائوچوی مصنوعی از نرخی حدود 12 هزار تومان به ازای هر کیلو در سال 99 به بالای 40 هزار تومان در ماههای اخیر رسیده است.
دوده نیز از قیمتهایی کمتر از 10 هزار تومان برای هرکیلو به بیش از 30 هزار تومان در ماههای اخیر رسیده است. بنابراین در این فاصله، هزینههای مواد اولیه شرکت بین 3 تا 4 برابر رشد داشته است. اما محصول اصلی شرکت در این فاصله زمانی با توجه به نرخهای مصوب، نهایتاً حدود 2 برابر شده است.در نتیجه این موضوع باعث کاهش حاشیه سود شرکت در ماههای اخیر شده است.همانطور که پیشترگفته شد، بخشی از بازدهی صنعت در نتیجه شرایط مثبت بورس و گردش پولی است که در ماههای اخیر بین صنایع مختلف اتفاق افتاده است. ضمن اینکه با وجود کاهش حاشیه سود، به دلیل متورم شدن فروش و همچنین افزایش مقداری آن، مبلغ ریالی فروش افزایش یافته و این موضوع میتواند موجب انتظار برای افزایش ارزش در آینده شود.
نکته قابل توجه دیگر این است که معمولاً در بلندمدت و با یک وقفه زمانی، انتظار میرود که میزان افزایش در نرخ فروش نیز به میزان افزایش هزینهها صورت پذیرد.فراموش نکنیم که بازار سرمایه، بازار انتظارات از آینده است. بازدهی بورس در سال 1400 حدود 5 درصد بود و در قیاس با بازاری مانند ملک، شرایط ضعیفی را تجربه کرد.
اما به هر حال در سال 98 و نیمه اول 99، برنده اصلی بازارها، بورس بود. درحقیقت، در افق بلندمدت انتظار میرود که بازدهی اکثر بازارها با یکدیگر تعدیل شده و در شرایط تعادلی قرار گیرند.به عبارتی، در شرایط جاری که بازار ارز بازدهی بالایی ثبت نکرده و ملک نیز در شرایط رکودی قرار گرفته، قاعدتاً نمیتوان انتظار کسب بازدههای شگفتانگیز در بورس داشت.
اما به هر حال، چنانچه پتانسیل تورم انتظاری وجود داشته باشد، یا اینکه شرایط مثبت قابل توجهی درفروش و توسعه شرکتها پدید آید، میتوان انتظار بازار بسیار خوبی نیز در ماههای آتی داشت.واقعیت این است که بخش زیادی از بازدهی اخیر شرکتها، در نتیجه گردش پول بین صنایع، تعدیل و تعادل بازدهی در بخشهای مختلف بوده است.به عبارتی، برخی صنایع در کسب بازدهی پیشرو بوده و برخی نیز با وقفه، بازدهی مثبتی را ثبت کردهاند.
اما هم اکنون، استقبال از صنایع و سهام با توجه به اخبار قیمت محصولات، فروش دارایی و غیره در حال تغییر است. بنابراین رشد و بازده در شرایط فعلی بیشتر وابسته به اخبار، شایعات و حوادث جدید حول هر صنعت بوده تا محاسبات ارزشگذاری.در این بین باید به الزام اخذ مالیات از سپردههای بانکی حقوقیها هم در سالجاری اشاره داشت.نکته مثبت این اتفاق، معافیت صندوقهای با درآمد ثابت از پرداخت مالیات در این موضوع است.بدین ترتیب، انتظار میرود بخشی از سپردههای بانکی به سمت صندوقهای با درآمد ثابت که عموماً در بازار سرمایه فعالند، جریان یابد.
این جریان وجوه، علاوه بر اینکه توان صندوقها را برای فعالیت در بازار سرمایه و سرمایهگذاری در سهام بالا میبرد، میتواند موجب پارک بیشتری از نقدینگی در دست مدیران بازار سرمایه شده تا در مواقع مقتضی یا زمانی که ارزش شرکتها درحد و حدود قابل توجیه باشد، به بورس تزریق شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه