علی اصغرشاه زیدی خواننده و مدرس مکتب آوازی اصفهان در سالروز درگذشت جلیل شهناز و حسن کسایی، از جایگاه و هنر این استادان بزرگ میگوید
شکوه موسیقی ملی با درخشش دو هنرمند بی تکرار
نداسیجانی-
موسیقی ایرانی که قدمتی کهن دارد و میراث گذشتگان است، با نام بزرگانی همچون استادان جلیل شهناز و حسن کسایی پیوند خورده است. موسیقیدانان و نوازندگانی که به اذعان بسیاری از پیشکسوتان و تراز اولان این هنر، جایگاه شان دست نیافتنی و ماندگار است ،آنچنان که «تار» شهناز و «نی» کسایی در تاریخ هنر موسیقی ایران به مقامی رفیع رسیده است.
علی اصغرشاه زیدی خواننده و مدرس مکتب آوازی اصفهان و از شاگردان زنده یاد جلالالدین تاج اصفهانی در گفتوگو با «ایران» به بهانه سالروز درگذشت این بزرگواران (جلیل شهناز ۲۷ خرداد ۱۳۹۲) و (حسن کسایی ۲۵ خرداد ۱۳۹۱) از جایگاه و هنر آنها سخن گفته است که میخوانید.
ابتدا از آشنایی خود با استادان کسایی و شهناز بگویید؟
سال 1350 در محضر حضرت استاد تاج اصفهانی تلمذ میکردم. آن دوران استاد کسایی در مرکز فرهنگی صدا و سیمای استان اصفهان تدریس میکرد و آقای تاج، من را به ایشان معرفی کرد و این دیدار صورت گرفت و آغاز آشنایی من با استاد کسایی بود و تا زمانی که در قید حیات بود، این ارتباط خاص و دوستی ادامه داشت، به گونهای که یا در منزلش میهمان بودم یا در محیطهای دیگر دائماً در ارتباط و رفت و آمد بودیم. اکثر کارهایی هم که از آن دوران باقی مانده در محفلهای خصوصی با حضور استادان جلیل شهناز و حسن کسایی است که به صورت بداههنوازی و بداههخوانی، ضبط و منتشر شده و در دسترس مردم علاقهمند قرار دارد.علاوه بر آن دو آلبوم در همکاری با استاد جلیل شهناز ضبط و منتشر کردهام با عنوان «چرخ گردون» و «سروش آسمانی» با آهنگسازی استاد علی تجویدی و اشعاری از استاد بیژن ترقی و با تنظیم و اهتمام استاد فریدون شهبازیان که در کنار آن نوازندگان عزیز دیگری هم حضور و اجرا داشتهاند و این دو اثر بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت، آن هم در سالهایی که کمتر افرادی به موسیقی جدی و اصیل میپرداختند. با استاد شهناز هم حدود سال 1352 آشنا شدم در واقع زمینه تمامی این دیدارها توسط استاد تاج فراهم شد و افتخاری بزرگ برای من است.
ساز نی به بعد و قبل از حسن کسایی تقسیم میشود. ویژگی نوازندگی این استاد بزرگ چه بوده است؟
استاد کسایی فرمودند اگر حضرت نایب اسدالله نی نواز نبود، من هم نبودم. درواقع باید بگویم استاد کسایی در قله هنر نی نوازی قرار دارد و هیچ کسی نتوانست به جایگاه او دست یابد، البته نسلهای بعد از او هم نوازندگان خوبی هستند اما آنها هم به این موضوع کاملاً اعتقاد دارند و میدانند هنر نوازندگی این استاد بزرگ در چه سطحی قرار دارد. استاد حسن کسایی نوعی از نوازندگی را با این ساز انجام داد که در گذشته وجود نداشته یا شرایط آن فراهم نبوده است.
تغییر و تحولی که استاد کسایی در این ساز به وجود آورد، موجب شد همه قطعاتی که قبلتر فالش نواخته میشد، به درستی شنیده شود و حتی در ارکستر هم صدای این ساز به گوش رسید. آقای کسایی با ساز نی، چهار مضراب نواخت و صداهایی از این ساز شنیده شد که دیگران نتوانستند مشابه او انجام بدهند. البته سخن دراین باره بسیار است و اگر بخواهیم در مورد ویژگیهای هنر استادان حسن کسایی و جلیل شهناز صحبت کنیم مثنوی هفتاد من کاغذ است و شبها و روزها باید به صورت کارشناسانه در این باره گفت و نوشت.
من به جرأت میگویم نظیر این دو استاد که در زمان خودشان هم مانندی نداشتند به وجود نخواهد آمد و امروز که حدود 10 سال از فوت آنها میگذرد، این استادان توانستند راه را برای نوازندههای دو سه نسل بعد از خود هم هموار کنند.
استادان حسن کسایی و جلیل شهناز سبک منحصر به فردی در نی نوازی و تارنوازی ایجاد کردند و اگر بخواهیم برای نسلهای بعد از آنها ارزش قائل شویم، باید به کار کسانی احترام گذاشت که از آنها تقلید نکردند و با توجه به سبک این دو استاد یا پیشینیان، مسیر هنری خود را در پیش گرفتند.
نکته مهم دیگر این است که استادان کسایی و شهناز علاوه بر تبحر در نوازندگی و مسلط بودن به دیگر سازها، آواز هم میخواندند و به اشعار و ادبیات هم تسلط بسیاری داشتند هنری که اکثر نوازندگان نسبت به آن بی توجه هستند و دانشی ندارند.
مردم و نسل ما باید استادان بزرگی همچون کساییها و شهنازها را بشناسند، باید رسانهها درباره ویژگی هنر آنها صحبت کنند ،همچنین از هنر استاد تاج اصفهانی خواننده بزرگ ایران. استاد تاج در طول عمر هنریاش هیچ گاه نامناسبخوانی نکرد و 10 هزار بیت شعر از بر بود و با وجود خوانندههای بسیار آن دوره، سبک متفاوتی در مکتب آوازی اصفهان ایجاد کرد ،اما امروزه همه خوانندگان مقلد هستند ،بخصوص در فضای مجازی که همه نوازنده، شاعر، بازیگر و.. شدهاند اما اگرخارج از فضای مجازی بخواهیم آنها را بسنجیم درک درستی از هنر ندارند.
استاد کسایی تکنیک منحصر به فردی در ساز نی ایجاد کرد. علاوه براین چه ویژگی در اخلاق و منش ایشان بود که موجب شده جایگاه استاد کسایی متفاوت از دیگر نوازندگان نی باشد؟
حاج سید جواد کسایی پدر استاد کسایی است و از کارخانهداران نام آشنای اصفهان بود ،علاوه بر آن منزلش محل رفت و آمد هنرمندان درجه اول موسیقی بود، استادانی همچون تاج اصفهانی، ابوالحسن صبا، مرتضی خان محجوبی، ادیب خوانساری، خانواده جلیل شهناز و.... استاد کسایی در این شرایط رشد و پرورش یافت و این مسأله ای بسیار مهم است که با چه کسانی مأنوس شوید و چه بیاموزید، اما متأسفانه نسل جوان تمام نیروی و توان خود را در فضای مجازی گذاشته و گرایش بسیاری به آن پیدا کرده است ،اما دراین فضا هر صحبت زشت و تهمتی بیان میشود و بیاخلاقیهای بسیاری در مورد هنرمندان صورت میگیرد.
اشاره داشتید یکی از خصوصیات بارز این دو نوازنده بزرگ آشنایی و تسلط بر حوزه شعر و آواز است .این موضوع چقدر درهنر ما تأثیرگذار است؟
همان طور که گفته شد استادان کسایی و شهناز مسلط به شعر و ادبیات بودند و آواز میخواندند و بر این اساس، وزن شعر و بحر شعر را بخوبی میشناختند که این شناخت قطعاً در جواب آواز بسیار اثرگذار است، ولی وقتی شناخت و دانشی نباشد مشکل ایجاد میشود و نمیتوانند به درستی حق مطلب را ادا کنند. استاد تاج اصفهانی و همچنین بنده این افتخاررا داشتیم با آقایان شهناز و کسایی آواز بخوانیم که وقتی با دقت به آن گوش بدهید گویا این دو نوازنده با سازشان آواز میخوانند و سیلاب به سیلاب شعر را به موسیقی تبدیل کردهاند و این مسأله ای بسیار مهم است،اما جوانان امروزی با شعر و ادبیات آشنایی کمتری دارند و جای تأسف است که رسانههای ما هم کمتر به این موضوع میپردازند ،بویژه صدا و سیما که در این سالها بیشترین آسیب را به موسیقی زده است. امروزه برخی از خوانندهها در تولید اثرشان هم ترانه میگویند ،هم آهنگسازی و تنظیم کارشان را انجام میدهند و گوینده تلویزیون یا رادیو هم با توجه به شناخت اندکش از این هنر، استقبال پرشوری از این گونه آثار دارد و اینها موضوعاتی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
طبق صحبت بزرگان موسیقی، آنچه در گذشته موجب شده یک اثر موسیقی مانا و جاوید باشد، حضور آهنگساز، خواننده، شاعر و گاهی تنظیم کننده برای ساخت یک اثر موسیقی بوده که شاید هفتهها یا ماهها به طول میانجامید، موضوعی که امروز اصلاً وجود ندارد یا بسیار اندک مشاهده میشود. دیدگاه شما دراین زمینه چیست؟
صد درصد این موضوع بسیار اثرگذار است. بنده 40 سال شبها و روزها در کنار استاد شهناز زندگی کردم.، البته استاد شهناز ساکن تهران بود اما هرگاه که به اصفهان سفر میکرد، شاید بیش از دو ماه در این شهر که زادگاهش بود، اقامت داشت و من نیز از این فرصت بهره میبردم و تقریباً اکثر این زمانها در خدمت استاد بودم و هیچ گاه آقای شهناز تنهایی جایی نمیرفت. همان طور که اشاره کردید خیلی از این کارها که بداهه خوانیها و بداهه نوازی بوده در همین محفلها خلق شده است.
جالب است بدانید آقای کسایی سهتار هم بخوبی مینواخت و در این ساز هم سبک و شیوه خودش را داشت. استاد جلیل شهناز هم که نامش با ساز تار گره خورده است. زنده یاد یاحقی تعریف میکرد یک روز آقای شهناز مشغول نواختن تار بود و از ایشان سؤال می کند آنچه نواختید چه بوده و پاسخ می دهد ،در دستگاه شور و دشتی و آقای یاحقی میگوید استاد جلیل شهناز برای همیشه دفتر تار را بست، البته آقای شهناز به کمانچه، تنبک، ویولن و دیگر سازها هم مسلط بود، اما جلیل شهناز را با تار میشناسند.
نسل جوان چگونه میتواند میراثدار مکتب استادان حسن کسایی و جلیل شهناز باشد و آن را زنده نگه دارد؟
استادان کسایی و شهناز خلق کردند و دیگران بنده آن خلاق هستند و از خلاقیت او استفاده میبرند و باید به نسل آینده امیدوار بود،چرا که آنها میتوانند مکتب و نام استادان و پیشینیان قبل خود را زنده نگاه دارند و حافظ این میراث بزرگ و گرانبها باشند،اگرچه در دوران زندگی آنها غم نان و کار نبود و با عشق به هنر مینواختند. وقتی آدم عاشق باشد، حتی فقر را هم کنار میگذارد ،چرا که عشق پایه و اساس هر کار است و انسان را هدایت میکند، اگر عشق در نویسندگی، بازیگری، موسیقی و هر هنر باشد، آن هنر متجلی میشود.
موسیقی ایرانی که قدمتی کهن دارد و میراث گذشتگان است، با نام بزرگانی همچون استادان جلیل شهناز و حسن کسایی پیوند خورده است. موسیقیدانان و نوازندگانی که به اذعان بسیاری از پیشکسوتان و تراز اولان این هنر، جایگاه شان دست نیافتنی و ماندگار است ،آنچنان که «تار» شهناز و «نی» کسایی در تاریخ هنر موسیقی ایران به مقامی رفیع رسیده است.
علی اصغرشاه زیدی خواننده و مدرس مکتب آوازی اصفهان و از شاگردان زنده یاد جلالالدین تاج اصفهانی در گفتوگو با «ایران» به بهانه سالروز درگذشت این بزرگواران (جلیل شهناز ۲۷ خرداد ۱۳۹۲) و (حسن کسایی ۲۵ خرداد ۱۳۹۱) از جایگاه و هنر آنها سخن گفته است که میخوانید.
ابتدا از آشنایی خود با استادان کسایی و شهناز بگویید؟
سال 1350 در محضر حضرت استاد تاج اصفهانی تلمذ میکردم. آن دوران استاد کسایی در مرکز فرهنگی صدا و سیمای استان اصفهان تدریس میکرد و آقای تاج، من را به ایشان معرفی کرد و این دیدار صورت گرفت و آغاز آشنایی من با استاد کسایی بود و تا زمانی که در قید حیات بود، این ارتباط خاص و دوستی ادامه داشت، به گونهای که یا در منزلش میهمان بودم یا در محیطهای دیگر دائماً در ارتباط و رفت و آمد بودیم. اکثر کارهایی هم که از آن دوران باقی مانده در محفلهای خصوصی با حضور استادان جلیل شهناز و حسن کسایی است که به صورت بداههنوازی و بداههخوانی، ضبط و منتشر شده و در دسترس مردم علاقهمند قرار دارد.علاوه بر آن دو آلبوم در همکاری با استاد جلیل شهناز ضبط و منتشر کردهام با عنوان «چرخ گردون» و «سروش آسمانی» با آهنگسازی استاد علی تجویدی و اشعاری از استاد بیژن ترقی و با تنظیم و اهتمام استاد فریدون شهبازیان که در کنار آن نوازندگان عزیز دیگری هم حضور و اجرا داشتهاند و این دو اثر بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت، آن هم در سالهایی که کمتر افرادی به موسیقی جدی و اصیل میپرداختند. با استاد شهناز هم حدود سال 1352 آشنا شدم در واقع زمینه تمامی این دیدارها توسط استاد تاج فراهم شد و افتخاری بزرگ برای من است.
ساز نی به بعد و قبل از حسن کسایی تقسیم میشود. ویژگی نوازندگی این استاد بزرگ چه بوده است؟
استاد کسایی فرمودند اگر حضرت نایب اسدالله نی نواز نبود، من هم نبودم. درواقع باید بگویم استاد کسایی در قله هنر نی نوازی قرار دارد و هیچ کسی نتوانست به جایگاه او دست یابد، البته نسلهای بعد از او هم نوازندگان خوبی هستند اما آنها هم به این موضوع کاملاً اعتقاد دارند و میدانند هنر نوازندگی این استاد بزرگ در چه سطحی قرار دارد. استاد حسن کسایی نوعی از نوازندگی را با این ساز انجام داد که در گذشته وجود نداشته یا شرایط آن فراهم نبوده است.
تغییر و تحولی که استاد کسایی در این ساز به وجود آورد، موجب شد همه قطعاتی که قبلتر فالش نواخته میشد، به درستی شنیده شود و حتی در ارکستر هم صدای این ساز به گوش رسید. آقای کسایی با ساز نی، چهار مضراب نواخت و صداهایی از این ساز شنیده شد که دیگران نتوانستند مشابه او انجام بدهند. البته سخن دراین باره بسیار است و اگر بخواهیم در مورد ویژگیهای هنر استادان حسن کسایی و جلیل شهناز صحبت کنیم مثنوی هفتاد من کاغذ است و شبها و روزها باید به صورت کارشناسانه در این باره گفت و نوشت.
من به جرأت میگویم نظیر این دو استاد که در زمان خودشان هم مانندی نداشتند به وجود نخواهد آمد و امروز که حدود 10 سال از فوت آنها میگذرد، این استادان توانستند راه را برای نوازندههای دو سه نسل بعد از خود هم هموار کنند.
استادان حسن کسایی و جلیل شهناز سبک منحصر به فردی در نی نوازی و تارنوازی ایجاد کردند و اگر بخواهیم برای نسلهای بعد از آنها ارزش قائل شویم، باید به کار کسانی احترام گذاشت که از آنها تقلید نکردند و با توجه به سبک این دو استاد یا پیشینیان، مسیر هنری خود را در پیش گرفتند.
نکته مهم دیگر این است که استادان کسایی و شهناز علاوه بر تبحر در نوازندگی و مسلط بودن به دیگر سازها، آواز هم میخواندند و به اشعار و ادبیات هم تسلط بسیاری داشتند هنری که اکثر نوازندگان نسبت به آن بی توجه هستند و دانشی ندارند.
مردم و نسل ما باید استادان بزرگی همچون کساییها و شهنازها را بشناسند، باید رسانهها درباره ویژگی هنر آنها صحبت کنند ،همچنین از هنر استاد تاج اصفهانی خواننده بزرگ ایران. استاد تاج در طول عمر هنریاش هیچ گاه نامناسبخوانی نکرد و 10 هزار بیت شعر از بر بود و با وجود خوانندههای بسیار آن دوره، سبک متفاوتی در مکتب آوازی اصفهان ایجاد کرد ،اما امروزه همه خوانندگان مقلد هستند ،بخصوص در فضای مجازی که همه نوازنده، شاعر، بازیگر و.. شدهاند اما اگرخارج از فضای مجازی بخواهیم آنها را بسنجیم درک درستی از هنر ندارند.
استاد کسایی تکنیک منحصر به فردی در ساز نی ایجاد کرد. علاوه براین چه ویژگی در اخلاق و منش ایشان بود که موجب شده جایگاه استاد کسایی متفاوت از دیگر نوازندگان نی باشد؟
حاج سید جواد کسایی پدر استاد کسایی است و از کارخانهداران نام آشنای اصفهان بود ،علاوه بر آن منزلش محل رفت و آمد هنرمندان درجه اول موسیقی بود، استادانی همچون تاج اصفهانی، ابوالحسن صبا، مرتضی خان محجوبی، ادیب خوانساری، خانواده جلیل شهناز و.... استاد کسایی در این شرایط رشد و پرورش یافت و این مسأله ای بسیار مهم است که با چه کسانی مأنوس شوید و چه بیاموزید، اما متأسفانه نسل جوان تمام نیروی و توان خود را در فضای مجازی گذاشته و گرایش بسیاری به آن پیدا کرده است ،اما دراین فضا هر صحبت زشت و تهمتی بیان میشود و بیاخلاقیهای بسیاری در مورد هنرمندان صورت میگیرد.
اشاره داشتید یکی از خصوصیات بارز این دو نوازنده بزرگ آشنایی و تسلط بر حوزه شعر و آواز است .این موضوع چقدر درهنر ما تأثیرگذار است؟
همان طور که گفته شد استادان کسایی و شهناز مسلط به شعر و ادبیات بودند و آواز میخواندند و بر این اساس، وزن شعر و بحر شعر را بخوبی میشناختند که این شناخت قطعاً در جواب آواز بسیار اثرگذار است، ولی وقتی شناخت و دانشی نباشد مشکل ایجاد میشود و نمیتوانند به درستی حق مطلب را ادا کنند. استاد تاج اصفهانی و همچنین بنده این افتخاررا داشتیم با آقایان شهناز و کسایی آواز بخوانیم که وقتی با دقت به آن گوش بدهید گویا این دو نوازنده با سازشان آواز میخوانند و سیلاب به سیلاب شعر را به موسیقی تبدیل کردهاند و این مسأله ای بسیار مهم است،اما جوانان امروزی با شعر و ادبیات آشنایی کمتری دارند و جای تأسف است که رسانههای ما هم کمتر به این موضوع میپردازند ،بویژه صدا و سیما که در این سالها بیشترین آسیب را به موسیقی زده است. امروزه برخی از خوانندهها در تولید اثرشان هم ترانه میگویند ،هم آهنگسازی و تنظیم کارشان را انجام میدهند و گوینده تلویزیون یا رادیو هم با توجه به شناخت اندکش از این هنر، استقبال پرشوری از این گونه آثار دارد و اینها موضوعاتی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
طبق صحبت بزرگان موسیقی، آنچه در گذشته موجب شده یک اثر موسیقی مانا و جاوید باشد، حضور آهنگساز، خواننده، شاعر و گاهی تنظیم کننده برای ساخت یک اثر موسیقی بوده که شاید هفتهها یا ماهها به طول میانجامید، موضوعی که امروز اصلاً وجود ندارد یا بسیار اندک مشاهده میشود. دیدگاه شما دراین زمینه چیست؟
صد درصد این موضوع بسیار اثرگذار است. بنده 40 سال شبها و روزها در کنار استاد شهناز زندگی کردم.، البته استاد شهناز ساکن تهران بود اما هرگاه که به اصفهان سفر میکرد، شاید بیش از دو ماه در این شهر که زادگاهش بود، اقامت داشت و من نیز از این فرصت بهره میبردم و تقریباً اکثر این زمانها در خدمت استاد بودم و هیچ گاه آقای شهناز تنهایی جایی نمیرفت. همان طور که اشاره کردید خیلی از این کارها که بداهه خوانیها و بداهه نوازی بوده در همین محفلها خلق شده است.
جالب است بدانید آقای کسایی سهتار هم بخوبی مینواخت و در این ساز هم سبک و شیوه خودش را داشت. استاد جلیل شهناز هم که نامش با ساز تار گره خورده است. زنده یاد یاحقی تعریف میکرد یک روز آقای شهناز مشغول نواختن تار بود و از ایشان سؤال می کند آنچه نواختید چه بوده و پاسخ می دهد ،در دستگاه شور و دشتی و آقای یاحقی میگوید استاد جلیل شهناز برای همیشه دفتر تار را بست، البته آقای شهناز به کمانچه، تنبک، ویولن و دیگر سازها هم مسلط بود، اما جلیل شهناز را با تار میشناسند.
نسل جوان چگونه میتواند میراثدار مکتب استادان حسن کسایی و جلیل شهناز باشد و آن را زنده نگه دارد؟
استادان کسایی و شهناز خلق کردند و دیگران بنده آن خلاق هستند و از خلاقیت او استفاده میبرند و باید به نسل آینده امیدوار بود،چرا که آنها میتوانند مکتب و نام استادان و پیشینیان قبل خود را زنده نگاه دارند و حافظ این میراث بزرگ و گرانبها باشند،اگرچه در دوران زندگی آنها غم نان و کار نبود و با عشق به هنر مینواختند. وقتی آدم عاشق باشد، حتی فقر را هم کنار میگذارد ،چرا که عشق پایه و اساس هر کار است و انسان را هدایت میکند، اگر عشق در نویسندگی، بازیگری، موسیقی و هر هنر باشد، آن هنر متجلی میشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه