لزوم پرداخت بودجه «فرهنگسازی مصرف بهینه گاز، آب و برق» به نهاد آموزشی
چرا شدت انرژی در ایران کم نمی شود؟
گروه اقتصادی / از چه زمانی این تفکر در جامعه ما جا افتاد که به جای نهادهای آموزشی و پرورشی و علمی، سازمانها و ارگانهای خدمت رسان به مردم باید برای فرهنگسازی استفاده درست از محصول یا خدمت ارائه شده خود پا به میدان بگذارند؟ چرا این مسأله برای همه مردم نیز عادی شد؟ برای مثال، شرکت ملی گاز ایران گاز را به دست مصرفکننده میرساند و مصرفکنندگان و حتی نخبگان جامعه نیز انتظار دارند که فرهنگسازی برای استفاده بهینه و ایمن را نیز همین شرکت خدمات رسان انجام دهد. یا در مورد آب و برق نیز متولی اصلی فرهنگسازی را اغلب وزارت نیرو میدانند و بر این باورند که اگر وزارت نیرو به جای ساخت نیروگاه و سد، فرهنگسازی انجام دهد، 30 درصد از نیاز مصرف را میتواند از این محل تأمین کند! اما آیا این وظیفه وزارت نیرو است؟ آیا ساخت انیمیشن، تبلیغات و برگزاری میزگرد و برنامههای آموزشی باید در نهادی صورت بگیرد که مسئولیت اصلی آن تأمین آب و انرژی است؟ کدام بنگاه اقتصادی تأمینکننده انرژی در جهان، برای کم مصرف کردن فرهنگسازی میکند؟
تحلیلگران و کارشناسان معتقدند که یکی از دلایل شکست طرحهای اصلاح مصرف و بهینهسازی همین انتخاب اشتباه متولی فرهنگسازی است. در اصل این نهادهای آموزشی هستند که باید از دوران کودکی و نوجوانی مصرف بهینه منابع انرژی را تعلیم دهند. سالها تلاش متولیان تأمین گاز، آب و برق کشور در زمینه فرهنگسازی در مصرف بهینه، اگرچه بینتیجه نبوده اما میبینیم که آمار مصرف هر روز بالا و بالاتر میرود و آن کارایی لازم را نداشته است. چنین افزایش مصرفی، بیانگر این نکته است که آموزشهای مصرف بهینه واقعاً آنقدر تأثیر مطلوبی نگذاشته که انتطار میرود و باید در روند فرهنگسازی یک بازنگری جدی شود.
البته رشد روزافزون جمعیت نیز در رشد مصرف بیتأثیر نبوده است؛ اما شیب تند افزایش مصرف، وابستگی شدید به انرژی و منابع طبیعی را بهدنبال دارد و نبود الگوی مصرف منطقی و فرهنگسازی ساختارمند، موجب از بین رفتن سرمایه های کشور و افزایش آلودگی محیطزیستی می شود و همین دلایل نشان میدهد که فرهنگسازی درست نبوده است. تجربه جهانی نشان میدهد که آموزش چنین آموزههایی باید از همان آغاز در دل دروس سالهای اولیه تحصیل نونهالان و قشر نوجوان جامعه کلید بخورد و کشور ما در این زمینه، مسیر اشتباهی را رفته است. چراکه نمیتوان از فردی بالغ و جوان توقع داشت که درست مصرف کردن آب و برق را قبل از اینکه در مدرسه آموخته باشد، به انجام برساند و از آن بیشتر، همین آموزهها را به فرزندان و خانواده خود یاد بدهد.
تاکنون در کشوری از کشورهای جهان دیده نشده که یک تولیدکننده آب و برق-که عموماً در کشورهایی مانند امریکا و اروپا بخش خصوصی آن را بهعهده دارد- خود نیز آستین همت بالا زده و نحوه درست مصرف کردن را هم به مصرف کننده یاد بدهد و یک مثال ساده: آیا تاکنون کسی دیده یا شنیده است که روی قوطی فلزی گاز فندک نوشته شده باشد مصرفکننده، به چه میزان از آن برداشت کند؟
پیش از این بارها خواندهایم: «صرفهجویی در انرژی با آموزش آغاز میشود. کودکان با آموزش مناسب، میتوانند رفتارهای صحیح در مصرف را بپذیرند و الگوهای مصرفی خود را تغییر دهند. کودک حتی در سنین کم همه چیز را کنجکاوانه زیرنظر دارد. در نتیجه تمام الگوهای رفتاری والدین روی آنها تأثیر مستقیمی دارد. پس از این ویژگی می توان بهره برد و فرهنگ مصرف بهینه انرژی را از همان دوران کودکی در فرزندان نهادینه کرد.»
بر این مبنا، ما در جامعه خود در وهله اول با قشر نوجوان و جوان مواجهیم که بیشتر و پیشتر از هرکس دیگری به این آموزهها نیازمند است و بر این اساس کلید طلایی فرهنگسازی در دست وزارت آموزش و پرورش و شاید در بخشهای بعدی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است.
اما جالب اینجاست که برای مصرف بهینه نهادهای دولتی قوانین و ملزوماتی را تصویب کرده و به اجرا رساندهاند که خود این سازمانهای دولتی را ملزم به مصرف بهینه کرده است، اما هیچ جای قانون ننوشته است که مبحث اصلاح الگوی مصرف باید بر عهده نهادهای آموزشی باشد. با توجه به این مسأله، اصلاح این روند آنقدر هم پیچیده نیست. کافی است ردیفهای بودجهای که برای فرهنگسازی مصرف صحیح در نظر گرفته میشود راهی وزارتخانههای متولی حوزه آموزش و پرورش شوند تا مقوله فرهنگسازی مصرف بهینه از دوران کودکی و سالهای شکفتن کودکان و نوجوانان آغاز شود. چنین کاری در نهادهای آموزسی کشور یک ضرورت بسیار مهم تلقی میشود.
تحلیلگران و کارشناسان معتقدند که یکی از دلایل شکست طرحهای اصلاح مصرف و بهینهسازی همین انتخاب اشتباه متولی فرهنگسازی است. در اصل این نهادهای آموزشی هستند که باید از دوران کودکی و نوجوانی مصرف بهینه منابع انرژی را تعلیم دهند. سالها تلاش متولیان تأمین گاز، آب و برق کشور در زمینه فرهنگسازی در مصرف بهینه، اگرچه بینتیجه نبوده اما میبینیم که آمار مصرف هر روز بالا و بالاتر میرود و آن کارایی لازم را نداشته است. چنین افزایش مصرفی، بیانگر این نکته است که آموزشهای مصرف بهینه واقعاً آنقدر تأثیر مطلوبی نگذاشته که انتطار میرود و باید در روند فرهنگسازی یک بازنگری جدی شود.
البته رشد روزافزون جمعیت نیز در رشد مصرف بیتأثیر نبوده است؛ اما شیب تند افزایش مصرف، وابستگی شدید به انرژی و منابع طبیعی را بهدنبال دارد و نبود الگوی مصرف منطقی و فرهنگسازی ساختارمند، موجب از بین رفتن سرمایه های کشور و افزایش آلودگی محیطزیستی می شود و همین دلایل نشان میدهد که فرهنگسازی درست نبوده است. تجربه جهانی نشان میدهد که آموزش چنین آموزههایی باید از همان آغاز در دل دروس سالهای اولیه تحصیل نونهالان و قشر نوجوان جامعه کلید بخورد و کشور ما در این زمینه، مسیر اشتباهی را رفته است. چراکه نمیتوان از فردی بالغ و جوان توقع داشت که درست مصرف کردن آب و برق را قبل از اینکه در مدرسه آموخته باشد، به انجام برساند و از آن بیشتر، همین آموزهها را به فرزندان و خانواده خود یاد بدهد.
تاکنون در کشوری از کشورهای جهان دیده نشده که یک تولیدکننده آب و برق-که عموماً در کشورهایی مانند امریکا و اروپا بخش خصوصی آن را بهعهده دارد- خود نیز آستین همت بالا زده و نحوه درست مصرف کردن را هم به مصرف کننده یاد بدهد و یک مثال ساده: آیا تاکنون کسی دیده یا شنیده است که روی قوطی فلزی گاز فندک نوشته شده باشد مصرفکننده، به چه میزان از آن برداشت کند؟
پیش از این بارها خواندهایم: «صرفهجویی در انرژی با آموزش آغاز میشود. کودکان با آموزش مناسب، میتوانند رفتارهای صحیح در مصرف را بپذیرند و الگوهای مصرفی خود را تغییر دهند. کودک حتی در سنین کم همه چیز را کنجکاوانه زیرنظر دارد. در نتیجه تمام الگوهای رفتاری والدین روی آنها تأثیر مستقیمی دارد. پس از این ویژگی می توان بهره برد و فرهنگ مصرف بهینه انرژی را از همان دوران کودکی در فرزندان نهادینه کرد.»
بر این مبنا، ما در جامعه خود در وهله اول با قشر نوجوان و جوان مواجهیم که بیشتر و پیشتر از هرکس دیگری به این آموزهها نیازمند است و بر این اساس کلید طلایی فرهنگسازی در دست وزارت آموزش و پرورش و شاید در بخشهای بعدی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است.
اما جالب اینجاست که برای مصرف بهینه نهادهای دولتی قوانین و ملزوماتی را تصویب کرده و به اجرا رساندهاند که خود این سازمانهای دولتی را ملزم به مصرف بهینه کرده است، اما هیچ جای قانون ننوشته است که مبحث اصلاح الگوی مصرف باید بر عهده نهادهای آموزشی باشد. با توجه به این مسأله، اصلاح این روند آنقدر هم پیچیده نیست. کافی است ردیفهای بودجهای که برای فرهنگسازی مصرف صحیح در نظر گرفته میشود راهی وزارتخانههای متولی حوزه آموزش و پرورش شوند تا مقوله فرهنگسازی مصرف بهینه از دوران کودکی و سالهای شکفتن کودکان و نوجوانان آغاز شود. چنین کاری در نهادهای آموزسی کشور یک ضرورت بسیار مهم تلقی میشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه