چطور برای کودک کتاب انتخاب کنم؟
زهرا محسنیفرد
اگر شما 10 سالی باشد که مشتری کتابفروشیهای شهر باشید، حتماً متوجه این شده اید که بسیاری از کتاب فروشیها، نسبت به گذشته بخشهای کتاب کودک پرو پیمانی پیدا کردهاند و بسیاری از کتاب فروشیها بر فروش کتابهای کودک و نوجوان متمرکز شدهاند. اگر نگاهی به آمار نشر در کشور بیندازید میبینید که حوزه کودک و نوجوان گوی سبقت را از همگان ربوده و دومین سهم از نشر کل کشور را دارد. میدانستید در سال نزدیک به 300 هزار عنوان کتاب کودک منتشر میشود؟! بیشترین ترجمهها و تجدید چاپها هم در کتاب کودک و نوجوان رخ میدهد؛ این یعنی اگر شما بخواهید گشتی در کتاب فروشی بزنید و چند کتاب کودک بخرید با دریایی از عناوین و انتشارات و نویسندگان روبهرو میشوید. شاید با خودتان فکر کنید خب کتاب کودک است دیگر ته تهش 30 صفحه را ورق می زنم و می خوانم و می خرم. بالاخره هرچه باشد، کتاب است، خوب است بچه بخواند و چیز یاد بگیرد اما حقیقت امر این است که انتخاب کتاب خوب و مناسب برای کودک، کار سادهای نیست؛ این موضوع وقتی اهمیتش دوچندان میشود که بدانیم، نمیشود روی بیخطا بودن هیچ نشر و نویسندهای حساب باز کرد.
حالا بیایید ببینیم انتخاب کتاب نامناسب برای کودکمان یعنی چه؟ یعنی اینکه کودک ممکن است از بستر کتاب با مفاهیم و رویههای نامناسب مواجه و این رویهها در ذهنش نهادینه یا حتی با مفاهیم مناسب مواجه شود اما در کتابی ضعیف و بیکیفیت که نهایتاً علاقه کودک به کتاب را نابود میکند و باعث میشود او کتاب را رها کند و دیگر سراغش را هم نگیرد.
واقعیت امر این است که در سالهای ابتدایی کتاب خواندن کودکان، آنچه بیشتر از هرچیز اهمیت دارد همین است که کودک علاقهمند به کتاب تربیت شود. به شکلی که کتاب خواندن به بخشی از سبک زندگی او تبدیل شود و اگر روز بگذرد و کتابی نخواند احساس کند چیزی کم است و این میسر نمیشود مگر با دقت در مؤلفههای انتخاب کتاب. مؤلفههای محتوایی و مؤلفههای فرمی؛ درست چیزهایی که قرار است در همین جا بین همین کلمات هر هفته از آنها بگوییم.
البته همین اول آب پاکی را روی دست تان بریزم و بگویم که دانستن این مؤلفهها شما را از مشاوره و پرس جو از اهل کتاب کودک بینیاز نمیکند و بهتر است حتماً پیش از خرید و خواندن کتاب از کسانی که سال هاست کتابهای کودک را میشناسند کمک بگیرید تا برای مثال بهترین ترجمه را از بین ترجمههای موجود به شما معرفی کنند چیزی که عملاً جز از کسی که همه ترجمههای موجود را خوانده و بررسی کرده برنمی آید، اما خب این مژده را بدهم که با خواندن و شناختن این مؤلفهها میدانید در مواجهه با یک کتاب کودک باید به چه مواردی دقت و چه چیز را بررسی کنید.
اولین مؤلفهای که قصد شرح آن را دارم «تناسب با گروه سنی» است. یکی از موضوعات چالش برانگیزی که کتاب کودک را از سایر بخشها متمایز میکند همین است که نویسنده از نظر درک و زبان با مخاطب خود متفاوت است. او باید بتواند مفاهیم را هم مناسب سن مخاطب انتخاب کند و هم این مفاهیم را مناسب او بیان بدارد.
اینکه چه موضوعی برای کودک قابل فهم و مناسب است و چه پرداختی برای کودک بهترین است دارای پارامترهای متفاوتی است. یکی از آنها قدرت درک مفاهیم بویژه مفاهیم انتزاعی در سنین مختلف است. ژان پیاژه به تفصیل به این موضوع پرداخته که در این مجال فرصت باز کردن آن را نداریم اما خوب است بدانیم اگرچه کودکان میتوانند متفاوت باشند اما موضوع آنقدرها هم نسبی نیست که هیچ اصلی نداشته باشد. بگذارید یک مثال از انتخاب اشتباه بزنم. بسیاری از والدین یا معلمهای کتابخوانی تصمیم می گیرند کتابهایی از زندگی پیامبران برای کودک بخوانند. این موضوع بسیار مهم است که چه برشی از زندگی پیامبر در کتاب انتخاب شده باشد. آیا کشته شدن یک فرد توسط حضرت موسی(ع) یا رها کردن حضرت اسماعیل در بیابان توسط حضرت ابراهیم(ع) برای کودک قابل فهم است؟! آیا این عدم امکان فهم برای کودک، در تصور نادرست از پیامبران مؤثر نخواهد بود؟ و این چنین کتاب، به ضد خود تبدیل میشود.
علاوهبر توجه به دایره فهم، نیاز کودک شما نیز در تناسب با گروه سنی اش مهم است. مهم این است که بدانیم کودک در هرگروه سنی به چه آموزههایی نیاز دارد؟ انتقال مفاهیم مختلف به او چه مزیتی برایش دارد؟ آیا پرداختن به مقوله ازدواج در داستان کودکانه نیاز اوست؟ اینکه با خاله سوسکه همراه شود تا بداند اگر زن هرکس بشود او را با چه میزند؟ یا مثلاً اینکه بداند در یک خانه قدیمی روحی به نام لئو سرگردان است مزیتی برای او دارد؟ شرح تمامی حوزهها و نیازهای کودک در اینجا ممکن نیست، اما برای مثال مخاطب در سنین کودکی در مباحث دینی نیاز به الفت و محبت با اهل بیت اهمیت بیشتری نسبت به تاریخ و احکام دارد و کتاب را با این توجه انتخاب کنیم.
و آخرین مسألهای که میخواهم از آن بگویم میزان «خشونت» و احساساتی چون «اندوه» و «ترس» است. این موارد چه داستان و محتوای آن و چه تصویرگری و شیوه آن باید مناسب با سن کودک باشد.
برای مثال در شاهنامه کشته شدن سهراب به دست پدرش برای کودک بسیار غم انگیز است و به همین جهت مناسب نیست. روایت جنگها و کشتهها و کشته شدنها میتواند برای کودک از جهت خشونت نامناسب باشد یا درمواردی او را بترساند و در او حس نا امنی ایجاد کند. فلذا باید به آن توجه کرد. اگر چه این میتواند در کودکان مختلف متفاوت باشد اما توجه به این موضوع در انتخاب کتاب اهمیت وافری دارد.
میشود ازاین مؤلفه تناسب سنی بیشتر از اینها گفت اما چه کنم که کیسه هزارتایی کلماتم را تا آخر خرج کردهام. فقط 13 کلمه برایم مانده پس فقط بگویم که اینجا پایان قصه نیست این داستان ادامه دارد..
اگر شما 10 سالی باشد که مشتری کتابفروشیهای شهر باشید، حتماً متوجه این شده اید که بسیاری از کتاب فروشیها، نسبت به گذشته بخشهای کتاب کودک پرو پیمانی پیدا کردهاند و بسیاری از کتاب فروشیها بر فروش کتابهای کودک و نوجوان متمرکز شدهاند. اگر نگاهی به آمار نشر در کشور بیندازید میبینید که حوزه کودک و نوجوان گوی سبقت را از همگان ربوده و دومین سهم از نشر کل کشور را دارد. میدانستید در سال نزدیک به 300 هزار عنوان کتاب کودک منتشر میشود؟! بیشترین ترجمهها و تجدید چاپها هم در کتاب کودک و نوجوان رخ میدهد؛ این یعنی اگر شما بخواهید گشتی در کتاب فروشی بزنید و چند کتاب کودک بخرید با دریایی از عناوین و انتشارات و نویسندگان روبهرو میشوید. شاید با خودتان فکر کنید خب کتاب کودک است دیگر ته تهش 30 صفحه را ورق می زنم و می خوانم و می خرم. بالاخره هرچه باشد، کتاب است، خوب است بچه بخواند و چیز یاد بگیرد اما حقیقت امر این است که انتخاب کتاب خوب و مناسب برای کودک، کار سادهای نیست؛ این موضوع وقتی اهمیتش دوچندان میشود که بدانیم، نمیشود روی بیخطا بودن هیچ نشر و نویسندهای حساب باز کرد.
حالا بیایید ببینیم انتخاب کتاب نامناسب برای کودکمان یعنی چه؟ یعنی اینکه کودک ممکن است از بستر کتاب با مفاهیم و رویههای نامناسب مواجه و این رویهها در ذهنش نهادینه یا حتی با مفاهیم مناسب مواجه شود اما در کتابی ضعیف و بیکیفیت که نهایتاً علاقه کودک به کتاب را نابود میکند و باعث میشود او کتاب را رها کند و دیگر سراغش را هم نگیرد.
واقعیت امر این است که در سالهای ابتدایی کتاب خواندن کودکان، آنچه بیشتر از هرچیز اهمیت دارد همین است که کودک علاقهمند به کتاب تربیت شود. به شکلی که کتاب خواندن به بخشی از سبک زندگی او تبدیل شود و اگر روز بگذرد و کتابی نخواند احساس کند چیزی کم است و این میسر نمیشود مگر با دقت در مؤلفههای انتخاب کتاب. مؤلفههای محتوایی و مؤلفههای فرمی؛ درست چیزهایی که قرار است در همین جا بین همین کلمات هر هفته از آنها بگوییم.
البته همین اول آب پاکی را روی دست تان بریزم و بگویم که دانستن این مؤلفهها شما را از مشاوره و پرس جو از اهل کتاب کودک بینیاز نمیکند و بهتر است حتماً پیش از خرید و خواندن کتاب از کسانی که سال هاست کتابهای کودک را میشناسند کمک بگیرید تا برای مثال بهترین ترجمه را از بین ترجمههای موجود به شما معرفی کنند چیزی که عملاً جز از کسی که همه ترجمههای موجود را خوانده و بررسی کرده برنمی آید، اما خب این مژده را بدهم که با خواندن و شناختن این مؤلفهها میدانید در مواجهه با یک کتاب کودک باید به چه مواردی دقت و چه چیز را بررسی کنید.
اولین مؤلفهای که قصد شرح آن را دارم «تناسب با گروه سنی» است. یکی از موضوعات چالش برانگیزی که کتاب کودک را از سایر بخشها متمایز میکند همین است که نویسنده از نظر درک و زبان با مخاطب خود متفاوت است. او باید بتواند مفاهیم را هم مناسب سن مخاطب انتخاب کند و هم این مفاهیم را مناسب او بیان بدارد.
اینکه چه موضوعی برای کودک قابل فهم و مناسب است و چه پرداختی برای کودک بهترین است دارای پارامترهای متفاوتی است. یکی از آنها قدرت درک مفاهیم بویژه مفاهیم انتزاعی در سنین مختلف است. ژان پیاژه به تفصیل به این موضوع پرداخته که در این مجال فرصت باز کردن آن را نداریم اما خوب است بدانیم اگرچه کودکان میتوانند متفاوت باشند اما موضوع آنقدرها هم نسبی نیست که هیچ اصلی نداشته باشد. بگذارید یک مثال از انتخاب اشتباه بزنم. بسیاری از والدین یا معلمهای کتابخوانی تصمیم می گیرند کتابهایی از زندگی پیامبران برای کودک بخوانند. این موضوع بسیار مهم است که چه برشی از زندگی پیامبر در کتاب انتخاب شده باشد. آیا کشته شدن یک فرد توسط حضرت موسی(ع) یا رها کردن حضرت اسماعیل در بیابان توسط حضرت ابراهیم(ع) برای کودک قابل فهم است؟! آیا این عدم امکان فهم برای کودک، در تصور نادرست از پیامبران مؤثر نخواهد بود؟ و این چنین کتاب، به ضد خود تبدیل میشود.
علاوهبر توجه به دایره فهم، نیاز کودک شما نیز در تناسب با گروه سنی اش مهم است. مهم این است که بدانیم کودک در هرگروه سنی به چه آموزههایی نیاز دارد؟ انتقال مفاهیم مختلف به او چه مزیتی برایش دارد؟ آیا پرداختن به مقوله ازدواج در داستان کودکانه نیاز اوست؟ اینکه با خاله سوسکه همراه شود تا بداند اگر زن هرکس بشود او را با چه میزند؟ یا مثلاً اینکه بداند در یک خانه قدیمی روحی به نام لئو سرگردان است مزیتی برای او دارد؟ شرح تمامی حوزهها و نیازهای کودک در اینجا ممکن نیست، اما برای مثال مخاطب در سنین کودکی در مباحث دینی نیاز به الفت و محبت با اهل بیت اهمیت بیشتری نسبت به تاریخ و احکام دارد و کتاب را با این توجه انتخاب کنیم.
و آخرین مسألهای که میخواهم از آن بگویم میزان «خشونت» و احساساتی چون «اندوه» و «ترس» است. این موارد چه داستان و محتوای آن و چه تصویرگری و شیوه آن باید مناسب با سن کودک باشد.
برای مثال در شاهنامه کشته شدن سهراب به دست پدرش برای کودک بسیار غم انگیز است و به همین جهت مناسب نیست. روایت جنگها و کشتهها و کشته شدنها میتواند برای کودک از جهت خشونت نامناسب باشد یا درمواردی او را بترساند و در او حس نا امنی ایجاد کند. فلذا باید به آن توجه کرد. اگر چه این میتواند در کودکان مختلف متفاوت باشد اما توجه به این موضوع در انتخاب کتاب اهمیت وافری دارد.
میشود ازاین مؤلفه تناسب سنی بیشتر از اینها گفت اما چه کنم که کیسه هزارتایی کلماتم را تا آخر خرج کردهام. فقط 13 کلمه برایم مانده پس فقط بگویم که اینجا پایان قصه نیست این داستان ادامه دارد..
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه