موسیقی، انعکاس روح


محسن نفر
نوازنده و آهنگسازموسیقی

​​​​​​​گفتیم موسیقی آیینه وجود و انعکاس روح هنرمند است و از حقایق است و دروغ نیست! انعکاس روح، جز حقیقت و صدق نیست. دراین صورت، از حقایق است نه مجاز. موسیقی، اعتبار و اعتباری نیست. پس واکنش در مقابل آن، نباید اعتباری و غیر حقیقی باشد! واکنش حقیقی در مقابل موسیقی چیست و چگونه باید باشد؟ اینکه باید به زبان آن آشنایی داشت! در صورت عدم آشنایی با زبان چیزی، چگونه می‌توان آن را فهمید؟ زبان موسیقی، زبان تکلم نیست. زبان تفهم است. موسیقی، تفهیم می‌کند بدون تکلیم. موسیقی بیان می‌کند بدون زبان. بیان بدون زبان دیگر چیست؟ زبان برای گفتن و ارتباط است. اما کارکرد زبان، بیان است.
از بیان، گاهی تفهیم و تفهم صورت می‌گیرد و گاهی نه! فهمیدن، کنار رفتن پرده جهل از مقابل عقل است. چه بیان‌ها که پرده‌هایی هستند مقابل عقل! چه بیان‌ها که خود در مقابل عقل، پرده جهل می‌کشند! چه بیان‌ها که عقل را گمراه می‌کنند! چه بیان‌ها که فهم‌ها را تاریک و تیره می‌کنند! چه بیان‌ها که فهم را به جهل تبدیل می‌کنند و بدتر از همه، چه بیان‌ها که یقین را به شک و تردید بدل می‌کنند! همه بیان‌هایی که چنان می‌کنند، بوسیله زبان انجام می‌دهند! وسیله‌ای که خود، مطمئن و معتمد نیست، چگونه منجر به فهم و دریافت بشود؟! فهم، گشایش است. گشودن گره جهل. فهم، نور است. تنویر عقل و زدودن جهل. حال زبان، که وسیله تفهیم و تفهم است، اگر خود موجب جهل و منجر به آن شود، چه امید و توقعی می‌توان به آن داشت؟!
اما موسیقی، انتقال احساس است. چیزی که زبان با بیان، سعی در انتقال آن دارد و با کمترین اعوجاجی، عکس آن اتفاق می‌افتد! به‌طوری که مقصود گوینده، معکوس منتقل می‌شود و نقض غرض رخ می‌دهد! به همین دلیل است که زبان حتی با بهترین بیان، گاهی در انتقال معنا و مهم‌تر از آن احساس، ناکام و ناموفق است! این مسامحه، گاهی موجب تعمد و سوء‌استفاده متکلمین و استفاده ناصواب از زبان می‌شود و منجر به دروغ و ناروا! اصلاً معنا، کلید فهم سخن است و مفهوم، راه تشخیص احساس سخن. همه تلاش‌های زبان، برای انتقال احساس گوینده و نویسنده است. در حالی که همیشه منجر به موفقیت و رضایت بخشی نمی‌شود و به عکس، غائله و فتنه ازآن بیرون می‌آید. اما هنر و موسیقی، انتقال احساس است بدون واسطه زبان! هنرهای دیگر، راجع به احساس، تلاش می‌کنند و از توصیف احساس، موفق به انتقال آن شوند!
در حالی که موسیقی مستقیم انتقال احساس است نه توصیف آن. راجع به آن تلاش و کوشش نمی‌کند! بلکه مستقیماً آن را منتقل می‌کند! موسیقی، مستقیماً احساس را منتقل می‌کند.
زبان، سعی دارد احساس را بیان و توصیف کند! هنرها، سعی دارند راجع به احساس، تلاش و کوشش کنند! ولی موسیقی مستقیماً احساس را منتقل می‌کند. درگیرِهیچ مرحله پیشین و مقدمی، برای انتقال احساس نمی‌شود. هیچ درگیری آنچنانی ندارد! به‌طوری که انتقال احساس در موسیقی، کاری بسیار عادی و معمول است. در موسیقی، دشواری انتقال معنا و مفهوم، چیزی که مقصد نهایی زبان است، به روانی صورت می‌گیرد. موسیقی، علاوه‌بر انتقال احساس، انتقال معنا و مفهوم می‌دهد! چگونه معنا و مفهوم با موسیقی منتقل می‌شود؟ اینگونه که چیزی ورای هیجان و احساس، در ذهن و وجود مخاطب تلألؤ می‌کند و او را به فرا مرز هیجان و احساس می‌برد. فرا‌مرز هیجان و احساس، چیست؟ مرز معنا و مفهوم. همان بی کرانه منجر به حیرت! همان فضایی که جز اندیشه و تفکر، نمی‌توان دید. آستانه‌ای که تعمق و تأمل، مقدمه آن است!


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7998/24/625957/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها